«یدو» از مقدمهچینی، ایجاد ضرورت، غرق شدن در خردهداستانهای ناکارآمد رنج میبرد. بازیهای خوب بازیگران با شوخیهایی که خارج از دهان شخصیتهاست و از بیرون به درون متن آمده بیثمر میشود.
میلاد دخانچی در مطلبی که در شماره پنجم نشریه «نقدنوشت» منتشر شد، درباره سه فیلم «یدو»، «تیتی» و «گیجگاه» نقدی به رشته تحریر درآورد.
بیتردید نیت فیلمساز ساختن فیلمی قهرمانی با محوریت نوجوانی بوده است، اما به دلیل طراحی غلط آدمها و انگیزههایشان و البته اجرای خامدستانه همهچیز، نیت خوب و ارزشمند عینیت پیدا نمیکند.
دارابی به سراغ نمایشی کردن مقوله عدالت در بستر زمانی دهه شصت رفته است. این ریسکپذیری وقتی حساستر میشود که میدانیم بازسازی اوایل انقلاب، آنهم التهابات و کشمکشهای سیاسی کف خیابان در این دوره، پوست موز زیر پای فیلمساز است.
کار مهم و اصلی فیلم «مصلحت» این است که از تصویر عمومیشده نظام جمهوری اسلامی «آشناییزدایی» میکند.
سیدمحمد حسینی در مطلبی که در شماره چهارم نشریه «نقدنوشت» منتشر شد، درباره دو فیلم «تک تیرانداز» و «رمانتیسم عماد و طوبا» نقدی به رشته تحریر درآورد.
«تک تیرانداز» همانند بسیاری دیگر از فیلمهای مشابهش نه در گیشه موفق خواهد بود و در جذب مخاطب خارج از چارچوب طرفدارانش. ضعفش هم در همان کلیشههایی است که رنگ دستهچندم هالیوودی خورده است.
«مصلحت» بیش از آنکه دوگانهساز باشد، دوگانهسوز است و با طراحی روایتش، دوگانه «مصلحت-عدالت» را بیمعنی میکند.
«منصور» بیحس است. خنثی است. منفعل است. دغدغه دارد اما دلواپسش نیست. از یک توانایی منحصربهفرد، یک فعالیت درونزای جدی حرف میزند اما شوروشوقی برای این انجام عملش ندارد.
فیلم گرسنگی ساختن، گرسنهکشیده میخواهد یا اهل جهان کارگری از طریق پژوهش و پیوند خوردن با این اصلیترین طبقه مولد جامعه. نمیشود با سرمایه ضدتولید معاشقه کرد و برای گرسنگان اشک ریخت.
میلاد دخانچی در مطلبی که در شماره سوم نشریه «نقدنوشت» منتشر شد، درباره سه فیلم «منصور»، «شیشلیک» و «زالاوا» نقدی به رشته تحریر درآورد.
آقایان شوراهای ساخت و نمایش، بهراستی متوجه نشدید چگونه مردم این سرزمین در فیلمهایی چون «شیشلیک» و «بی همه چیز» و «زالاوا» به سخره گرفته شدهاند؟
مردم «شیشلیک» موجوداتی مسخشده و منفعل تصویر میشوند که در فضایی لاجرم، فقط برای زنده ماندن، در بند استعمار کارخانه پشم ایران تلاش میکنند و با تمام نداریها به نحوی ایدئولوژیک و درونزا مطابقت داده شدهاند.
اساساً هنر قهرمان برقراری نسبت درست با عناصر زندگی پیرامونش است، نه انجام کارهای محیرالعقول.
میلاد دخانچی در مطلبی که در شماره دوم نشریه «نقدنوشت» منتشر شد، درباره سه فیلم «ستاره بازی»، «بی همه چیز» و «خط فرضی» نقدی به رشته تحریر درآورد.