مجید مجیدی مثل هر فیلمساز بزرگی، با پذیرفتن این نکته که جریان یافتن خون تازه میتواند سینمایش را زنده کند، در «خورشید» خود را احیا کرد.
مجید مجیدی فیلمسازی است که در «خورشید» به بلوغ و پختگی کامل رسیده و به جاده اصلی فیلمسازی مطلوب خویش بازگشته است.
هدف نویسندگان فیلمنامه «سینما شهرقصه» تاثیر سینمای ایران در ادوار مختلف بر ارکان زندگی یکایک ما ایرانیان و حتی تاثیر مثبت بر رخدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است.
بدعت و نوآوری در ژانر، استفاده از افسانههای ایرانی، جغرافیایی غیر از تهران در فیلم، به کارگیری زبانی پرکاربرد یعنی آذری و استفاده نکردن از چهرههای مطرح و مشهور سینمایی، همگی در سینمای ایران تازه و نو هستند.
به نظر میرسد بهترین راه جشنواره فیلم فجر که به تعبیر بهتر، یک تیر و دو نشان این جشنواره نیز هست، تقدیر ویژه از «لباس شخصی» در اختتامیه این رویداد است.
کاش سازندگان «دشمنان» کمی و فقط کمی برای بیننده فیلمشان احترام قائل بودند و تصاویر متحرک پشت سرهم را به جای فیلم سینمایی برای مخاطبین اتفاقا خاص خود به نمایش نمی گذاشتند.
واقعیت این است که احساس می شود اصرار مداوم کیمیایی بر طرح یک موضوع تکراری و نخ نما شده و تاریخ گذشته در زمانه کنونی دیگر خریداری ندارد.
خیلی از افرادی که بیرون گود نشستهاند و از بالا قضایای جامعه را نگاه میکنند و ادعا دارند پاک هستند، اگر به درون وقایع پرتاب شوند چه بسا دیو صفت تر از کسانی هستند که در مذمت آنها سخنرانی میکنند.
«پدران» تلاش کرده با نمایش رفتارهای فرهنگی که هویت ایرانی قهرمانان قصه را شکل میدهد به کمبودها و مشکلات ناشی از این خرده فرهنگها بپردازد اما در تلاش خود ناکام میماند.
«شنای پروانه» معضلات اجتماعی در کف خیابانهای جنوب شهر و انسانهایی که جبر محیط آنها را از آرزوهایشان دور کرده به زیبایی و دقت هر چه تمامتر به تصویر کشیده است.
نکته مهم فیلمنامه «آتابای» تاکید بر عشقهای نافرجام و درگیری درونی آدمهای داستان با خود و عملکردشان در جریان زندگی است.
داستان فیلم سینمایی «خروج» یکی از سر راست ترین داستانهای فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا است.
سیر وقایع و داستان فیلم «لباس شخصی» چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ ساختار، لحظه به لحظه مخاطب و تماشاگر را به یاد فیلمهای قبلی محمدحسین مهدویان میاندازد.
ایران و تهرانی که برادران محمودی در «مردن در آب مطهر» نشان میدهند سیاه، خشن، کثیف و عاری از هرگونه مدنیت و رفتارهای مطلوب اجتماعی است.
قصه فیلم سینمایی «کشتارگاه» از آن دست قصههایی است که تاریخ مصرف دارد و مربوط به حال و هوای همین روزهاست.