به گزارش سوره سینما، در ابتدای نشست گروه سازنده فیلم در مورد نحوه همکاری با خسرو معصومی نکاتی را توضیح دادند.
پدرام شریفی گفت: کار کردن با خسرو معصومی برایم تجربه بسیار درجه یکی بود و من تازه کارم ولی خیلی از همکاری با این کارگردان لذت بردم و امیدوارم ادامه داشته باشد.
الهام نامی هم گفت: بازیگری که تجربه همکاری با خسرو معصومی را نداشته باشد، چیز بزرگی را از دست داده است. این یک شانس برای من بود که در این کار حضور داشتم و مدتها قبلتر فیلمنامه را خواندم و با آن هم ذاتپنداری کردم.
خبرنگار شبکه تی وی پلاس در مورد دیالوگی در فیلم که میگوید از زمانی که روحانی روی کار آمده فشارها کمتر شده، آیا این متلک بود؟ سوال دوم دیالوگها زیاد بود و تدوین کند، آیا این مسئله سبب نشده بود که فیلم خسته کننده به نظر بیاید؟
معصومی در پاسخ گفت: من دوران احمدینژاد و روحانی را مقایسه کردم.از دوست جوانی که از هر نظر شرایط دارد میپرسم چرا ازدواج نمی کنی؟ او شرایط اجتماع را دلیل این اتفاق میداند. بازنشستهها هم درگیر هستند. نمیدانم چرا کانون کارگردانان برای ما هنرمندان کاری نمیکند؟ پس همه ما گرفتاریم و با سختی فیلم میسازیم و به این فشارها باید در فیلمهایمان به این مشکلات اشاره کنیم.
زمانی که فیلمنامه را مینوشتم و داستانش را تعریف کردم، میگفتند بیخیال شو. داستان پسری که عرق میفروشد ممیزی است. من گفتم اسم فیلم را «کار کثیف» میگذارم و میدانم میتوان نمایشاش داد.
زندباف در مورد ریتم تدوین گفت: ریتم در فیلمنامه شکل میگیرد و در تدوین فقط آنچه نوشته شده ارائه میشود. کارگردانی دو صفحه دیالوگ را با یک پلان میگیرد، یکی دیگر با چند پلان. این کات شدنها میتواند ریتم دیگری به کار بدهد.
گبرلو در مورد زمان فیلم پرسید و معصومی پاسخ داد: من در ایام جشنواره این روزها در خانه بودم و دخترم کارها را دید. بعد با زندباف حرف زدیم و یک ربع از فیلم را کم کردیم و بخشهایی را که به فیلم ضربه نمیزند، حذف کردیم. فکر کنم به این صورت دیگر خسته کننده نباشد. الان فیلم را به ۱۱۲ دقیقه رساندهایم.
خبرنگار دیگری در ادامه پرسید: شما با پیمان یزدانیان موسیقی کار میکردید و چرا این بار این اتفاق نیفتاد؟ سوال دوم در کار قبلی به الهام نامی اطمینان کردید و اینجا نقش پررنگتری به او دادید. چرا به بهارکاشانی اعتماد نکردید که نقش پررنگتری بدید؟ معصومی گفت: بهار خودش موافق نبود و سرمایهگذارم. الهام نامی هم عالی بود و من در کار او را تحت استرس گذاشتم ولی نتیجه داد و همه میگویند او در کار عالی ظاهر شده است. در مورد موسیقی هم به نظرم پیمان یزدانیان از بهترینهای سازندگان موسیقی متن است. در شانگهای کسی از من حتی شماره پیمان یزدانیان را گرفت و بعد از آن کلی با خارجیها کار کرد. او از حرفهای ترین موسیقی دانان کشور است.
خبرنگار دیگری گفت: ظاهر و لباس پدرام شریفی شبیه کارهای قبلی او است آیا فکر نمیکنید میتوانستید تغییری ایجاد کنید؟ سوال دوم: فکر نمیکنید با همین تایم جدید باز هم کار خسته کننده باشد؟
معصومی گفت: این سینمای ما است. من «سالوادور…»ساز نیستم. سینماگران خارجی دیگر هم سینمای خودشان را دارند. تماشاگر با تماشاگر فرق دارد و وظیفه ما فقط پول در آوردن نیست و باید تماشاگر تربیت کنیم.
پدرام شریفی گفت: شبیه فیلم بادیگارد که نیستم. من قطعا شبیه آن فیلم نیستم. آنجا بادیگارد بودم و اینجا عرق میفروشم و کلا نقشهایم فرق دارد!
خبرنگار دیگری در ادامه پرسید: در مورد پایان فیلم توضیح دهید که چرا این طور تمامش کردید؟ سوال دوم: خرس چرا اکران نمیشود؟
معصومی گفت: نمیخواهم در مورد موضوعات حاشیهای حرف بزنم ولی باید بدانیم بیکاری ساده نیست. و من می خواستم با این فیلم و این پایان در مورد این فاجعه اجتماعی حرف بزنم. در مورد فیلم «خرس» هم اولین باری که شورای نمایش فیلم را دید پروانه گرفت که به جشنواره امد. آقای سجادی چوب لای چرخ گذاشت و اجازه نداد کارم پیش برود. طلاب حتی خرس را دیدند و آنها هم گفتند هرکس مخالف است بگویید ما با آنها حرف بزنیم. از من میپرسند فیلم ضد جنگ است و من می گویم مگر شما طرفدار جنگ هستید؟ من حق دارم از تنفر خودم از جنگ صحبت کنم. امام فرمودند جنگ نعمت است. ایثار و فداکاری بود که امام گفتند جنگ، فرهنگ مقدسی است. وگرنه آدمکشی در هیچ دینی پسندیده نیست… خرس در خارج اکران شد و در جشنوارههای زیادی جایزه برد ولی واقعیت این است نمیدانم چرا برای «خرس» کسی قدمی برنمیدارد. از منتقدان میخواهم که در نقدهایشان در مورد این مسئله صحبت کنند تا کمی به فکر فیلم من هم باشند. خبرنگار دیگری در ادامه گفت: چرا در فیلم هیچکس لهجه شمالی نداشت؟ معصومی گفت: در مورد لهجه هم من بدم میآید که در فیلم کسی با لهجه حرف بزند. ادای لهجه جایی را در آوردن اصلا دوست ندارم. رضا ناجی جایزههای که گرفت، برای لهجهاش که نبود، او خوب بازی کرد. این اهمیت دادن به لهجهها مربوط به سینمای ما بود و آن طرف دنیا کسی به این مسائل کاری ندارد. معصومی در مورد تمام شدن فیلم با یک حادثه هم توضیح داد: یک فیلمساز ترکی در آلمان است به اسم آتارکین فیلمی به اسم المیرا دارد که کل فیلم عنصرش براساس تصادف است. با این حال فیلمش را که دیدم کاملا برایم قابل باور بود. در مجموع این نوع نگاه من است و من غافلگیری آخر فیلم را دوست دارم.
آنتونیا شرکا در ادامه گفت: من فیلم را دوست داشتم و بااینکه طولانی بود همه چیزش متعادل بود و البته اگر آخرش با حادثه تمام نمیشد، تاثیرگذاری بیشتری داشت. اگر این حادثه رخ نمیداد و شوکی وارد نمیشد و ختم کلامی نبود، بهتر میشد. در این باره توضیح دهید.
معصومی گفت: من باید خیلی ابله باشم که بگویم این حادثه نتیجه کار مرد خانواده بوده است. من میگویم همه چیز به دلیل شرایط جامعه است. ما در جامعه اخلاقمدار زندگی میکنیم و باید بدانیم همسایه بغل ما گرسنه است. عدهای در جامعه میدزدند و عده دیگری سختی میکشند. من میخواستم تاثیر این مشکل بر زندگی ها را نشان دهم. به هرحال باید روزی مشکلات ما حل شود.