سوره سینما – واژه سینمای کپی در نظر اول شاید چند وجهی به نظر برسد. اول سینمایی که از لحاظ سوژه از آثار پیشین خود کپی شده باشد. دوم آثاری که متاسفانه نسخه اورجینال شان در قفسه ها خاک می خورد و نسخه کپی به شکلی تصاعدی دست به دست می شود. گویا هر دو شکل این روایت برای عاملانش نان و آب بیشتری دارد نسبت به کسانی که مولف یک اثر هستند یا امانت دارانی که محصول اصلی را در معرض فروش می گذارند.
یکسال دیگر از عمر سینما گذشت اما به جای روندی رو به جلو از هر دو حیث بیشتر به دشواری های سینمای حرفه ای کشورمان افزوده شد. به نظر می رسد عناوینی چون حفظ و توجه به تولید و نگهداری محصولات فرهنگی تا همیشه قرار است تنها محلی باشد برای تامین بودجه هایی که در ظاهر گاهی نمایشی هایی نیز به همراه دارد اما در عمل از هیچ طریقی جلوی آن گرفته نمی شود. مدیران زیادی در ابتدای کسب مسئولیت شان گفته اند توجه به آثار هنری ارزشمند، احیا کننده بخشی از هویت فرهنگی ما در عرصه بین المللی است و نباید اجازه بدهیم تا عده ای قانون گریز به بهای ثروت اندوزی خود، تولید هنر و اندیشه را متوقف کنند اما کمتر کسی یا بهتر است بگوییم هیچکس این شعار ها را به منصه ظهور نرسانه است.
در سال های اخیر مرتبا به تعداد سازمان و نهادهای سینمایی و جشنواره هایی با پیوستگی های عجیب و غریب سینما اضافه شده و هزینه های زیادی صرف برپایی شان می شود اما دریغ از وضع قوانین و مقرراتی که از فعالیتهای هنری برگرفته از خلاقیت بشر حمایت کند. در این راستا تنها هنر مسولان امحای نمادین محصولات کپی و البته مخرب است که با همکاری ستاد صیانت از محصولات فرهنگی برگزار می شود تا در ظاهر برخی حقوق مادی و شاید معنوی متعلق به صاحب اثر و حافظ آثار اورجینال حفظ شود.
برای اینکه واژه سینمای کپی را در هر دو وجه خود بیشتر مورد ارزیابی قرار دهیم باید گفت در بُعد اول یعنی کپی برداری از سوژه یعنی همینکه برخی کارگردانان به تقلید از فیلمهای هالیوودی، اروپایی و بعضا فیلمفارسی میپردازند. آثاری که نه تنها برابر اصل نمونههای خارجی نیستند بلکه نمایی کج و ماوج از تلفیق دو فرهنگ در دو ساختار کاملا متضاد را به نمایش می گذارند.این مساله اتفاقی نیست که به نفع سینمای ایران باشد چون قطعا در دنیا خریدار ندارد و به کارنامه سینما هم چیزی نمی افزاید تنها سود آن برای کسانی است که با دست داشتن یک متن آماده و اختیار گرفتن سوپراستارها سعی در فروش و سودهای مقطعی دارند.
وقتی بازار چنین گیشه هایی داغ می شود تهیه کننده حرفه ای سینما که از طریق هنر و ذات حرفه ای سینما ارتزاق میکند، در فقدان قانون کپی رایت به جای آنکه تمرکز خود را صرف ساخت یک اثر فاخر سینمایی کند مجبور می شود تهیه کنندگی فیلمی را بپذیرد که همه تلاش خود را متوجه گیشه کرده و فاقد ارزش هنری لازم است. در اصل تولیدکننده یک فیلم برای جبران خسارت اقتصادی فیلم های قبلی خود که ناشی از سودجویی دلالهای آثار هنری و سایتهای غیرمجاز دانلود فیلم بوده، چاره ای جز ساخت یک فیلم تجاری محض ندارد.
در بحث فروش نسخه های کپی نیز هر اندازه سودی که دست فروشان و قاچاقچیان سی دی از رایت فیلم ها و سریال های ایرانی و خارجی می برند کارگردانان، تولیدکنندگان و اسپانسرهای اقتصادی فیلمهای سینمایی در پی توزیع غیرمجاز آثار خود از نظر اقتصادی متضرر میشوند و با توجه به اینکه توسعه صنعت سینما با جذب اسپانسرها رابطه مستقیمی دارد، نباید اجازه داد برخی با سوء استفاده و نقض قانون کپی رایت، بازار سینما را تحت تاثیر قرار دهند. البته نبایدی که در حد یک واژه میان جملات باقی می ماند و تا کنون فرصتی برای عملی شدن پیدا نکرده است.
بارها گفته شده اگر مسئولین سینمایی و دستاندرکاران راهکاری برای جلوگیری از کپیهای غیرمجاز تولیدات فرهنگی دارند، میتوانند راهکارهایشان را به کمیسیون فرهنگی مجلس ارائه دهند تا پس از بررسی همه جانبه و تصویب در کمیسیون نسبت به جلوگیری از توزیع فیلمهای غیرمجاز در بازار هنری کشور اقدام شود اما به نظر می رسد یا خلاقیتی در ارائه راهکار وجود ندارد یا مسئولان ذی ربط فرصت شان برای بررسی ایده های خلاقانه خرج نمی کنند.