سوره سینما، اولین جلسه مروری بر آثار سینماگران ایرانی با نمایش فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» به کارگردانی پوران درخشنده در محل آموزشگاه آزاد سینمایی «خورمهر» با حضور این کارگردان برگزار شد و در پایان وی در جلسه پرسش و پاسخ به توضیحاتی پرداخت.
در ابتدا پوران درخشنده به صحبت پرداخت و در مورد دلیل تاسیس این موسسه آموزشی گفت: با مراجعه ساکنان محلی و درخواست آنها برای آموزشگاه احساس نیاز به وجود چنین موسسهای در این محل باعث شد تا با بضاعت اندکی که وجود داشت این محل را اجاره کنیم. اشتیاق و علاقه آنها این شد که خواستم چنین محلی را تاسیس کنم تا در سینمای کوچکی که مشاهده میکنید بتوانیم فیلم ببینیم، نقد کنیم و خوشحال باشیم که استعدادهای محل جایی برای شکوفایی دارند. به ویژه این که درخواستهای زیادی از والدین این بچهها که جای خالی چنین مرکزی را احساس کرده بودند داشتیم. مخاطبان این موسسه ساکنینی هستند که در این محل زندگی میکنند و نیاز به جایی برای آموزش بچههای خود داشتند.
او با بیان اینکه خورمهر یک آموزشگاه خصوصی است گفت: هدف از تاسیس این آموزشگاه این است که ابتدا بدانیم چرا سینما را باید بیاموزیم و در ادامه بعد از آموختن آن را در چه جهتی استفاده کنیم و حرفهای مورد نظر هدف ما چقدر ارزش دیده شدن دارد.
این سینماگر مولف افزود: تلاش ما این است که ببینیم چه کاری میتوانیم برای فیلمسازان جوان بکنیم و تا چه حد میتوانند خلاقیت خود را گسترش دهند ضمن اینکه ما در برنامه کاری خود حمایت از فیلمسازان کوتاه را در حد توان و به شکل حمایت مالی هم داریم.
درخشنده در ادامه این نشست با بیان خاطراتش از زمان ساخت فیلم و انتخاب بازیگر کودک آن گفت: در این فیلم همه با هم زندگی کردیم و روزهای تلخ و شیرین زیادی داشتیم. بازیگر فیلم تنها هشت سال داشت که او را از مدرسه ناشنوایان انتخاب کردیم. دختری پرخاشگر و ناسازگار. بعد از اینکه او را برای این نقش انتخاب کردیم او تصمیم گرفت همراه من بیاید و با من زندگی کند، از خانوادهاش خداحافظی کرد و اسباب اثاثیه وعروسکهایش را برداشت و به خانه من آمد. با توجه به محدودیتهای ارتباطی که بین ما وجود داشت فیلمنامه را از اول تا آخر برایش مثل قصه میخواندم و آن را با هم کار میکردیم. برایم سخت بود که بتوانم بسیاری از مفاهیم را برایش باز کنم و تفسیر کنم مثل غش کردن که نمیدانستم چگونه باید این را برایش توضیح دهم. بنابراین من تمام لحظات فیلم را از اول تا آخربرای او بازی کردم و با بازی کردنم توانستم به او بفهمانم مفهوم و معنای صحنهها چیست.
این کارگردان باسابقه سینمای ایران در ادامه با اشاره به یکی از صحنههای فیلم گفت: در یکی از صحنهها که ملیحه با دیدن یک ماشین اسباب بازی باید حالش بد میشد من هر تلاشی کردم نتوانستم صحنه و برای او توضیح دهم ضمن اینکه آن زمان برای اولین بارمن با یک تهیهکننده بخش خصوصی کار میکردم که میخواست بازیگری شنوا در فیلم بیاورد اما من میخواستم بازیگری ناشنوا داشته باشم. برای آن صحنه انرژی زیادی گذاشتم و تمام حالتهای غش را برای او بازی کردم. این درحالی بود ملیحه به شدت ترسیده بود ولی وقتی این صحنه را بازی کرد همگی در پشت صحنه برایش دست زدند.
درخشنده در ادامه با اشاره به حضور زنده یاد هما روستا در این فیلم گفت: این دومین کار سینمایی و تجربه و فرصت خوبی برای من بود تا با هنرمند بزرگی مثل هما روستا کار کنم. روش کاری من مثل تئاتر مرتب و منظم است و شامل روخوانی و دورخوانی و تمرینهای متعدد میشود. خانم روستا تا دیروقت شب سر صحنه میماند و آقای سمندریان با فرزندشان که آن زمان کوچک بود آنجا میآمدند تا ایشان بتوانند سر صحنه به بهترین شکل نقش را ایفا کند. تمرینهای خیلی زیادی داشتیم که خوب بود و تماشاگران هم از نتیجه آن استقبال کردند. ساخت این فیلم هم فرصت خیلی خوبی برای من شد چرا توانستم مسیر کاری همراه با وسواس بیشتری جلو بروم.
وی در ادامه در پاسخ به سوالی در مورد وجود جنبههای روانشناختی در تمامی آثارش و همچنین نوع ارتباطش با بازیگر ناشنوای فیلم پس از پایان فیلمبرداری گفت: من به روانشناسی و مسائل مربوط با آن علاقهمندم چون بدون شناخت روان انسانها نمیتوانید مشکلات آنها را نشان دهید. به همین خاطر باید دنبال چیزی بگردیم که به انسانها لطمه وارد کرده است. در مورد عطیه باید بگویم تمام تاثیری که باید روی او میگذاشتم در طول فیلمبرداری انجام شد و اصلاً او پس از فیلمبرداری یک آدم دیگری شده بود. زمان فیلمبرداری هم او را از خودم جدا نمیکردم و نمیگذاشتم کسی روی او تاثیر بگذارد تا از فضایی که شب و روز برایش ساخته بودم جدایش کند. پس از پایان فیلمبرداری اتفاقات خوبی برای او افتاد در درسهایش پیشرفت کرد وگویشش بسیار بهتر شد چون برای صحنه آخر فیلم که باید حرف می زد، خیلی تمرین کرده بودیم. ضمن اینکه نقش او شخصی بود که میشنید و نمیتوانست حرف بزند اما خودش نمیشنید و من هم با علائم و شماره ریتم او را هدایت میکردم. عطیه در ورزش موفق شد یک مغازه تاسیس کرد و پس از ازدواج با همسرش که او هم ناشنواست زندگی موفقی داشتند. ما هیچ وقت همدیگر را رها نکردیم و در تمام سالها با هم بودیم ضمن اینکه در همان زمان عطیه برای دوستان و همکلاسیاش هم یک الگو شد.
او تصریح کرد: اتفاقی مشابه این در یکی دیگر از فیلمهایم به نام «کودکان ابدی» افتاد که در آن یک کودک سندروم داون نقش خودش را بازی میکرد و مقاومت زیادی در برابر حضور او در این فیلم وجود داشت اما نه تنها او در فیلم به خوبی بازی کرد بلکه بعد از فیلم در میان سایر کودکان سندروم دان یک قهرمان ورزشی شد.
در این نشست حسین حیدریپور؛ مدیر آموزش این موسسه به کارنامه پوران درخشنده و جوایز و موفقیتهای مختلف داخلی و بینالمللی وی در طول دوران کاری وی اشاره کرد و مختصری درباره توفیقات فیلم توضیح داد.
لازم به ذکر است عطیه معصومی؛ بازیگر نقش اول این فیلم که جایزه ویژه هیات داوران در ششمین فیلم فجر را دریافت کرده بود در این برنامه با خانواده و فرزندان خود حضور داشت.