سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۳ خرداد ۱۳۹۷ در ۵:۰۰ ب.ظ چاپ مطلب

سینمای کمدی، از اقتدار تا استیصال

cinema-comedy

می‌توان سینمایی آکنده از فضای شاد و خنده و کمدی داشت بی‌آنکه به بخشی از فرهنگ، تاریخ، زبان، مظاهر اخلاقی و دینی اهانت کرد.

سوره سینما – حامد وطنخواه : چرا سینمای ایران تا پرتگاه لودگی و ابتذال سقوط کرده است؟ گفته می شود همه چیز به خاطر یک مشت دلار اتفاق افتاده است. همه چیز از قاب گیشه، تجارت و نگاه کاسبکارانه ترسیم می‌گردد.

سینمای ایران در دهه های گذشته فیلم های کمدی شریف و تاثیرگذار کم نداشته است: «اجاره‌نشین‌ها»/ داریوش مهرجویی، «همسر»/ مهدی فخیم‌زاده، «آپارتمان شماره ۱۳»/ یدالله صمدی و … آثاری که هم تماشاگران را می‌خنداند و هم به شعورشان توهین نمی کرد و اصراری هم نداشتند با چاشنی لودگی و دیالوگ های مریض مخاطب را به سینما بکشانند؛ و خانواده‌ها هم در کنار فرزندان شان بدون دغدغه و  نگرانی و فارغ از  بیم و ترس از  بدآموزی ها و تاثیرات مخرب، به سینما می رفتند و اوقات فراغت مفرحی را می گذراندند.

به نظر می رسد در بلبشوی فضای فرهنگی و رقابت سود و فروش بیش تر، برخی از این فیلمسازان کم ترین دغدغه و نگاه فرهنگی را هم به کناری گذاشتند. برایشان رعایت حدود عفت و احترام اجتماعی چندان معنا و مفهومی ندارد. مهم، برای آن ها، تابوشکنی و عبور از خطوط قرمز و کشاندن مخاطب به هر شکل ممکن و لو، با ادبیات پست و هجویه و تصاویر فجیع و مبتذل و اشارات ارجاعی زشت و سخیف باشد.

نکته قابل تامل این است که برخی از این فیلمسازان می پندارند که در لفافه این تصاویر و ادبیات، مثلا دارند به وضعیت جامعه و آسیب های آن می پردازند. غافل از این که با عرضه فرایندهای تصویری زشت و سخیف و رفتار وقیحانه با مخاطب هم به جامعه و خانواده ها آسیب می زنند و هم اینکه بزرگ ترین ضربه را به ساحت سینمای کشور وارد می سازند.

انبوه سازی و بساز و بفروشی در آشفته بازار تولید سینما، در اثر غفلت و کاهلی مسئولان سینمایی و دور از چشم دستگاه های نظارتی اکنون به اپیدمی فاجعه بار و زیان بخشی تبدیل شده و در سونامی آن، بستر برای فهم و درک آثار نجیب و شریف و آگاهی بخش و هشدار دهنده محدود شده است.

لودگی، صحنه ها و ادبیات جنسی، زیرپاگذاشتن استانداردها و عرف اجتماعی، رونق و ترویج شوخی های جنسی کلامی و حرکات ارجاعی و مفاهیم لمپنی و اغواگری های سخیف و توهین آمیز متاسفانه، به جریانی در سینما تبدیل شده که گویی بعضا، فیلمسازان و تهیه کنندگان در این زمینه با یکدیگر مسابقه می دهند مبنی بر اینکه هر کس «زهرماری» ماجرا را بیش تر کند جلوتر است.

این واقعیت تلخ محصول فضای گذار و رفت و آمد مدیران و باج دهی و امتیاز بخشی به رفقا و دوستان و ایجاد رضایتمندی کاذب و آرام نگه داشتن جو سینما و … است.

در سابقه سینما و تلویزیون ایران آثار کمدی اصیل و اندیشه محور کم نیست. ولی در چرخه تولیدی این دست آثار متاسفانه، با فجایع وحشتناکی روبروئیم که الگوبرداری از جریان فیلمفارسی در آن ها موج می زند. بهره گیری از قومیت، زبان، سیاست، مذهب و اقلیت های مذهبی و جنسیت عمده ترین محورهایی است که این آثار حول آن ها می چرخند و تاسف اینجاست که با دستاویز قراردادن این طیف مفاهیم همراه با توهین و ولنگاری به سطحی ترین شکل و سخیف ترین شوخی ها، صبغه های فرهنگی، ارزش ها و اعتبار مبانی و هنجارهای اجتماعی را مورد چالش قرار می دهند.

بدون تردید، می توان سینمایی آکنده از فضای شاد و خنده و کمدی داشت بی آنکه به بخشی از فرهنگ، تاریخ، زبان، مظاهر اخلاقی و دینی اهانت کرد.

بر فرض که متولیان سینمایی و مدیران  ارشاد گرفتار روزمرگی، سیاسی کاری و غفلت شدند مثل «در دیزی باز است» حیای گربه کجاست؟

سینماگران و فیلمسازان جزو قشر فرهیخته جامعه اند و اساسا، آن ها قرار است برای رشد و اعتلای فرهنگ جامعه و معرفی الگوهای اخلاقی درست و نهادینه سازی رفتارهای مدنی کمک کنند؛ آیا شایسته است به جای تحلیل مصائب و آسیب های اجتماعی با عرضه محصولاتی چالشگر و زیان بخش، خود، به چالشی مضاعف در جامعه و سینما بدل شوند؟