سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۳ مرداد ۱۳۹۷ در ۱۲:۰۰ ب.ظ چاپ مطلب
یادداشت سیدرضا اورنگ /

خانواده، دم مسیحایی سینمای ایران

kanevadeh-cinema

نهادهایی چون حوزه هنری با توجه به امکاناتی که دارند، باید آستین همت را بالا بزنند و با تولید آثار ارزشمند و خانواده‌پسند دوباره مخاطبان را به سینما برگردانند.

سوره سینماسیدرضا اورنگ : هنر- صنعت سینما ارزان ترین سرگرمی و تفریح برای مردم جهان است. تماشای کنسرت های موسیقی و دیدن تئاتر برای قشرهای پایین دست، غیر ممکن یا بسیار سخت است. به همین دلیل اقبال مردم به سینما بیشتر است. سینما مادر هنرها نیست، اما جلوه ای از تمام هنرها را می توان در آن مشاهده کرد.

شخصی که برای تماشای فیلم به سینما می رود، آنچه را که دوست دارد می بیند و احساساتش برانگیخته می شود. علاقه مردم به دیدن فیلم که از همان روزهای ابتدایی تولد سینما بروز پیدا کرد، باعث شد مردانی هوشمند و سرمایه دار پا به میدان سینما بگذارند تا از این علاقه مردم، هم برای اعتلای سینما کمک بگیرند و هم کسب درآمد کنند. این افراد که بعد تهیه کننده و صاحب کمپانی نام گرفتند، توانستند با ابتکارات خود، سینما را مطرح ترین رسانه کرده و گردش اقتصادی خوبی نیز به راه بیندازند. مهم ترین کشف آنان مخاطب بود. از همان ابتدا به این مهم پی بردند، فقط مخاطب است که می تواند موجب پیشرفت سینما شده و چرخ های اقتصاد آن را بچرخاند. برای همین از همان ابتدا فریاد زدند که حق همیشه با مخاطب است و باید مطابق ذوق و خواست او عمل کنند. این شعار ساده باعث انقلابی در عالم هنر و سینما شد.

صاحبان کمپانی ها مخاطبان را دسته بندی کردند تا بتوانند مطابق با سلیقه آنان فیلم های متفاوتی را بسازند که مورد اقبال قرار گرفته و گیشه سینما همیشه پر رونق باشد. این دسته بندی در هالیوود سبب شد ژانر به وجود بیاید.

یکی از مهم ترین گروه های مخاطبان، خانواده ها بودند که قشر عظیمی را در بر می گرفتند. از همین رو کمپانی های معظم هالیوود همواره فیلم هایی را تولید می کردند که مورد اقبال خانواده ها قرار بگیرند. در این گونه فیلم ها صحنه های آنچنانی و خشونت وجود نداشت و یا کمتر دیده می شد، زیرا از کودک تازه پا گرفته تا پیران از پا افتاده را شامل می شد. بیشتر این فیلم ها ملودرام های خانوادگی بودند با داستان هایی ساده، اما گیرا که به مذاق مخاطبان خوش آید.

دسته بندی مخاطبان در ایران، آن گونه که باید و شاید شکل نگرفته است. در پیش از انقلاب اسلامی نیز کمتر فیلمی روی پرده می آمد که خاص خانواده ها باشد. با تعریفی که از فیلم های خانوادگی کردیم، طبیعتا فیلمفارسی ها در قالب آن نمی گنجند.

قبل از انقلاب خانواده ها بیشتر به تماشای فیلم های خارجی می نشستند، زیرا با توجه به اکران ژانرهای مختلف، خانواده ها به راحتی می توانستند فیلم مورد نظر خود را انتخاب کرده و به تماشای آن بنشینند.

در اواخر دهه چهل یک اتفاق خاص در سینمای ایران افتاد و آن اکران فیلم مستند”خانه خدا”ساخته مرحوم جلال مقدم بود. این فیلم با توجه به موضوع آن توانست  مخاطبانی را به سالن های تاریک سینما بکشاند که به خاطر دیدگاه مذهبی شان، حتی یک بار نیز پا به سالن سینما نگذاشته بودند.خانواده ها بیشترین مخاطبان این فیلم بودند،زیرا با خیال راحت می توانستند به تماشای آن بنشینند.

پیروزی انقلاب اسلامی تحول بزرگی در سینما ایجاد کرد، مهم ترین تحول آشتی مردم مومن و خانواده ها با سینما بود.چون  صحنه های مستحجن  در فیلم ها وجود نداشت که برای کودکان و نوجوانان بدآموزی داشته باشد.این تحول موجب بالا رفتن آمار مخاطبان سینما شد. سازمان های نوظهوری نیز مانند حوزه هنری وارد این عرصه شده و فیلم هایی تولید کردند که مورد توجه خانواده ها باشند. تهیه کنندگان هم که دیگر نمی توانستند در فیلم های شان صحنه های رقص و آواز داشته باشند، برای اینکه بتوانند روی پا بمانند، ملودرام های خانوادگی تولید کردند که اکثر آنها مورد اقبال مخاطبان و خانواده ها قرار گرفت.

وضعیت سینما با توجه به اتفاقات دهه شصت بسیار خوب بود و اقتصاد سینما پر رونق،اما ناگهان عده ای تهیه کننده محدودگر، مدیران وقت سینمایی را تحت تاثیر قرار دادند تا اکران فیلم های خارجی را ممنوع کنند.این مسئله خیلی زود باعث شد سالن های سینما مخاطبان شان را از دست داده و یکی یکی ورشکست شوند.

ممنوعیت اکران فیلم های خارجی، موقعیتی برای برخی از تهیه کنندگانی که هنوز دل در گروی فیلمفارسی داشتند فراهم کرد تا دوباره نقبی بزنند به گنداب این گونه فیلم ها. کم کم ملودرام های خانوادگی از پرده سینماها حذف شدند تا فیلمفارسی ها با اروتیک پنهان، الفاظ ناشایست و بی اخلاقی در عرصه بی رقیب سینمای ایران جولان دهند. این مهم باعث شد خانواده ها و اکثر مخاطبانی که به سینمای بعد از انقلاب دل بسته بودند، با سالن های سینما قهر کرده و دیگر پای به آنجا نگذارند.

در حال حاضر سینمای ایران کم مخاطب ترین دوران خود را تجربه می کند. در طول تاریخ سینما چنین وضعیتی دیده نشده است.

آشتی دوباره خانواده ها و مخاطبان اصیل با سینما بسیار بعید می نماید، به نظر می آید  فقط یک معجزه بتواند این اتفاق را رقم بزند.با این وجود باید یک عزم ملی به وجود آید تا سخیف سازان به حاشیه رانده شده و سینماگران توانا و اخلاقمدار وارد متن سینما شوند و آن را از مرگ حتمی نجات دهند.

نهادهایی چون حوزه هنری،کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بنیاد سینمایی فارابی،به ویژه حوزه هنری با توجه به امکاناتی که دارد، باید آستین همت را بالا بزنند  و با تولید آثار ارزشمند و خانواده پسند دوباره مخاطبان را به سینما برگردانند.

باید هم فیلم خوب تولید کرد و روی پرده فرستاد و هم آثار خارجی را اکران کرد تا مخاطبان را از قهر بیرون آورد. در طول این سه دهه به مخاطبان توهین شده و حق انتخاب از آنان گرفته شده است، باید این احترام به مخاطبان برگردد و حق انتخاب شان را محترم شمرد. اگر غیر از این باشد باید فاتحه سینما را خواند.

امیدواریم حوزه هنری ،کانون و بنیاد فارابی با همراهی دولت، هر چه زودتر تولید فیلم های خوب را شروع کرده و زمینه اکران واقعی فیلم های خوب خارجی را نیز ایجاد کنند تا سینمای ایران از مرگ حتمی نجات یابد.

بدون مخاطب سینما می میرد، همان گونه که به قول قدیمی ها اگر نفسی در خانه ای نباشد آن خانه فرو می‌ریزد.