سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۹ مرداد ۱۳۹۷ در ۱۲:۰۰ ب.ظ چاپ مطلب
در مراسم بدرقه پیکر ضیاالدین دری مطرح شد:

آثار آقای درّی سیاه‌نمایی نبود/ دعا برای سلامتی یدالله صمدی

Tashi-Dorri

مراسم خداحافظی با کارگردان سینما و تلویزیون ایران سیدضیاءالدین دری صبح امروز ۲۹ مرداد با حضور مسئولان و هنرمندان در خانه سینما شماره ۲ برگزار شد.

به گزارش خبرنگار سوره سینما، مراسم تشییع پیکر سید ضیاءالدین دری در حالی برگزار شد که علی رغم حضور چهره هایی چون رضا کیانیان، داریوش فرهنگ، مریلا زارعی، رضا پورحسین قائم مقام معاون سیما، مهدی فرجی مدیر سابق تلویزیونی، غلامرضا فرجی، محمدمهدی عسگرپور، محمدهادی کریمی و … انتظار می رفت افراد بیشتری حضور داشته باشند.

ابتدا کامران ملکی که اجرا را به عهده داشت گفت: خاطرات آقای دری تا زمانی که تصویر باقی است؛ می ماند. این هنرمند الگوی انسانیت بود و دیگر مثل او را نخواهیم داشت.

سپس امیرعلی دانایی که با  بازی در مجموعه «کلاه پهلوی» به دنیای هنر شناخته شد بیان کرد: ایشان برای من جزو اولین هاست. نخستین کار حرفه ای را با او آغاز کردم الان هم به عنوان اولین نفرباید درباره شان صحبت کنم. آقای دری از مفاخر کشورمان بود که از دستش دادیم. افرادی مثل او و علی حاتمی را دیگر نخواهیم داشت. او پدر سینمایی و معنوی من بود و متاسفم با اینکه بیش از ۱۲ فیلمنامه تلویزیونی و سینمایی آماده داشت اما فرصت انجام کارهای بیشتر را از دست داد.

وی ادامه داد:  گله من این است که چرا ما از مفاخر خود نگهداری نمی کنیم. اگر او نسازد چه کسی باید کار بسازد. درباره دوره پهلوی کارهای زیادی ساخته شده است اما کارهای او جزو بهترین هاست. آثار آقای دری او سیاه نمایی نبود و منصفانه روایات تاریخی را بیان می کرد. کاش به جای این دسته بندی ها اجازه می دادیم افراد بر اساس شایستگی شان معرفی شوند.

رضا کیانیان دیگر سخنران نیز در این مراسم اظهار کرد: میخواستم از این هنرمند تعریف کنم اما فکر کردم من چندوقت است که از او دور بوده ام؟ «کیف انگلیسی» روایت خوبی داشت. در این سبک کارها علی حاتمی و او را داشتیم که متاسفانه دیگر بین ما نیستند.

اسدالله نیک نژاد نیز در سخنانی عنوان کرد: بعد از سال ها دوری اولین ملاقات من با جامعه هنری همراه با مرگ دوست ۴۰ ساله ام بوده است. او یک رفیق هنرمند بود و من باید مثل کیانیان بگویم متاسفانه ما سراغ یکدیگر را نمی گیریم. زمانی که او به همراه همسرش از انگلیس برگشت من تا امروز حس می کنم همیشه همراه هم بوده ایم. باید خطاب به او بگویم نه تنها در تاریخ هنر باقی خواهد ماند بلکه با غرور با ما وداع می کند چون فرزندان و خانواده ای نجیب باقی گذاشته است. او در دل غم این را داشت که بسیاری از کسان در تاریخ این کشور دشمنی کردند. او تاریخ را به جوانان ما می گفت و این خیلی ارزشمند است.

قطب الدین صادقی از بازیگران «کیف انگلیسی» در این مراسم گفت: من امروز و دیروز اندکی از خوش بینی خود را با مرگ انتظامی و دری از دست دادم. با تمام بحران هایی که داشتیم فکر می کردم هنوز روابط عاطفی میان ما پابرجاست اما پنهان نمی کنم که خوش بینی خود را از دست دادم. من بعد از «کیف انگلیسی» ۱۲ سال بازی نکردم انقدر که تصویری که دری در نقش و کارش ساخته بود ارزشمند بود. عمر وفا نکرد که او سریال «سردار سنجرخان» را بسازد که درباره یک شخصیت واقعی تاریخی است.

وی اضافه کرد: دری خیلی سختکوش بود از هیچ دیالوگی و میزانسنی به راحتی نمی گذشت. زمانی که در پاریس بودیم و او آنقدر عاشق کارش بود که گاهی تا صبح نمی خوابید و حنی تا پای مرگ رفت.  بزرگترین فضیلت افرادی مثل دری و انتظامی این بود که هنر را به مردم نزدیک کردند. تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که او را دوست بداریم.

مریلا زارعی که با سخنان و اشک هایش احساس حاظران را برانگیخته بود، گفت: جمله «من سید هستم اذیتم نکنید» را بازیگرانی که با او کار کرده اند بسیار شنیده اند. هنوز در غم انتظامی بودیم که این غم صدچندان شد، تا وقتی تشییع او را در حرم شاهچراغ دیدم و دلم آرام شد. بله شما سید هستید و من احساس می کنم اینجا حضور دارید. برای آقای دری هنر کسب و کار نبود بلکه عشق او بود.

وی گفت:  او تحصیلکرده فرنگ بود اما عاشقانه کشورش را دوست داشت. او عاشق حقیقت بود که این روزها گم شده است. به احترام مردی که سال ها در خاک و کشورش مطالعه کرد و کار ساخت تا هنر این کشور در حد جوک و لطیفه و فتواهای اینستاگرامی باقی نماند کلاه از سر برمی داریم. بسیار علاقه داشت که یک فیلم سینمایی یا سریال درباره حضرت زینب بسازد که اجل مهلت نداد.

عبدالله اسفندیاری از دوستان قدیمی این هنرمند نیز در این مراسم عنوان کرد: «صاعقه» از اولین فیلم های او اثر سیاه و سپیدی بود که برگرفته از افکار شریعتی بود و کارهایی مثل «سینماسینماست» را هم بعدا ساخت و بعد «لژیون» را ساخت و با همکاری هم آن را تمام کردیم. در تلویزیون نیز «باد و شقایق» را ساخت که اتفاقا مرحوم انتظامی در آن بازی می کرد. بعد از آن هم کیف انگلیسی را داشت که گل کرد و محبوب شد. هنرمندان گاهی کارهای بسیاری می سازند که فقط یکی از آنها مورد توجه قرار می گیرد.

محمدرضا عرب که به نمایندگی از کانون کارگردانان سینمای ایران در این مراسم حاضر شده بود بیان کرد: من چند روز است فکر می کنم این جمعیت چرا وقتی همه هستیم و زنده ایم جمع نمی شود؟ چرا باید کارگردانی فیلمنامه هایش پشت در شوراها باقی بماند و ما از فیلمنامه های ساخته نشده او حرف بزنیم. من اینجا اسمی از سازمان و ارگانی نمی آورم اما چه کسی مسئول است؟ چرا نباید از یک کارگردان خوب حمایت شود؟ یکی از فیلمنامه های او درباره یک پهلوان بود و ما پهلوان زنده می خواهیم‌. برای پهلوان مرده فقط باید سوگواری کرد.

سخنران بعدی علی دارابی مدیر امور استان های صدا و سیما بود که اظهار کرد: امروز ما شاهد مراسم تشییع و تجلیل از یکی از ستارگان آسمان هنر ایران هستیم. او برای من رفیق و دوست شفیقی بود و به همه بازماندگانشان تسلیت می‌گویم. ما علاوه بر رابطه کاری با هم دوست بودیم. دری انسانی موحد خداجو عاشق اهل بیت بود و بسیار علاقه‌ مند بود که سریال یا سینمایی درباره حضرت زینب(س) بسازد که اجل مهلت نداد و تشییع او در شیراز بخشی از توجه اهل بیت به این سید عزیز بود. برای اولین بار بود که در شاه چراغ چنین مراسم باشکوهی برای یک هنرمند برگزار شد.

وی افزود: زمانی که مریض احوال شد فیلمنامه «سنجرخان» را تا ۲۶ قسمت نوشته بود و در بیمارستان که به عیادتش رفتم به ما روحیه می‌داد و گفت بعد از مرخص شدنم از بیمارستان در شهریور کلید می زنیم.او به شدت بیگانه ستیز بود نه به معنی نفی دیگران بلکه خواهان استقلال و آبادی کشورش بود. دو سریال او دو روایت از منظومه فکری‌اش است و از خداوند برایش رحمت الهی می خواهم.

پسر این کارگردان علی دری نیز در ادامه مراسم ضمن تشکر از حاظران در مراسم بیان کرد: دعا کنیم که یداله صمدی که با مشکل مشابه پدرم گریبان گیر است خوب شوند. ما با خانواده صمدی در دوران بیماری پدر، یک خانواده شده بودیم.هنگام بیماری پدرم بیشترین همکاری از سمت وزارت بهداشت و پزشکان به ما شد و از همینجا از وزارت بهداشت و کادر بیمارستان صدرای شیراز تشکر کنم. خانواده سینما قبلا در همان سینما افرادی را از دست داده و خوب شدند.

وی ادامه داد:  پدرم مستاجر سازمان صدا و سیما شد و بعضی‌ها جزو خانواده ما شدند مثل آقای فرجی و دارابی. پدرم نسبت به برخی شخصیت‌های تاریخی علقه خاصی داشت و ذهنش منحصرا معطوف به طیف خاصی نبود.سه روز قبل پیوندش در بیمارستان یکی فوت شد و من که رسیدم دیدم پدرم دو سه ساعتی است گریه کرده و همانجا به من گفت بعد از رفتن من آبرو داری کنید و از این کارها نکنید و امیدوارم دل پدر از ما شاد باشد.

آناهیتا دری دختر این هنرمند و آخرین سخنران نیز گفت: میخواهم با پدرم صحبت کنم. می ‌دانم که اینجایی این را بدان که من خوشبخت ‌ترین دختر دنیا هستم برای ساعت‌هایی که برای من گذاشتی و حتی با نبودنت هم حس خوشبختی دارم و امیدوارم لایق تو باشم. نگران من نباش. تو توشه سالیان سال من را گذاشتی و رفتی و من همیشه پدر دارم.

وی در پایان گفت: بین هیچ پدر و دختری چنین حسی ندیدم و بزرگترین هدیه زندگیم پدرم بود. او در لحظات آخر نیمه هوشیاری‌اش از من خواسته بود که با هم بخوانیم و متاسفم که نتوانستم با او بخوانم و وقتی خواندم او فقط اشک ریخت.