سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۷ شهریور ۱۳۹۷ در ۱۲:۰۰ ب.ظ چاپ مطلب
در دومین نشست تخصصی «سینما و خانواده» مطرح شد/ بخش دوم :

لزوم تشکیل «اتاق فکر» برای تولید آثار سینمایی اجتماعی و خانوادگی

neshast-khanevade-1

دومین نشست تخصصی با محور «سینما و خانواده» با حضور دکتر سیما فردوسی روانشناس، جبار آذین منتقد و مدرس سینما و دکتر عبدالله بیچرانلو استاد علوم ارتباطات در سازمان سینمایی حوزه هنری برگزار شد.

سوره سینماالناز نعمتی : نشست تخصصی با محور سینما و خانواده در سوره سینما برگزار شد. در این نشست دکتر سیما فردوسی روانشناس، جبار آذین منتقد و مدرس سینما و دکتر عبدالله بیچرانلو استاد علوم ارتباطات دانشگاه تهران و عضو هیات علمی دانشگاه حضور داشتند. در این نشست تخصصی  درباره اثرگذاری سینما بر خانواده، آسیب شناسی سینمای اجتماعی و خانوادگی ایران، تاثیر تماشای فیلم ها و سریال های ماهواره ‌ای بر اعضای خانواده و لزوم  راه اندازی اتاق فکر برای تولید آثار خانواده محور در سینمایی ایران پرداخته شد. در ادامه بخش دوم گزارش این نشست را می‌خوانید.

سینمای‌مان قانونمند نیست

جبار آذین: همانطور که خانم دکتر اشاره کردند ضرورت ایجاد کارگروهی به نام خانواده پژوهشی در حوزه سینما حس می شود. این مساله بسیار مهم است و کاش اجرایی شود اما متاسفانه به دلایل مختلفی این اتفاق نخواهد افتاد و اگر هم اتفاق بیفتد صرفا جنبه نمایشی خواهد داشت. سینما برای آنکه ملی، مردمی و خانوادگی شود موانع بسیاری پیش رو دارد. ما در کشورمان سینمای ملی نداریم. البته در چندین اثر سینمایی سعی شده است که ویژگی های ایرانی لحاظ شود اما کلیت سینمای‌مان فاقد چنین ویژگی است. مهم ترین مانع  بر سر سینمای ما برای ملی و مردمی و خانوادگی شدن این است که اساسا سینما در کشور ما قانون تبیین شده ای ندارد. در قانون اساسی ما کلا چند خط در مورد سینما نوشته شده که در آن به کاربردها و ویژگی های سینمای ملی اشاره ای نشده است. آنچه که در کشور ما به عنوان قانون در سینما تعریف شده است کاملا سلیقه ای است. در واقع سینما در کشور ما قانونمند نیست و به همین دلیل این سینما به بازار مکاره شبیه شده است که هر کس در آن ساز خود را می زند. کسانی کرسی‌دار سینما شده اند که پیش از آنکه منتخب فرهنگ و هنر باشند، منتخب سیاست هستند. مدیران فرهنگی ما از میان سیاسیون انتخاب می شوند و با تغییر هر دولت وزرا نیز عوض می شوند و در وزارت ارشاد که متولی قانونی سینمای کشور است دگرگونی به وجود می اید. بعضا، دیده ایم افرادی رئیس سازمان سینمایی می شوند که حتی از کنار سینما عبور نکرده اند و هیچ دانش سینمایی یا هنری ندارند. خب چنین فردی چه دستاوردی برای سینما خواهد داشت؟

الناز نعمتی: ممکن است بسیاری از کارگردان ها همانطور که خانم دکتر فردوسی اشاره کردند از ممیزی گله کنند و واقعیت هم این است که ممیزی در سینمای ما دست و پا گیر است و وقتی هم کارگردان ها به مسایل اجتماعی و معضلات خانوادگی می پردازند به سیاه‌نمایی محکوم می شوند.

جبار آذین: بحت ممیزی و خط قرمزهایی که در سینمای ما وجود دارد برخواسته از یک تعریف قانونی و تخصصی نیستند. مدیران بر اساس سلیقه خود به هنر و سینما نگاه می کنند و این موضوع هنرمندان را دچار سردرگمی کرده است. فیلمی در دهه هفتاد تولید و حتی اجازه اکران پیدا نمی کند، در دهه هشتاد از تلویزیون پخش می شود. این موضوع نشانگر آن است که ما در سینما حتی در مورد سانسور هم سازوکار مشخصی نداریم.

متولی قانونی سینما در کشور ما همانطور که اشاره کردم وزارت ارشاد است اما سینما در کشور ما ملوک الطوایفی اداره می شود و هرکس ساز خود را می زند. وزارت ارشاد قوانین خود را دارد، حوزه هنری و تلویزیون هم قوانین خاص خود را دارند.

neshast-khanevade-4

ما در سینما کمبود سوژه یا کارگردان‌هایی که به مسایل جامعه و خانواده بپردازند کم نداریم. برخی از فیلم‌های خانم ها رخشان بنی اعتماد، پوران درخشنده و تهمینه میلانی آثاری درخشان در زمینه آسیب شناسی جامعه هستند. فیلم «هیس دخترها فریاد نمی زنند» یک اثراجتماعی قابل تامل است که حرف‌های ناگفته جامعه را بدون شکستن هنجارها و خطوط قرمز بیان کرده و به درستی به خانواده ها هشدار می دهد. البته من قبول دارم که سانسورهای سلیقه ای موانع زیادی برای کارگردان ها ایجاد می کند.

در مورد سیاه نمایی که عنوان کردید هم باید بگویم متاسفانه سینمای اجتماعی ما حد وسط ندارد. به این معنا که در برخی از فیلم ها آنقدر فقر و فلاکت و بدبختی نشان داده می شود که مخاطب زده می شود و در برخی آثار همه چیز گل و بلبل نمایش داده می شود که این هم واقعیت ندارد. یک فیلم اجتماعی خوب هرگز نگاهی تک بعدی به جامعه و خانواده ندارد. به این معنا که در کنار نشان دادن فقر و سیاهی ها باید نگاه امیدوار و ایمان مردم نیز بازتاب پیدا کند. چرا در کنار فقر، نعمت در کنار بی ایمانی، ایمان و در کنار جهل، علم نشان داده نمی شود؟ نتیجه نگاه های تک بعدی می شود تلخی فزاینده ای که به جامعه تزریق می شود آنهم جامعه ای که در برهه زمانی فعلی دچار مشکلات است و با گرانی و مسایل دیگر دست و پنجه نرم می کند.

خانواده‌ها نیاز به تماشای فیلم‌هایی دارند که زیربنای آنها تعلیم و تعلم باشد

سیما فردوسی: خانواده ها به شدت نیاز دارند فیلم هایی را تماشا کنند که زیربنای آنها تعلیم به کودکان و نوجوانان باشد چراکه اغلب خانواده ها در مورد نوع رفتار با بچه ها مشکل دارند و سردرگم هستند. خانواده ها نمی دانند در این موارد باید از چه کسی سوال کنند و چه منبعی داشته باشند. گاهی به برنامه های ماهواره ای و گاهی به کتاب‌هایی متوسل می‌شوند که در غرب نوشته شده و با سبک زندگی ما سازگار نیست. اگر بخواهیم ریشه ای کار کنیم و بزه کاری و اعتیاد و خشونت و به بیراهه رفتن نوجوانان را کاهش دهیم چاره ای نداریم جز تعلیم و تربیت که می‌توانند در فیلم‌های خانوادگی لحاظ شوند.

اگر خانواده‌ها بدانند پشت یک فیلم تحقیق و مشاوره و پژوهش وجود داشته با خیال راحت به آن فیلم استناد کرده از آن می‌آموزند. خانواده ها مدام از ما می پرسند که چگونه باید با فرزند نوجوان خود برخورد کنند. آیا اجازه دهند شب دیروقت به منزل بیاید؟ آیا باید او را محدود کنند؟ نکند با محدود کردن بدتر فرزند نوجوان‌شان را به لجبازی وادار کنند و… اینها فقط گوشه ای از سوالاتی است پدرها و مادرها دارند و جوابی برای‌شان در رسانه ها وجود ندارد. سینما اما مدیومی فراگیر است و در صورتی که فیلمی با پشتوانه تحقیق و مشاوره تولید شود می‌تواند به خانواده نحوه‌ی صحیح برخورد با فرزندان را آموزش دهد.

الناز نعمتی: بسیاری از خانواده ها عادت به تماشای سریال های ضعیف ترکیه دارند که اغلب شان داستان های بسیار سطح پایینی دارند اما در همین داستان ها سبک زندگی ای ترویج می‌شود که خوشایند هیچ خانواده ایی نیست. اعضای هیچ خانواده ای دوست ندارند خیانت ببینند و خانواده از هم پاشیده شود اما در این سریال ها و حتی برخی از فیلم‌های وطنی قبح روابط خارج از خانواده از بین رفته است. از نظر علم ارتباطات آیا تماشای چنین اثاری می‌تواند در مدت زمان طولانی فرهنگ و سبک زندگی خانواده را عوض کند؟

عبدالله بیچرانلو: پس از سال ۸۸ که فضای جامعه ملتهب شد و واکنش جامعه این بود که به سمت مسایل اجتماعی رفته و این موضوع برای‌شان اولویت پیدا کرد. شبکه فارسی وان دقیقا دهم مرداد سال ۸۸ شروع به کار کرد. این شبکه بر اساس سه سال مطالعه راه اندازی شد و مدیران آن مدعی بودند که این شبکه بر اساس ذائقه مخاطبان ایرانی تولید برنامه خواهد کرد. پس از این شبکه جم کلاسیک و… شروع به کار کردند و تا سال ها این شبکه ها پرطرفدار بودند تا اینکه موج شبکه های ماهواره ای فارسی زبان تا حدی خوابید. در حال حاضراین موج در فضای ویدئویی ادامه پیدا کرده است چراکه ریتم ماهواره با ریتم سریع این روزها زندگی خانواده ها سازگار نبود. برای مثال یک سریال ترکیه ای دو سال کش می اید در حالی که مخاطب می تواند کل سریال را در عرض یک روز دانلود کرده و در عرض کمتر از یکماه ببیند. پس فضای مجازی ریتم زندگی مردم را عوض کرده و به آن شتاب داده است. با این اوصاف مدل مصرف رسانه ای مردم هم عوض شده است. حتی در حال حاضر کارگردان های سینمای ایران هم به‌دنبال سریال سازی برای شبکه نمایش خانگی هستند چون مردم دوست دارند سریال را در یک پک خریداری کرده و به سرعت تماشا کنند. مردم سریال هایی مانند «شهرزاد»، «گلشیفته»، «ساخت ایران» و… را خریداری کرده و همه قسمت های آن را با سرعت تماشا می کنند. مخاطب وقتی سریالی را در عرض مدت کوتاهی می بیند به شدت تاثیر پذیری اش بالا رفته و همان اصطلاح غوطه ور شدن که به کار برده بودم برایش پیش می اید.

neshast-khanevade-2

خانواده ها در این فضای شبه ایزوله قرار می گیرند و در طی چند روز فکر و دغدغه شان فقط موضوع و شخصیت های آن فیلم یا سریال می شود. خب مسلما قرار گرفتن در چنین جوی روی ذهنیت و تفکرات اعضای خانواده تاثیر می گذارد. در چنین فضایی مخاطب دیگر به این فکر نمی کند که این قصه ها و روابط چقدر به فرهنگ ما شبیه هست یا نیست و فقط به قصه و آدم های آن و سرنوشت شان فکر می‌کند. تکرار تماشای چنین سریال هایی باعث می شود این نوع سبک زندگی برای مخاطب عادی جلوه کرده  و قبح روابط خارج از خانواده برای اعضای آن بشکند.  برای مثال شبکه فارسی وان این روند را به آهستگی آغاز کرد. این شبکه در ابتدای فعالیت اش که مقارن با ماه مبارک رمضان بود حتی اذان پخش می کرد و یا در روزهای عزاداری و شهادت از پخش برنامه ها و سریال های کمدی و شاد پرهیز می کرد. فارسی وان با چنین ترفندی مخاطب  ایرانی و خانواده ها را جذب کرد چراکه خانواده ها حس می کردند این شبکه سالم است و می توانند در کنار اعضای خانواده برنامه های آن را تماشا کنند. ولی دوز اباحه گری اش را کم کم افزایش داد و این ترفند یعنی قبح ریزی تدریجی روی خانوادها اثر گذاشت.

این یک روند ده ساله است و جامعه ایران نزدیک به ده سال در معرض این شبکه ها بوده و متاسفانه اثرپذیری هم داشته است.

الناز نعمتی: بنظرتان سینمای ما این توان را دارد تا در مقابل چنین جریانی بایستد؟ بیشتر بنظرمی رسد سینمای ما سعی دارد خود را شبیه به این جریان کند.

عبدالله بیچرانلو: فرمول اساسی در سینمای ایران برای فروش تابو شکنی است. این حرف کاملا مستند و نتیجه تحقیقی است که پیشتر در قالب یک مقاله منتشر کرده ام. این تابوها لزوما اخلاقی نیستند و می‌توانند سیاسی و… باشند. حتی آقای حاتمی کیا هم وقتی بخواهد فیلمش پرفروش باشد باید تابوشکنی کند. مثلا در فیلم «به رنگ ارغوان» یک مامور اطلاعات به تصویر کشیده شده که تمرد می کند. یا مثلا داستان فیلم «اخراجی ها» نوعی تابوشکنی در فیلم های دفاع مقدس محسوب می‌شد و به همین خاطرمورد اقبال قرار گرفت.

آقای آذین به درستی در مورد ممیزی ها در سینمای اران صحبت کردند. بسیاری از خط قرمز ها در سینمای ایران به شدت سلیقه ای هستند و کارگردان های سینمای ایران با نکته سنجی سراغ تابوهایی می روند که قبلا نزدیک شدن به آنها غیرممکن بود و اما حالا با عوض شدن وزیر و فلان مسئول سینمایی می توانند به آن نزدیک شوند. در حال حاضردر فیلم های کمدی این منوال به شدت دیده می شود. مثلا در کمدی به اصطلاح  خانوادگی «طبقه حساس» کلی شوخی های اروتیک مطرح شده بود. خواننده بودن زن‌ها در ایران یک تابو محسوب می شود و کارگردان‌ها دقیقا به همین خاطر سراغ این موضوع رفته و سعی دارند با ترفندهای مختلف مانند دابسمش آن را در فیلم های‌شان بگنجانند.  در فیلم «سارا و آیدا» دو دختر در ماشین آواز دابسمش می کنند و کلی هم مورد اقبال مخاطب قرار می‌گیرد و… نمونه های از این دست در حال حاضر در سینما بسیار دیده می شود.

neshast-khanevade-5

ضمن اینکه بخشی از تاثیرات سینما کاملا فرامتنی هستند. مانند دنباله روی مردم از سبک زندگی سلبریتی‌ها. مردم صفحات اجتماعی سلبریتی ها را دنبال می کنند و مدام در حال پیگیری این هستند که فلان بازیگر یا فوتبالیست یا خواننده چه مدل لباسی می‌پوشد، چه چیزهایی خریداری می کند، چه تفریحاتی دارد و… اتفاقا برای جوانان حضور فرامتنی سلبریتی ها مهم تر است. مثلا در همین سریال که آقای آذین به آن اشاره کردند دو بازیگر جوان حضور دارند که در سریال نوعی پوشش دارند و بیرون از آن نوعی دیگر و آنچه برای مخاطب مهم است همان شخصیت حقیقی این بازیگران و سبک زندگی شان است.

الناز نعمتی: از شما عزیزان بخاطر حضور در این میزگرد و مباحث خوب و مفیدی که مطرح کردید تشکر می‌کنم لطفا به عنوان جمع بندی اگر مطلبی باقی مانده بفرمایید.

سیما فردوسی: معتقدم حتما باید بزرگان سینما و مسئولان و کارشناسان اتاق فکری برای تولیدات سینمایی داشته باشند. بی شک، ما روانشناسان و جامعه شناسان و همه همکارانی که در حوزه علوم انسانی دستی بر آتش دارند به یاری ایشان خواهیم شتافت.  مردم و خانواده ها نیازمند به سینمایی هستند که از بطن جامعه برآمده باشد و در آن تعلیم و تعلم در اولویت باشد. امیدوارم مسئولان این امر را جدی گرفته و برایش دستورالعمل هایی را اتخاذ کرده و در اختیار فیلمسازان قرار دهند و برایش تضمین اجرایی داشته باشند. سینما با مخاطبی هشتاد میلیونی طرف است پس باید این مدیوم جدی گرفته شود و برایش وقت گذاشته شود.

neshast-khanevade-3

جبار آذین: ما هم نیاز به نیروی متخصص و متبحر در تمام زمینه های فرهنگی و هنری و اجتماعی داریم و هم نیازمندیم که نگاه مسئولان متحول شود. به این معنا که ما هرچقدر هم در مورد مسایل و مشکلات اجتماعی صحبت کنیم تا وقتی که مسئولان ما با همراه نباشند بی فایده خواهد بود. مسئولان فرهنگی کشور باید با جامعه و زمانه همراه شوند و سینماگران را یاری کنند. سینما ابزاری تاثیرگذار است و حتی در برخی از کشورها به آن به دید دانشگاه نگاه می‌کنند. اگر قرار است سینمای ما نیز اثرگذار شود لازم است در همه بخش های آن تغییراتی ایجاد شود.

مسئولان سینمایی باید افرادی هنرمند و فرهیخته باشند، سینماگران باید دغدغه مردم و خانواده را داشته باشند و از این هنرمندان حمایت شود. ما جوانان فیلمساز مستعد که دارای بینش و دانش هستند کم نداریم اما بودجه ای برای هنرنمایی در اختیار ندارند. اگر از این جوانان حمایت شود یعنی حمایت ها در سینما جنبه عمومی پیدا کند قطعا این جوانان می‌توانند فیلم‌هایی درخشان و دغدغه‌مند بسازند.

عبدالله بیچرانلو: سبک زندگی در ایران به سرعت در حال تغییر است و در دهه اخیر به سمت اجتماعی شدن پیش می رود. شاخک های سینما همیشه تیز است و پس از سال ۸۸ هم اولین مدیومی بود از نظر اجتماعی به این قضیه واکنش نشان داد. پس مشکل سینما عدم شناخت جامعه نیست چراکه هنرمندان شاخک های تیزی دارند و بخوبی از بطن جامعه و آنچه در آن می گذرد باخبرند. حالا و پس از این شناخت جنبه تعلیمی و آگاهی بخشی است که سینما باید در آن نقش ایفا کند. سینما می تواند به طرح مسائل و مشکلات و معضلات بپردازد اما در مورد آگاهی بخشی و تعلیم باید مشاوران علوم اجتماعی را در کنار خود داشته باشد.