سوره سینما – عبدالله اسکندری نه فقط یکی از سرآمدان طراحی گریم یا چهره پردازی در سینما و تلویزیون ایران است بلکه یکی از پرکارترین گریمورهای وطنی در ادوار مختلف بوده است. این پرکاری که یک دلیل آن میتواند روحیه منعطف اسکندری در برخورد با کارگردانانی با اندیشههای مختلف باشد سبب ساز شکلگیری برخی از جذاب ترین پرسوناژهای سینما و تلویزیون هم شده است.
آیا کسی هست که گریم اکبر عبدی در نقش یک بیمار روانی در «مادر»علی حاتمی را از یاد ببرد؟؟ آیا کسی را سراغ داریم که گریم داریوش ارجمند در نقش مالک اشتر نخعی سریال «امام علی(ع)» یا در نقش عبدالعظیم حسنی در «مسافر ری» را فراموش کرده باشد؟؟ چند نفر از مخاطبان سینما و تلویزیون هستند که بلافاصله بعد از ذکر نام فریبرز عربنیا، قالبی که اسکندری با هنرش برای چهرهاش در «مختار» طراحی کرده بود را به خاطر نیاورند؟
اسکندری کارنامه پر و پیمانی دارد و از فیلمهای گونه دفاع مقدس نظیر «افق» و «هور در آتش» گرفته تا ملودرامهایی مثل «زرد قناری»، «پاییزان»، «عروس» و «فراری» تا کمدیهایی مثل «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «کما» و «همیشه پای یک زن در میان است»، منتهی الیه تسلط خود در چهره پردازی را ارائه داده است.
اسکندری همچنان همچون جوانی که تازه در ابتدای راهست می کوشد با خلق پرسوناژهای ویژه برای کاراکترهای مختلف ردّپای خویش در هنر چهره پردازی را پررنگ و پررنگتر کند.
بهانه گفتگو با اسکندری همین پرکاری توأم با قوام کاریست؛ اسکندری در این گفتگو بیش از گلهگزاری از سختکوشی و به اصطلاح پوست کلفت بودنش به عنوان اصل اساسی ماندگاری حرف زد.
* بیش از سه دهه در چهره پردازی سینما و تلویزیون حضور داشتهاید اما نه خسته شدهاید و نه کیفیت کاریتان نزول پیدا کرده است. این ماندگاری در کجا نهفته است؟ نزدیک شدن به اقتضائات روز یا اراده پولادین داشتن؟
اول و آخر باید بهروز باشیم. مسلما با گذشت زمان باید بهروز بود و در اغلب حرفههای دیگرهم چنین است؛ این روزها لازمه هر کاری هم همین است که باید درحرفه کاری، حال هر شغلی که باشد، بهروز باشیم در غیر اینصورت به مرور کنار گذاشته خواهیم شد و واجب است که همیشه درحال آپدیت شدن خودمان باشیم! ما نیز چنین کردهایم و تقریبا بهروزهستیم البته اگر وسایل کامل باشد، مانند مواد خام گریم! که در آن صورت بسیار بیشتر از قبل درباره هنر چهره پردازان ایرانی خواهید شنید.
* …یعنی معتقدید در تولید تجهیزات اولیه گریم و چهره پردازی نتوانسته ایم رشد داشته باشیم؟
درباره ابزار و مواد خام چهرهپردازی تولید به معنای صنعتیاش که در داخل وجود ندارد. فارغ از این، مشکل اصلی آنجا است که در ایران تجارت مخصوص مواد اولیه گریم و چهرهپردازی را نداریم و مانند نگاتیو میماند که باید دولت مواد اولیه را وارد کند یا ارشاد این کار را انجام دهد که متأسفانه این کار را به درستی انجام نمیدهند و طبیعی است که این مواد بیشتر از کانال قاچاق وارد کشور میشود.
*با این حساب باید در تهیه وسایل گریم و چهره پردازی دردسرهای زیادی را متحمل شوید؟
بعضی از افراد و شرکتها که لوازم آرایشی وارد کشورمیکنند و به مقدارخیلی کم می فروشند، برخی از لوازمات گریم و چهره پردازی را هم وارد می کنند و می فروشند ولی در کل حتی برای این جماعت هم واردات رسمی ادوات گریم توجیه اقتصادی ندارد و می گویند برایمان صرف نمی کند! راهی که پیش پای گریمورها میماند چیست؟ اینکه لوازم مورد نیاز خود را توسط دوستانی که به خارج سفرمیکنند، سفارش داده و از آنها می خواهیم هنگام بازگشت از مسافرت، لوازم مورد نیازمان را تهیه و به دستمان برسانند!!
*عجیب است که در تهیه سخت افزار، چهره پردازی سینمای ایران این قدر بدوی باشد!
به هر حال نامش را «بدوی» بگذاریم یا هر چیز دیگر این واقعیتی است که خودم بیش از سی سال درگیرش بوده ام و همیشه هم تعجب کرده ام که چرا هنر گریم را که اتفاقا خیلی بیشتر از بسیاری هنرهای دیگر مرتبط با سینما میتواند ارتقا یابد جدی نمیگیریم و گریمورهای ما برای داشتن مواد اولیه باید دست به دامن مسافران پروازی شوند!!! زیبنده سینمای ایران نیست که ابزار چهرهپردازیاش از طریق مسافران پروازی تأمین شود!!
*شاید هم جدی نگرفتن واردات صنعتی ابزار چهرهپردازی مرتبط باشد با ادعاهایی که هرازگاه درباره تخریب پوست بازیگران به واسطه گریمهای متعدد طرح میشود؟
این ادعاها صددرصد کذب است؛ اگر کار چهره پردازی به صورت حرفهای و با ابزار استاندارد صورت پذیرد به هیچ عنوان ضرری برای پوست ندارد بهخصوص که بازیگران سرشناس، حساسیت خاصی نسبت به پوست خود دارند و اگر اتفاقی پیش بیاید منجر به مسایل حقوقی و کشمکشهای دادگاهی و خسارتهای مالی میشود! از این رو تولید کنندگان حرفهای سینما و تلویزیون از بهترین مواد اولیه برای ساختن قالبهای گریم و چهرهپردازی استفاده میکنند تا مبادا به دلیل عواقب مواد بی کیفیت دچار مشکلات حقوقی و دادگاهی شوند.
*خیلیها می گویند دستمزد پیشکسوتان پشت صحنه گران است و همین گرانی باعث کم کاری شان شده است. با توجه به اینکه جزو پیشکسوتان پرکار هستید این گفته را چقدر تصدیق می کنید؟
خیر، من اینطور تصور نمی کنم؛ شاید یکی از دلایل کم کاری، پیرشدن یا خسته شدن باشد ولی نمی تواند ربطی داشته باشد به دستمزد بالا. اتفاقا پیشکسوتان خیلی بیشتر از جوانان با تهیه کنندگان راه می آیند! تازه کاران زودتر عصبی شده و بر سر قرارداد آن قدر چانه می زنند تا بتوانند ریال آخر آن را هم بستانند اما پیشکسوتان آن قدر حجب و حیا دارند که گاهی حتی قید قسط آخر را هم میزنند مبادا حرمتشان زیر سوال دارد.
*با نگاهی که نسبت به تازه کاران دارید به نظر میرسد رابطه تان با جوانان هم کاملا جدی باشد؟
خوشبختانه ارتباطم با دانشجویان و جوانان بسیار صمیمانه و خوب است. خودم همین حالا نزدیک به ۱۶ نفر شاگرد دارم که طراح هستند و همیشه رابطه مان خوب بوده است و کم پیش آمده که حتی یک بار با تندخویی باهاشان برخورد کنم. این را هم اضافه کنم که خیلی از افراد هستند که زیر نظرخودم کارمیکنند، رشد می کنند و می روند برای خودشان گروه طراحی گریم تشکیل میدهند که اتفاقا این مسأله خیلی هم خوب است. این ارتباط همیشه باید برقرار باشد و جوانان در جایی از سایه درآمده و حرکت مستقل خود را دنبال کنند زیرا آنان هستند که در آینده کارها را به دست خواهند گرفت. نه تنها در این حرفه، بلکه در تمام حرفهها باید بین پیشکسوتان و جوانان و دانشجویان این ارتباط برقرار باشد وگرنه انتقال تجربیات و پیشرفت حاصل نخواهد شد چون نمیشود جوان ۳۰ ساله تجربه پیرمرد ۶۰ ساله را داشته باشد. آن پیر ۶۰ ساله باید تجربیاتش را به جوان ۳۰ ساله بدهد تا این جوان نیز وقتی به سن و سال بالا رسید، هم تجربیات خودش و هم تجربیات استادش را در اختیار نیروهای جوانتر قرار دهد.
*این تشریک تجربیات اگر در مسیری سیستماتیک و از طریق نهادهای صنفی مانند خانه سینما انجام شود بهتر نیست؟ اصلا خانه سینما چقدر توانسته اسباب بهره گیری از تجربیاتتان را برای جوانترها فراهم سازد؟
در مورد کلاسهای آموزشی، فعلا که زمینه اش نبوده یعنی اصلا کلاسهایی نداشتهایم که به طور جامع به انتقال تجربیات منجر شود. خانه سینما باید این مقوله را جدی بگیرد و با راه اندازی کارگاههای ویژه، شرایط انتقال تجربیات و مهارتهای حرفه ای ها را فراهم سازد. خانه سینما آن قدر که در داوری و حل مشکلات حقوقی سینماگران تلاش کرده در دیگر زمینه ها تلاش نکرده است.
*یعنی معتقدید خانه سینما توانسته ملجأیی مناسب برای بازپس گیری حق و حقوق صنفی سینماگران باشد؟
منظور من اختلافات درون صنفی بود. به هر حال همین که احکام شورای داوری خانه سینما بار حقوقی دارد و سینماگران میتوانند به جای روانه دادسرا شدن به خانه سینما مراجعه کنند و اختلافاتشان را از طریق شورای داوری خانه سینما حل کنند جای امیدواری است اما کار نکرده فراوان است و باید در همه امور به مانند شورای داوری تخصصی حرکت کنند.
*…و معیشت از حیطههایی است که متأسفانه کمکاری بسیاری در آن صورت گرفته
اوضاع معیشتی نامناسب مختص همه صنوف آسیب پذیر است و از جمله در سینما و تلویزیون، عده ای هستند که سالها بیکار می مانند و به زحمت خرج خود را درمیآورند. کارگردان توانمندی سراغ دارم که متأسفانه پنج سالی است که کار نکرده و همین اسباب افسردگیش شده! چرا باید چنین باشد؟ این خیلی اسفباراست که این همه متخصص و کاربلد بیکار باشند و همه این افراد کسانی باشند که میتوانند تأثیر بسیار مثبتی بر فرهنگ جامعه جوان ما داشته باشند.
*در سالهای اخیر کم ندیده ایم صاحبان رانت یا ژنهای خوب که از سینما سربرآورده اند. به طور واقعی چقدر حضور این چنین افرادی را برای آینده سینما خطرناک میدانید؟
در تمام حرفه ها آقازادگان و صاحبان ژن خوب حضور دارند اما ماندگاری برای آنهایی است که تجربه دارند! تجربه است که ماندگاری میآورد و نه آقازادگی و رانت داشتن!!! در سینما و تلویزیون که این مقوله جدیتر است. در همه این سالها کدام صاحب رانتی را دیده اید که توانسته باشد محصول ماندگار خلق کند؟؟ صاحبان رانت همه هنرشان الصاق خود به نیروهای مجرب است و کافیست همین نیروها کنارشان نباشند تا با سر به زمین بخورند! نه تنها حرفه بنده، بلکه حرفه های حساس هنری، رانت پذیر و یا رابطه پذیر نمی باشد زیرا تخصص و تجربه باید داشت. نمیشود با رابطه یا رانت، کار مورد علاقه و ماندگاری برای مردم ساخت.
*حالا که به عقب بازمیگردید و کارنامهتان را مرور میکنید سخت ترین کار هنریتان چه زمانی و در چه سن و سالی بوده است؟
از آنجایی که کارم را خیلی دوست دارم، هر چقدر سختتر باشد بیشتر از آن لذت می برم به همین لحاظ است که راحت میتوانم بگویم طراحیهایی که برای آثار تاریخی و از جمله «امام علی(ع)» انجام دادم را خیلی دوست دارم زیرا چالش در آنها بیشتراست و کسب تجربه بهتری صورت می پذیرد. خلاصه کنم هر کاری که برایم سختتر و پرچالشتر باشد بیشتر میپسندم و از انجام آن بسیار لذت می برم. عاشق طراحی گریم چهرههای خاص تاریخی هستم!
*کمبودها و سختیهای سینمایی که صنعتی نیست مطمئنا حالا حالاها ادامه دارد. هیچ گاه نشده این سختیها مأیوستان کند؟
اگر بخواهم بیپرده حرف بزنم باید بگویم زندگی شخصی خشن تر ازسینما است و میدانم اغلب سینماگران با این موضوع درگیرند! همانطور که قبلا هم گفتم بنده هر چقدر در کار دچار چالش باشم بیشتر لذت میبرم و سختکوشترمیشوم و این شغل من است! بنابراین زندگی حرفه ای هیچگونه برایم خشن نیست ومرا آزرده نخواهد کرد که کارم به یأس و نومیدی منتج از آن برسد…