سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۴ مهر ۱۳۹۷ در ۱:۴۵ ب.ظ چاپ مطلب
انسیه شاه حسینی به سوره سینما گفت:

باید هم با دشمن می‌جنگیدم هم با مردان/ خاطرات بانوی سینماگر از روزهای جبهه

ensieh1

کارگردان فیلم سینمایی «شب بخیر فرمانده» بیان کرد که حضور زنان در شرایط بحرانی جنگ خیلی پررنگ بود اما متاسفانه هیچ وقت آنطور که شایسته این عزیزان بود به آن پرداخته نشد.

انسیه شاه حسینی که مدت هاست با فیلمنامه «به کودکان شلیک نکنید» در رسانه ها خبرساز شده است؛ در این باره به خبرنگار سوره سینما گفت:  سید سعید سیدزاده تهیه کننده ما ۵ سال است تلاش می کند تا شرایط تولید را فراهم کند و من در این ۵ سال بارها و بارها فیلمنامه را چکش کاری کردم و به ظریف کاری رسیدم. علی رغم اینکه من هم در این ۵ سال منتظر شروع پروژه بودم اما خیلی هم ناراضی نیستم چون فرصتی دست داد تا مدام سراغ فیلمنامه بروم و فکر می کنم الان کار غنی تر شده است. به خصوص با توجه به اتفاقاتی که در این سال ها رخ داده و حوادثی که در محور عملیاتی خاور میانه درگیرش شدیم احساس می کنم این فرصت لازم بود اما من ۶ ماه است که کار را بستم و امیدوارم به زودی موانع برطرف شود و بتوانیم این فیلمنامه را جلوی دوربین ببریم.

کارگردان فیلم سینمایی «شب بخیر فرمانده» که خود در روزهای جنگ به عنوان تصویربردار و گزارشگر در مناطق جنگی استان خوزستان حضور داشت و مدتی نیز در همان جا سکنی گزید درباره نقش زنان در روزهای جنگ نیز بیان کرد: حضور زنان در شرایط بحرانی جنگ خیلی پررنگ بود اما متاسفانه هیچ وقت آنطور که شایسته این عزیزان بود به آن پرداخته نشد. زنانی که به عناوین مختلف هم در جبهه هم پشت خط حضور داشتند و با تمام توان شان کمک می کردند و بعضا مشکلات بیشتری نسبت به مردها مواجه بودند. یادم هست یکی از بانوان خبرنگار مجله را که ضمن تهیه گزارش به خاطر اصابت خمپاره به شهادت رسید.

وی اظهار کرد: من هم با مشکلات زیادی روبه رو شدم اما اهمیت نمی دادم. یک ماسک آهنین به چهره ام زده بودم و به حرف هیچکس گوش نمی کردم تا بتوانم کار خودم را بکنم. به هر حال روزهای اول جنگ نگرانی هایی زیادی وجود داشت اما گاهی حساسیت ها بی مورد و دست و پاگیر می شد. من همه مدارکی که یک رزمنده باید داشته باشد تا از دژبانی عبور کند را داشتم و برگه تردد برایم صادر شده بود، از قرارگاه خاتم و سازمان تبلیغات جبهه و جنگ هم نامه داشتم اما هربار جلوی من را می گرفتند و می گفتند اگر اسیر شوی ما چکار کنیم شما زن هستی و نباید خودت را در چنین شرایطی قرار دهی. البته از روی حسن نیت و غیرت و ایدئولوژی بود اما به خودم اعتماد داشتم و می دانستم که هدفم چیست و قرار است برایم چه اتفاقی بیفتد.همین باعث شد بسیاری از مردان نسبت به من حس تنفر داشته باشند که من حتی به این هم اهمیت نمی دادم.

انسیه شاه حسینی ادامه داد: یادم هست پل های شناور روی کرخه می زدند تا مسیر عبور به دو طرف جاده هم برای ماشین باشد هم پیاده ها. گاهی که هوا خراب می شد و رودخانه ها طغیان می کرد پل زیر آب می رفت و ما مجبور بودیم در این شرایط از پل عبور کنیم. یکبار در همین اوضاع آب و هوای طوفانی که گذر از پل اصلا کار آسانی نبود سعی داشتم پیاده خودم را به آن سوی پل برسانم همان لحظه یک ماشین رد شد و متوجه شدم یکی از سرنشینان آن روحانی است. راننده از ماشین پیاده شد سمت من آمد تا کارت شناسایی من را ببیند. به او گفتم اینجا که جای مناسبی نیست بگذار من به آن طرف پل برسم مدارکم را نشان می دهم در این طوفان خودم را به سختی می توانم نگه دارم. اما جلوی من را گرفته بود و می گفت شما زن هستی و ما باید بدانیم اینجا چه می کنی. من هم عصبانی شدم و گفتم شما مگر که هستید. گفت حاج آقای روحانی که داخل ماشین نشسته دستور داده است. من هم خودم را به ماشین رساندم و به او که در جای امنی داخل ماشین نشسته بود با عصبانیت گفتم روحانی جایش در مسجد است شما هم به من کارت شناسایی نشان دهید ببینم اینجا چه می کنید.

ensieh2

وی توضیح داد: برای هر کاری که ما خانوم ها انجام می دادیم زحمت مان چند برابر بود. یکبار به یکی از آقایان گفتم شما فقط با عراق می جنگید اما من هم با عراق می جنگم هم با شما. هم باید خودم را از تیر و ترکش در امان نگه می داشتم هم جوابگوی یک عده دیگر بودم. از یک طرف باید خوشحال می شدم که بعد از خمپاره زنده ماندم اما از طرف دیگر غصه ام می گرفت که الان باز یک فرد جدید می آید و من باید حضورم را اینجا توجیه کنم. خداوند تنها شاهد نیت های من بود و اگر مرد بودم تردید نداشتم که همان روزهای اول با گروه شهید علم الهدی تا رفتن جان هم مبارزه می کردم ابایی از کشته شدن و شهادت نداشتم اما زمانی که فیلم «شب بخیر فرمانده» در جشنواره کارلووی واری اکران شد، جایزه صلح را دریافت کرد و مورد استقبال مردم قرار گرفت؛ همانجا مزد زحماتم را گرفتم. آنجا فهمیدم کار خدا بی حکمت نیست منکه عاشق شهادت بودم باید زنده می ماندم تا آنچه را که در بطن روزهای جنگ می گذشت به دیگران نشان دهم.

انسیه شاه حسینی نویسنده و کارگردانی که فعالیت های تصویری قابل توجهی در حوزه ۸سال دفاع مقدس داشته است در رابطه با ماندگار ترین اثر مستندی که از روزهای جنگ باقی مانده نیز گفت: بین تمام آثاری که روزهای جنگ را به تصویر کشید کارهایی که موسسه فرهنگی روایت فتح می کرد و شهید آوینی زحمتش را می کشید بسیار موفق و تاثیرگذار بود چون پلان های اصیل و درستی از بچه های جبهه ثبت می کرد. علاوه بر این، آوینی به پشتوانه قلم و تفکری که داشت توانست با نگارش متن و خوانش آن روی تصاویر؛ به پلان ها جهت دهد و شما اگر دو رزمنده را در قاب می دیدید رفتارشان برای تان معنی دار می شد و پشت داستان را می دیدید.

وی افزود: به اعتقاد من این مجموعه آثار جزو ماندگارترین مستندات در حوزه دفاع مقدس است و هر بار که پخش می شود به خصوص با صدای ایشان در هر شرایطی جذاب است و بیننده با علاقه آن را دنبال می کند. به جز «روایت فتح» اثری که در این حد و اندازه مانا و مشهور باشد به یاد ندارم البته مستند «صدای سکوت» که با عکاسان جنگ مصاحبه کرده بودند نیز کار قابل توجهی است.

شاه حسینی درباره دلیل این ماندگاری گفت: اینکه هیچ کدام به پای «روایت فتح» نرسید برمی گردد به انگیزه و تفکری که پشت کار بود و خلاقیتی که آنها از خود نشان دادند. در این کار بچه ها دوربین را به خط مقدم جبهه می بردند و در هر عملیاتی پیشتاز بودند به همین خاطر هم بسیاری از بچه های این پروژه شهید، مجروح و جانباز شدند. اگر دقت کرده باشید این کار تیتراژ ندارد و همین نشان می دهد دست اندرکارانش به خلوصی رسیده بودند که اسم و رسم برای شان معنی نداشت و دنبال خودنمایی نبودند. ضمن اینکه شرایط نیز فرق می کرد. الان اگر کسی بخواهد مستند جنگی بسازد به جز تصاویر آرشیوی و پلان هایی که جسته گریخته از نهادهای مختلف باید تهیه کنند چیز خاصی ندارند اما شهید آوینی و یارانش در بطن ماجرا بودند. همانطور که گفتم بیشتر از همه نریشن ها تاثیرگذار بود و علاوه بر پلان ها آن روایتی که روی تصاویر شنیده می شد کار را متفاوت می کرد.