به گزارش سوره سینما، کارگاه سوژهیابی در مستند با موضوع «جنگ سرخ، جنگ زرد» با ارائه پژوهشگر دفاع مقدس آقای محمدعلی صمدی در حوزههنری برگزار شد.
محمدعلی صمدی در ابتدای صحبتهای خود گفت: در بحث تاریخنگاری دفاع مقدس، به ویژه در یک دهه اخیر، کارهای بسیار خوبی با تلاشهای دوستان در حوزههنری انجام شده است. عمر تاریخنگاری دفاع مقدس به صورت جدی، با تاسیس دفتر ادبیات هنر و مقاومت آغاز شد. البته قبل از آن و در همان دوران دفاع مقدس نیز قطعا چیزهایی وجود داشته است که از آن جمله میتوان به کتاب «لحظههای یک پاسدار» اشاره کرد. البته این کتابها استثنائاتی است و جریان به حساب نمیآید. اکنون حدود ۱۰ سال است که تاریخنگاری دفاع مقدس از محافل خصوصی خارج شده و عمومیتر دنبال میشود. در حقیقت به صورت جدیتر وارد رسانهها شده و دانشگاهها نیز با تاسیس گروه دفاع مقدس، وارد کار شدهاند.
وی ادامه داد: در این جلسه، می خواهیم نگاهی اجمالی به گونههایی از معیوب از دفاع مقدس که متاسفانه رایج شده است، بپردازیم. مصادیقی کوتاه و گذرا ارائه میشود. به صورت کلی گفته میشود که دو گونه تاریخنگاری دفاع مقدس داریم، یکی تاریخنگاری رسمی است و دیگری تاریخنگاری غیر رسمی است. احتمالا تاریخ نگاری رسمی، به معنای تاریخنگاری دولت از این ماجرا است چرا که قرائت رسمی جمهوری اسلامی از دفاع مقدس است. البته هنوز هم خیلی با این قرائت رسمی آشنا نیستم و نمیدانم که دقیقا توسط چه کسی ارائه میشود. با این وجود، به قرائتهای صادر شده از باورمندان به اصول سیاسی اعتقادی جمهوری اسلامی، قرائت رسمی گفته میشود. در حقیقت وقتی کسانی که با نظام عناد ندارند، راجع به دفاع مقدس صحبت کنند، قرائت رسمی از آن صورت میگیرد. با این تعریف، قرائت غیر رسمی نیز باید قرائت از سمت اپوزوسیون و دشمنان نظام جمهوری اسلامی باشد. ما با قرائت غیر رسمی کاری نداریم چرا که معتقدم خیلی قابل قبول نیست. حتی در نمونههای شاخص آن، خیلی حرف حساب زده نمیشود و بیشتر تسویه حسابها با افراد مختلف صورت میگیرد. در خقیقت، یک معجون عجیب و غریبی است که شاید خیلیهم راهگشا نباشد و باعث نگرانی تاریخنگاران شود. ما با قرائت رسمی و باورمندان به نظام جمهوری اسلامی و اصول انقلاب اسلامی کار داریم.
این پژوهشگر به برشمردن راویهای مختلف دفاع مقدس پرداخت و گفت: چند راوی در این حوزه داریم. عدهای از فرماندهان و رزمندگان هستند که جنگ را از نزدیک تجربه کردند و در مقابل عدهای نیز هستند که آن را از نزدیک تجربه نکردند. گروه دوم نیز خود به ۲ دسته تقسیم میشود. دسته اول کسانی هستند که در آن زمان حضور داشتند و به هر دلیلی نتوانستند به جبهه بروند و دسته دوم نیز کسانی هستند که در آن زمان حضور نداشتند و بعد از جنگ وارد این حوزه شدند و به تحقیق، مصاحبه میدانی، پژوهش و … پرداختند و اطلاعات کسب کردند. از این ۳ تیپ، روایتهای رسمی داریم. حال جالب است که بعضیها نیز از بیرون از ایران جنگ را روایت کردند. برای مثال، در یک ماه اخیر، جنجالهای زیادی بر روی مستند «پایان جنگ» آقای باستانی وجود دارد. به نظرم، آن مستند اصلا قرائت نیست و یک کار ژورنالیستی بسیار سطحی است. برای بررسی این ۳ دسته، فقط مصادیقها را بررسی میکنیم.
او بیان داشت: در میان دوستان جنگ دیده، یک مشکل اساسی وجود دارد و آن هم این است که میانگین سن آنان در زمان جنگ، بین ۱۸ تا ۲۵ سال بوده است. این بچهها اکنون بزرگ شدهاند و با حضور در بازیهای سیاسی مختلف به پختگی رسیدهاند و متاسفانه جنگ را با نگاه امروز، روایت میکنند. در حقیقت با عینک ۱۳۹۷، به جنگ ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ نگاه میکنند. بسیاری از جملاتی که آنان به کار میبرند، جملاتی به روز شده است. اشکال این نگاه این است که با سختیهایی که این بچهها در این ۳ دهه کشیدهاند، آمیختگی دارد و خیلی از آنان میگویند که اگر پختگی اکنون را داشتم، به نوع دیگری عمل می کردم. البته این موضوع خیلی هم ایراد ندارد. برای مثال اکنون وقتی از آقای رضایی میپرسیم که اگر اکنون قرار بود عملیات کربلای ۴ را انجام بدهید، چگونه عمل میکردید، میگویند که به جای ۳۰ گردان، ۱۵ گردان میفرستادم و نتیجه لازم را میگرفتم. حال اگر در این میان، کسی بخواهد سرنوشت یک ماجرا را عوض کند، من به عنوان کسی که در جنگ حضور نداشته است، از کجا باید این موضوع را بفهمد؟ به نظرم اصلیترین مشکل در دوستان جنگی همین تیپ از افراد هستند. خصوصا این که وارد کارهای سیاسی شده باشند. برای مثال با یک فرمانده ارشد دفاع مقدس صحبت میکنید که از قضا از ۱۳۷۶، سیاسی شده است. به قدری صحبت کردن با آنان و پیدا کردن یک حقیقت سخت است. جالب است که او فکر میکند که اگر در پیش شما بنشیند و راجع به ایام جنگ با شما حرف بزند، به جریان سیاسی خود خیانت کرده است. از آن طرف هم کسانی هستند که وفادار به ارزشهای دفاع مقدس و جمهوری اسلامی هستند و فکر میکنند که اگر حقیقت را بیان کنند، به این بخش از نظام که به آن وفادار هستند، خیانت کردهاند. حال در یک بخشی، خطا یا اشتباهی صورت گرفته است، چرا نباید بیان نشود؟ بعضا به وجود میآید که شما به عنوان یک پژوهشگر، مطمئن هستید که در جایی از جنگ، اشتباهی صورت گرفته است و منجر به هزینهای شده است، حال برای تکمیل اطلاعات، به سراغ شخص جدیدی رفتهاید، این ماجرا به گونهای بیان میشود که حتما این موضوع درست بوده است و اشتباهی رخ نداده است. برای مثال، عملیات قادر، عملیاتی بوده است که توسط ارتش در سال ۱۳۶۴ انجام شده است. با زحمت بسیار و هزینههای سنگین مادی و غیر مادی، عملیات طراحی شده است و قرار شده است که توسط ارتش انجام شود. بعد از ۴۰ روز دست و پا زدن و هزینههای بسیار، عملیات با شکست کامل مواجه شده است. خیلی از ارتشیان نیز این موضوع را میدانند. حال ما رفته بودیم و با فرمانده یکی از محورها صحبت کردیم. کلی خودمان را کشتیم که بگوییم عملیات شکست خورده بوده است اما اصلا قبول نمیکرد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر تصریح کرد: در همین بخش، جریان سومی هم وجود دارد که آمیختهای از دو جریان قبلی است. ماجرا را به گونهای بیان میکند که شما نمیتوانید سره را از ناسره در حرفهای او پیدا کنید. یکی به میخ میزند و یکی به نعل. برای اینکه ژست آزادمردی و مستقل داشته باشد، یک سری از خطاها را میگوید و در طرف مقابل، برای این که خیلی به چارچوبها و باورهای عمومی ضربه نزند، خیلی از مسائل را نمیگوید. همچنین کسانی که به هر دلیل در جبههها حضور نداشتند، روایتی شبیه به روایت اپوزوسیون دارند. برای مثال به قرائت آقای احمد زیدآبادی دقت کنید. ایشان به هر دلیلی نخواسته است که در خط باشد، اما ایشان یکی از مصادر مهم دریافت گزارههای تاریخی دفاع مقدس از طریق رسانههای بیگانه و به ویژه بیبیسی فارسی است. دقت کنید که در بیستمین سال از دفاع مقدس، پرونده بیبیسی برای بررسی این موضوع، بر روی حرفهای ایشان بیرون آمده است. به قدری اطلاعات و بدیهیات مخدوش ارائه کرده است که تمام کسانی که در جنگ حضور داشتند، به راحتی متوجه آن میشوند. برای مثال کسانی مانند ایشان مطرح میکنند که در آن زمان، یکی از سیاستهای جمهوری اسلامی این بود که از افراد کم سن و سال در جنگ استفاده کند در حالی که همه میدانند که اصلا اجازه حضور افراد زیر ۱۵ سال را در جبههها نمیدادند و خیلیها به صورت قاچاقی میرفتند. اصلا ممنوع بود. حال بیان چنین حرفی از سمت یک نفر، فقط یک روایت معیوب است. دقت کنید که عنوان این جلسه، جنگ زرد، جنگ سرخ است. مصداق جنگ زرد، جنگی است که برای لایک خوردن به اصطلاح امروزیها انجام میشده است. این که شما بیایید و پست بگذارید که در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۷ و در بحرانیترین مقطع جنگ، فلانی خیانت کرد. این موضوع برای همه جذاب است و لایکخور است چرا که خلاف قرائت رسمی است که وجود دارد.