یک کارگردان سینما حمایت دولت از سینمای مستقل و ارزان را ضروری دانست.
سوره سینما- کیانوش نژاد: ابوالفضل جلیلی بیشتر به ساخت آثار مستند با رگههای اجتماعی شناخته شده است، اغلب فیلم هایش غیر تجاری و در نوع سینمای مستقل بوده است. او یکی از شاخص ترین سینماگران ایرانی در دهه ۶۰ است که آثارش برای مخاطب خارجی بسیار جذاب بود. سوره سینما در مورد سینمای مستقل و ویژگی های این نوع سینما گفتگویی با او داشته که خواندنش خالی از لطف نیست.
اصطلاح سینمای مستقل از کی در کشور ما باب شد و معنای فراگیرش در سینمای ما چه چیزی می تواند باشد؟
ابوالفضل جلیلی: به نظر من سینمای مستقل در کشور ما از وقتی افتتاح شد که آقای بصیر نصیبی کلوپ سینمای آزاد را باز کرد که این کلوپ قبل از انقلاب برای تلویزیون کار می کرد و فعالیتش مثل سینمای جوان امروز بود البته با این تفاوت که زیر نظر تلویزیون کار می کرد. در ادامه کارگردان هایی مثل پرویز کیمیاوی، کامران شیردل، فریدون رهنما، ناصر تقوایی و امثال اینها کارشان را در این نوع سینما شروع کردند.اما تعریفی که خود من از سینمای مستقل دارم این است که در واقع ما در اینجا سینمایی که سوژه های متفاوت را بتواند با بودجه های کم و با مشقت کار کند و اکران خوبی هم نداشته باشد را می توانیم سینمای مستقل بنامیم.
در صورتی که به نظر من سینمای مستقل سینمایی باید باشد که دولت از آن حمایت کند و هدفمند هم باشد؛ یعنی مثلا فرض کنید که اگرمن در زمینه عرفان تلاش می کنم و کار می کنم و دلم می خواهد یک سینمای عرفانی، اسلامی خوب بتوانم به وجود بیاورم که هم محتوای خوبی داشته باشد و هم در دنیا مشتری خوبی داشته باشد دولت از آن حمایت کند.
اصولا فیلم مستقل دارای چه ویژگی هایی است؟ و فیلمساز مستقل کیست؟
فیلم مستقل فیلمی است که در واقع فیلمساز می خواهد یک سری سوژه های جدید و افکار نو را تجربه کند مثلا فرض کنید وقتی ما می رویم برای فیلم عرفانی تلاش هایی می کنیم خب اولین چیزی که مطرح است این است که دنیا این مسئله را نمی شناسند و سوالشان این است که فیلم عرفانی- اسلامی یعنی چه؟
خب وقتی ما این فرصت را برای معرفی این فرهنگ داریم باید دولت سرمایه گذاری کند؛ سرمایه گذاری مالی یک طرف ماجراست و طرف دیگر سرمایه گذاری فکری است که این دومی بسیار مهم است. البته که ما از طرف دولت کمک های خوبی دریافت می کنیم منتها تا امروز این کمک به خودی ها انجام شده است، آن هم نه برای فیلم عرفانی بلکه برای فیلمی که صرفا ظاهرش اسلامی باشد که مثلا فلان مدیر و مسئول اگر ایرادی به خرج بیت المال برای فیلم گرفت آن طرفی که این هزینه ها را کرده است بگوید ما برای فیلم های اسلامی این کار را کرده ایم.
اما برای ما هیچ وقت کمک نکرده اند که البته این را بگویم در نهایت فقط پول نیست که متوجه این نوع سینماست که مثلا اگر چند میلیارد پول در اختیار من بگذارند و من بروم فیلم عرفانی تجربه بکنم حتما اتفاق خوبی افتاده است. به نظرم این کافی نیست و ما باید از انسان های عارف مملکت خودمان مثلا علامه طباطبائی و … استفاده کنیم، خب من به ایشان و امثالهم دسترسی ندارم و باید شرایطی فراهم شود که این ها در اختیار فیلمسازان قرار گیرند و قبلش بودجه برای این موضوع تعیین کنند که فیلمساز بتواند مشاورههای خوبی برای فیلمش از آدم های اهل فن داشته باشد و با آن ها گفت و گو کند و در نتیجه این بینش فیلمساز است که بالا می رود که نتیجه اش می شود فیلم های خوبی که به آن دسترسی پیدا می کنیم و آن موقع می توانیم به عنوان سینمای اسلامی از کشور ایران فیلمی ارائه بدهیم.
بحث اکران فیلم های مستقل هم بسیار مهم است، موافقید؟ چه پیشنهادی برای اکران فیلم های مستقل دارید؟
در تمام دنیا اکران خوب یک فیلم مستقل خیلی مهم است؛ من اولین باری که می خواستم فرانسه کار بکنم می گفتند هر سوژه ای که دلت می خواهد کار بکن ولی برای ما مهم این است که بیننده جلوی سینما صف بکشد، اعتقاد داشتند که اگر فیلم خوب ساخته شود آدمها صف می کشند و تفکر تو را در فیلم می بینند ولی اینکه فیلم فروش نکند هر چقدر هم فیلم تو خوب باشد بی ثمر می ماند و دیده نمی شود.
در فرانسه جایی مثل سینماتیک وجود دارد که فیلم های مستقل به نمایش در می آید، در ایران هم موزه هنرهای معاصر مناسب است که در درجه اول یک سری آدم بتوانند بدون اینکه بلیت گران بخرند فیلم های مستقل دنیا را ببینند، منتقدین آن ها را نقد کنند و در مورد فیلم یک فضای نقد و بحث به وجود بیاید تا مخاطبین آشنا شوند بعد به فکر اکران فیلم های خودمان هم باشیم، ولی این شناخت ضروری است و در این شرایط است که بیننده ما خوب تربیت می شود و هدفمند به سینما می رود اتفاقی که امروز نمی افتد.
سینمای مستقل در اروپا و هالیوود به فیلم هایی اطلاق می شود که خارج از استودیوها و کمپانی های مهم فیلمسازی با بودجه های شخصی و اغلب کم ساخته شود و به گونه ای تقابل با سینمای تجاری است اما در سینمای ایران وقتی حرف از بودجه فیلم می شود باید بپذیریم که ما فاقد استودیوها و کمپانی های سرمایه گذار فیلم هستیم و همه فیلم هایمان درگیر این بحث مالی هستند پس تفاوتی از این لحاظ با سینمای مستقل نداریم، موافقید؟
ببینید اینکه در اروپا و آمریکا از استودیوها و کمپانی ها به بیرون زدند و در خیابان ها شروع به فیلمسازی کردند سینمای مستقل نبود و سینمای آوانگار بود امثال آدم هایی مثل تروفو، گدار، لینچ و … کارهایی انجام دادند که به نظرم سینمای آوانگارد است و نه سینمای مستقل که به آن معمولا می گویند.البته الان که دیگر به آن صورت فیلم هایی از اینگونه ساخته نمی شود و معنایش فرق می کند. نکته بعدی این است که من از دید اسلامی می گویم و به دیدگاه اروپایی و آمریکایی کاری ندارم که خب یک سری از چیزها را از آن ها می شود برداشت کرد ولی یک سری دیگر را نه!
مثلا من به دنبال یک سینمای عرفانی بودم و خب تا حد و اندازه شعور خودم کارهایی کرده ام، به نظرم با پول در سینمای مستقل کاری پیش نمی رود و ما باید اول فیلمساز هنرمند تربیت بکنیم و بعد فیلم خوب بسازیم که ما این را نمی دانیم و فکر می کنیم که پول می تواند راهگشای همه چیز باشد.در زمینه مالی هم مثلا در کشور فرانسه به من خیلی کمک می کنند؛ یک مرکز ملی سینمایی در فرانسه است که برای کلیه فیلمسازانی که در دنیا می خواهند فیلم مستقل بسازند امتیازاتی را قائل هستند و این مرکز مزیتش این است که نه تنها برای فیلمسازان فرانسوی این نوع کمک وجود دارد بلکه چه بسا بیشتر به فیلمسازان کشورهای مختلف بها می دهند؛ مثلا من برای فیلم ابجد از این مرکز کمک گرفتم و یا از کشور هلند برای فیلم گل یا پوچ کمک گرفتم و بخشی از هزینه ها را تامین کردم.
در مورد فرق کردن سینمای مستقل با سینمای دیگر به نظرم این موضوع ریشه ای تر است و در واقع هیچ وقت سوالی را مطرح نمی کنند که چرا یک فیلم مستقل فروش نمی کند؟ چرا یک فیلم مستقل در اکران موفق نمی شود؟ ولی مثلا دلیلشان این است که چون فیلم علیه سینمای تجاری ساخته شده است پس فروش نکرده است، خب اینکه دلیل نشد، اگر این طوری است که دوستان می گویند پس ما هنوز باید مطرب و مطربی را بیاوریم چون از همه بیشتر فروش می کند.
بحث تهیه کنندگی و سرمایه گذاری در سینمای مستقل چگونه است؟ اصلا آیا کسی رغبتی می کند با توجه به عدم توجه به اکران این گونه فیلم ها و مشکلات دیگر در حین ساخت فیلم به این سمت بیاید؟
به نظر من برای سینمای مستقل اصلا تهیه کننده شخصی نمی تواند وجود داشته باشد و کسانی که در زمینه سینمای مستقل فیلمسازی می کنند نباید توقع داشته باشند. من اگر یک تهیه کننده شخصی بیاید و خواهان همکاری با من شود حتما به او می گویم که فیلم من به درد تو نمی خورد و تو را ممکن است برشکست بکند. مطمئنا باید در این زمینه دولت ها کار بکنند؛ در اروپا هم هیچ کسی به طور شخصی پول نمی گذارد و آن قدر برنامه ریزی ها و سیستمشان درست است که قبل از اینکه فیلم شروع بشود فیلم را از طریق کانالهای تلویزیونی، رسانه های تصویری و … پیش فروش می کنند و این بخش اکران در آن جاست که پول را می دهند. فکر می کنم در زمینه سینمای مستقل فقط در آمریکا و ایران است که تهیه کننده به طور شخصی سرمایه گذاری می کند وگرنه در اروپا کسی این کار را انجام نمی دهد و در کشور ما هم به نظر من باید مثل اروپا سرمایه گذاری انجام شود.
در سینمای اروپا و آمریکا پرداختن به مسائل جنجالی و بحث برانگیز جزوی جدانشده از سینمای مستقل است، در ایران هم به نوعی در تعریف سینمای مستقل این موضوع اهمیت دارد، فکر نمی کنید به خاطر مفاهیم و مضامین این موضوعات است که کسی ریسک این را نمی کند وارد این مسائل شود و در نتیجه این نوع سینما هم رشد نمی کند؟
نه، به نظرم بیشتر این عدم رشد به خاطر این است که آدم هایی در این زمینه تربیت نکرده ایم و تعریف درستی از این سینما ارائه نداده ایم، مثلا همین چند وقت پیش یک دوست رزمنده ای با من صحبت کرد که می خواهم راجع به عملیاتی فیلم سینمایی بسازم و بعد من سوال کردم که داستان این عملیاتی که در ذهنتان است را برایم تعریف کنید و وقتی تعریف کرد متوجه این موضوع شدم که داستانش بسیار عاطفی، انسانی و عرفانی است و بعد به این دوست عزیز گفتم شما نباید توقع داشته باشی که فیلم سینمایی از این موضوع ساخته شود ودر گیشه هم موفق باشد و خرجش هم در بیاورد و به او گفتم که فیلم تو جنگی نیست و فیلمت روایت رزمنده جمهوری اسلامی است که باید از دولت برای ساختش کمک بگیری و یک فیلم متفاوت ساخته شود که بتواند محتوای داستان شما را برساند و وقتی بالاخره قبول کرد و برای سرمایه گذار اقدام کرد یک روز گقت که کسی حاضر نیست سرمایه گذاری کند و ترجیح می دهند در فیلم جنگی کار کنند.
ما هنوز یک فیلم جنگی خوب نساختیم و در زمینه سینمای عرفانی اولین فیلم بعد از انقلاب را واروژ کریم مسیحی ساخت، سپس دومین فیلم «نار و نی» سعید ابراهیمی فر است و آخرین فیلم هم «رقص خاک» بنده. البته از بین فیلم هایی که در زمینه عرفان من دیدهام این ها را انتخاب می کنم ممکن است یک سری فیلم خوب دیگه هم ساخته شده باشد که من ندیده ام ولی در هر صورت تعدد کارهای خوب کم است و به نظرم ما اگر آدم هایی داشته باشیم که خوب تربیت بشوند می توانند وارد مفاهیم و مسائل این نوع سینما بشوند.
در حوزه سینمای دینی هم ما به خاطر این نوع نگاه ضربه دیده ایم، موافقید؟
به هر حال یک مقدار خیلی زیاد از این مسائل به خاطر مسئولانی است که تا به حال کاردان نبودند و وقتی فیلمی قرار است در حوزه دینی ساخته شود آن قدر سخت گیری نمی شود و راحت پول خرج می کنند در صورتی که کسی فیلم مذهبی باید بسازد که به مذهب اعتقاد داشته باشد، بخشی از کسانی که فیلم های مذهبی می سازند اعتقادی به مذهب ندارند. من چند سال قبل، پیش آقای مهندس بهشتی رفتم که امیدوارم دوباره ایشان یک مسئولیت در ارشاد و یا سینمای این مملکت بگیرد، وقتی از ایشان پرسیدم که می خواهم یک فیلم بسازم مثل اشعار حافظ ماندگار شود ایشان جواب دادند که سخن که از دل بر آید، لاجرم به دل نشیند و وقتی این شعر از حافظ را خواندند من تصمیم گرفتم بروم چون جوابم را گرفتم، به نظرم ما از این جور آدم ها در هنر و فرهنگ این مملکت کم داریم.
این فضای فیلم مستقل به دنیای فیلمسازان کوتاه ما و نگرش آن ها هم سرایت کرده است، فکر می کنید چقدر این موضوع می تواند به آینده این نوع سینما کمک کند؟
بله، به نظرم اگر حمایت بشود این اتفاق می افتد، یک موقع است که شما یک حرفی دارید که در ده دقیقه فیلم می گنجد و یک موقع حرفی دارید که در قالب یک ساعت فیلم می گنجد فرقی نمی کند چون جفتش سینماست منتها معمولا بچه هایی که فیلم کوتاه می سازند اشکالشان در این است که فیلم کوتاه می سازند که نمونه ای باشد که بتوانند فیلم بلند بسازند.در دنیا اینگونه نیست؛ خیلی از فیلمسازان بزرگ حتی فیلم کوتاه می سازند و این قضیه برایشان جدی است و هیچ لطمه ای به فیلمسازی اشان هم وارد نمی شود.