به گزارش سوره سینما، کارگردانهای امروزی دیگر مثل گذشته فرصت نخواهد داشت هم به مهارت های فیلمبرداری نوین تسلط یابد هم با قابلیت های جدید باکس تدوین آشنا شود و هم در دنیای پر طمطراق لابراتور چرخی بزند.
دانش در امر تولید یک فیلم سینمایی چنان گسترده است که اگرچه راحتی در اجرا و کیفیت بالای یک اثر را تضمین می کند اما فراگرفتن هر بخش چنان وقت گیر است که معمولا شما را از دیگر مراحل باز میدارد و فیلمساز امروزی بهتر است با یک دست فقط یک هندوانه بردارد و سایر زحمات را به متخصصان دیگر محول کند.
سرعت در پیدایش سخت افزار و نرم افزارهای فنی باعث شده هر بار برای ساخت فیلم های جدید، از تکنولوژی های خارقالعاده استفاده شود و این اتفاق چنان در تولید یک اثر سینمایی نهادینه شده که با گذر زمان، استفاده بیشتر از جلوه های ویژه در فیلمسازی امروزه یک امر عادی و طبیعی است.
مثلا امروزه با ورود دوربین های اعجازنمایی چون الکسا با فرمت سوپر ۳۵ و رِد اِپیک به سینمای ایران تصاویری روی پرده سینما نقش می بندند که گاهی احساس می کنید چشمان غیرمسلح از دیدن چنین رنگ هایی ناگزیر است. این دوربین ها به دلیل دارا بودن بالاترین کیفیت وضوح تصویر، قابلیت اصلاح، تنظیم و پردازش اطلاعات برای کنترل رنگ و نور، امکان تدوین در مرحله فیلمبرداری و … کار سینماگران را تا حد زیادی آسانتر کرده اند. اتفاقات مثبتی که قابلیت های دوربین های جدید در خلق یک فیلم سینمایی رقم می زنند چیزی نیست که تماشاگران عادی متوجه شوند اما تاثیرشان در خروجی کار حتما احساس می شود.
اکثر قریب به اتفاق تولیدات دهه گذشته با این دوربین ها بوده و گاهی به دلیل موقعیت های متفاوتی که برخی فیلم ها دارند ممکن است از چند دوربین متفاوت استفاده شود و این همان اتفاقی بود که در فیلم سینمایی «محمد(ص)» ساخته مجید مجیدی رقم خورد و فیلمبردار ایتالیایی این پروژه ۶ دوربین مختلف را برای ضبط تصاویر به خدمت گرفت .
در فیلمهای حرفهای گاهی اهمیت صدا بیش از تصویر است. به عبارتی دیگر تصویر جسم، و صدا در حکم روح آن است. داشتن یک تصویر حرفهای بدون وجود صدای حرفهای ارزشی ندارد. به همین خاطر است که هرچه دوربین تصویربرداری مورد استفاده حرفهایتر باشد، تنظیمات بخش صدا دقیقتر و بخش ضبط صدای آن حرفهایتر خواهد بود. تا جایی که تقریباً در تمام دوربینهای سینمایی چیزی به نام میکروفن داخلی یافت نمیشود، ضمن اینکه در بسیاری از موارد بخش مربوط به نصب تجهیزات حرفهای صدا هم بهصورت جداشونده طراحی میشوند تا حمل آنها در مواقعی که صدا بهصورت کاملاً جداگانه و با ابزار تخصصی ضبط میشود ایجاد مزاحمت نکند.
این ضرورت در تمامی تولیدات به چشم می خورد و صدابردار و صداگذار حرفه ای و کاربلد می داند که در در لوکیشن های بسته ابزاری لازم دارد که ممکن است در لوکیشن های فضای باز مورد استفاده قرار نگیرد. در گذشته شاید به خاطر نبود امکانات، فیلمساز قدرت مانور کمتری روی این مبحث داشت اما امروزه خلاقیت های بسیاری را در این بخش تولید می توان بروز داد. فیلم های سینمایی «تنگه ابوقریب» و «مغزهای کوچک زنگ زده» که در آخرین جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت سیمرغ های بخش های صدابرداری و صداگذاری شدند از پروژه هایی بودند که توانستند آن خلاقیتی که ذکر شد را در آثار خود به کار ببندند.
ورود سیستم های avid media composer، adobe primier، Final cut برای Mac و Edius در باکس تدوین هم توانست به شکل دیگری از کارگردانی بعد از مرحله فیلمبرداری معنای تازه ای ببخشد. در دنیای فیلم، تدوین همان نقش ذهن را در واقعیت به عهده دارد. یعنی آنچه پنهان است، آشکار میکند و آنچه آشکار است اما نیازی به دیدن آن نیست، پنهان. از این مرحله بعد وارد فاز جدیدی به نام پس تولید می شویم که در واقع می توان گفت قوام یافتن یک اثر سینمایی در این بخش شکل می گیرد.
بعد از تدوین وارد بخش جذاب و هیجان انگیز جلوه های ویژه می شویم. اهمیت این بخش برای یک فیلم سینمایی مثل ضرورت زینت های جانبی برای جلوه کردن یک لباس است. جلوه های ویژه اتفاقات خارق العاده ای خلق می کنند که بخشی از آنها در دنیای واقعی وجود ندارند. در سال های اولیه ، فیلمسازی وابستگی مطلق به افکت های واقعی داشت اما در حال حاظر بیشتر افکت ها به کمک کامپیوتر تجلی پیدا می کنند. در ابتدایی ترین شکل آن مثلا لازم نیست صبر کنید پرنده ای بر شاخه بنشیند تا مطابق فیلمنامه تصویربرداری کنید بلکه می توان بعد از فیلمبرداری پرنده را به صحنه اضافه کرد.
امروزه جلوه های ویژه برای سینمای ایران از نان شب هم واجب تر است. بخشی از این مرحله زمان فیلمبرداری و بخش اصلی پس از آن اتفاق می افتد و این بسته به نوع پروژه و هزینه هایی که قرار است برای آن در نظر گرفته شود متفاوت است. به عنوان مثال اگر قرار باشد جمعیت هزار نفری را در فضای باز نشان دهند شاید تنها از ۱۰ نفر استفاده شود و باقی آن در کامپیوتر به این تعداد اضافه می شوند. یا مثلا نشان دادن شعله های آتش به این شکل است که در مقیاس بسیار کوچکی در لوکیشن آتشی روشن می کنند اما به مدد جلوه های ویژه کامپیوتر شما گستره آن را به اندازه چندهکتار از اراضی مشاهده می کنید. فرض کنید بخواهید میدان آزادی را خالی از ماشین و عابر به تصویر بکشید، یا مثلا استادیوم خالی آزادی را پر از تماشاگر جلوی دوربین ببرید.
اما اینها همه قابلیت های جلوه های ویژه نیست. بیشترین کاربردهای نرم افزاری در آثار جنگی و کودک خودنمایی می کنند. این دو ژانر معمولا سکانس هایی دارند که اگر قرار باشد به شکل فیزیکی ضبط شوند هم امکانپذیر نیستند هم به لحاظ مالی بودجه هنگفتی می طلبند بنابراین خلق برخی از تصاویر با کمک تکنولوژی بسیار مقرون به صرفه تر از ساختن آن جلوی دوربین است.
از دهه شصت و هفتاد زمانی که هنوز جلوه های ویژه در کل دنیا به کیفیت و کارایی امروز نرسیده بود سینمای ایران گاهی به فراخور امکانات و فیلمنامه سعی در استفاده از آن داشت. البته که جلوه های میدانی به لحاظ فیزیکی سهل الوصول تر بودند اما جلوه های کامپیوتری نیز بنا بر بضاعت زمانه خویش به کار گرفته می شدند. به عنوان مثل فیلم سینمایی «اجاره نشین ها» ساخته داریوش مهرجویی سال ۶۵ در سکانس هایی که دیوارها ترک برمی دارند یا سیلاب از راه پله سرازیر می شود نمونه استفاده ای از این تکنیک است. در فیلم «پاتال و آرزوهای کوچک» به کارگردانی مسعود کرامتی سال ۶۸ نیز اگر تجهیزات کامپیوتری نبود پاتال به راحتی خلق نمی شد و همان جلوه های ابتدایی کامپیوتری اگر نبود ماشین لباسشویی فیلم خاطره انگیز «سفرهای جادویی» به مرموزترین وسیله خانه تبدیل نمی شد.
جلوههای بصری در واقع انجام هر تلاش ممکنی برای متقاعد کردن مخاطب است. هر چه جلوتر می رویم تشخیص اینکه چه صحنه های به مدد جلوه های ویژه خلق شده اند نیز سخت تر می شود اما تا اواسط دهه هشتاد اتفاق خاصی در سینمای ایران بابت بهره گیری از شیوه های نوین بصری رخ نداد و اگرچه در بحث تجهیزات سخت افزاری پیشرفت دیجیتال احساس می شد اما فیلمنامه ها به همان رویه سابق جان می گرفتند و هنوز نوآوری های بدیع تصویری قابل مشاهده نبودند. مثلا فیلم سینمایی «مریم مقدس» علی رغم پتانسیل هایی که داشت کمتر به وجوه بصری توجه نشان داد. این دهه هرچه به آخر نزدیک شد سینمای ایران فیلم هایی به خود دید که برای چشم تماشاگر تازگی داشتند.
تا پیش از نمایش فیلم «ملک سلیمان» ساخته شهریار بحرانی سال ۸۶؛ کسی برای یک فیلم پرهزینه در بخش جلوه های ویژه میدانی چنین ریسکی را نپذیرفته بود و علاوه بر مثال های یاد شده تنها تغییر رنگ آسمان، کم یا اضافه کردن وسایل و جزییات به صحنه و نمونه هایی از این دست کاربرد داشت اما این فیلم مرز بین واقعیت های تصویری و انیمیشن را کاهش داد. شگفت انگیزترین کاربرد تصاویر رایانه ای خلق تصاویر موجودات فانتزی و افسانهای به صورت کاملاً باورپذیر و واقعی است. پیش از نمایش «ملک سلیمان» اجنه و شیاطین فیلمها مردانی کج و معوج، زشت رو و بدصدا با لباس هایی به رنگ قرمز و سیاه بودند که باید افکار پلید خود را در قالب دیالوگ بیان می کردند اما آخرین ساخته سینمایی شهریار بحرانی تصویری مقابل چشمان بیننده ظاهر کرد که با آنچه تا کنون ساخته شده بود تفاوت داشت. پیش از این بیش از ۵۰ درصد صحنه های جنگی در لوکیشن ها با ابزارهای فراوان ساخته می شد اما به مدد تکنولوژی بخش های قابل توجهی از جنگ بدور از هیاهو و آکسسوارهای همیشگی جلوی دوربین رفت. شاید برای تان جالب باشد بدانید برخی از نهرهایی که در این فیلم مشاهده شد به هیچ وجه وجود خارجی نداشته و در کامپیوتر پدید آمده اند. اگرچه بسیاری از منتقدان به هزینه های تولید آن انتقاد داشتند اما باید بپذیریم «ملک سلیمان» آغازی بود برای ورود سینمای ایران به بحث کیفیت های تصویری.
بعد از آن «راه آبی ابریشم» ساخته محمد بزرگ نیا در سال ۸۸ بود که توانست تصاویر ویژه تری را به کمک نر افزارهای مدرن شکار کند و هنگام تماشای فیلم روی پرده نقره ای احساس کنید در دل تاریخ فرو رفته، روی عرشه کشتی در قلب اقیانوس ماجرایی می کنید. حضور بازیگرانی چون بهرام رادان و پگاه آهنگرانی، تنوع بصری لوکیشن ها، موسیقی شنیدنی و قصه دست به دست هم دادند تا جلوه های ویژه کامپیوتری با چنان مهارتی تزریق شود که برای ۱۱۸ دقیقه دنیای خیال انگیزتان را رها نکنید.
امروزه فناوریهای مختلفی نظیر CGI به فیلمسازان امکان میدهد تا فیلمهایشان را از نظر فنی تقویت و چشم بینندگان را با طیف گستردهای از جلوههای ویژه خیره کنند. گاهی اوقات با نرمافزارهای کامپیوتری جلوههای ویژه به گونهای ساخته میشود که بیننده را حیرت زده میکند . در واقع شما هرچه در پس ذهن تان شکل می گیرد اما در واقعیت امکان فراهم شدن ندارد را می توانید چنان به تصویر آورید که هر بیننده ای حضور آن را بدیهی بداند و همین سینمای عصر حاضر را برای طرفدارانش شیرین می کند و به فیلمساز قدرتی جادویی می بخشد.
فیلم سینمایی «محمد(ص)» ساخته مجید مجیدی محصول سال ۹۴ اگرچه کارگردانی، تیم نویسندگی قابل اعتنا و بازیگران سرشناس و تک تک عوامل پشت دوربین نقش اساس در ارتقای کیفیت این اثر سینمایی داشتند اما اگر جلوه های ویژه را فیلم بگیرید قطع به یقین می توان گفت حق مطلب ادا نمی شود. تماشای کودکی پیامبر اعظم در شرایطی که سختی دنیا و آسانی معنوی در هیچ شکلی قابل نمایش و لمس نیست؛ تکنولوژی می تواند یاریگر اصلی در نمایش عظمت این صحنه ها باشد.
برای این فیلم سینمایی نزدیک به یک هزار فریم استوری بورد و کانسپت طراحی شد. یکی از مهمترین سکانس هایی که برای آن استوری بورد طراحی شده است، سکانس بیرون ریختن ماهی ها از دریا بود که تیم گرافیک زمان بسیاری برای آن صرف کرد و این از جمله اتفاقاتی است که به تازگی ظرفیت آن در سینمای ایران کشف شده و فضای آن فراهم است که به دفعات تکرار شود.
از طرف دیگر با سه بعدی کردن اشیا و اشخاص مرز بین چشم های تماشاچی با پرده سینما چنان باریک می شود که گاهی خود را در فضایی که واقعا نیست احساس کرده و با قصه همراه می شوید. حال به این وضعیت بهره مندی از موشن کپچر را هم اضافه کنید و در دنیای تخیل تان غوطه ور شوید. موشن کپچر در واقع مجموعهای از تکنیکهایی است که در آن حرکات یک عنصر واقعی ضبط و به یک محیط سه بعدی در کامپیوتر منتقل میگردد. مثلا با ضبط حرکت یکی از پاها یا دستان یا انگشتان دست میتوان دقیقا آن را روی عنصر داخل سیستم پیادهسازی کرد و شما احساس کنید یک آدم فضایی که اساسا وجود خارجی ندارد اما شما باورش کرده اید؛ دستش را به پشت سرش برده و گردنش را می خاراند.
دهه نود که آغاز شد به مدد عصر ارتباطات و پیشرفت رسانه های دیجیتال سینمای ایران توانست نه فقط در آثار الف ویژه بلکه در درام هایی که با هزینه کمتر تولید می شوند نیز از جلوه های ویژه استفاده کند. در پشت صحنه فیلم هایی چون «به وقت شام»، «چهارراه استانبول»، «تنگه ابوقریب»، «شهر موشها»، «رسوایی» و بسیاری از آثار در ژانرهای درام، کودک، کمدی، انقلابی و غیره متخصصانی مشغول به فعالیت هستند که با تبحرشان ساختمان فروریخته پلاسکو را از نو میسازند و خراب می کنند، در پاسگاه های مرزی به زندگی قهرمان قصه پایان می دهند و با انفجار یک هواپیما چنان غمزده تان می کنند که حتی فرصت نمی کنید به واقعی بودن یا نبودن شان فکر کنید. در عوض شما را به دنیای خیال انگیز یک فیلم عروسکی دعوت می کنند و به کسری از ثانیه شما به یک جشن پر هیاهوی عروسی می برند.
قبل از اینکه جلوههای کامپیوتری با این گستردگی در سینمای جریان اصلی مورد استفاده قرار بگیرد، اکثر اوقات با جلوههای ویژه واقعی که بهطور دستی کنترل میشدند سروکار داشتیم و همین حالت جادوییتر و انسانیتری به آنها میداد، اما با ورود کامپیوتر حالا تبدیل کردن هر چیزی به واقعیت سادهتر شده است. این به این معنا نیست که متخصصان جلوههای کامپیوتری هنرمند حساب نمیشوند و وقتی با کامپیوتر سروکار داریم، آن حالت جادویی و انسانی که بهتان گفتم از بین میرود. در دنیای بی انتهای علم و فناوری صاحبان اکثر فیلم ها آثارشان را روی صحنه هایی با پرده سبز ضبط می کنند و بخش عمده کار را به هنرمندان جلوه های ویژه می سپارند. این افراد به اندازه بازیگرهای فیلم های پر فروش جهانی نقش دارند. آنها دیگر تزیین روی کیک نیستند بلکه تکه های خوشمزه آن به حساب می آیند.