به گزارش سوره سینما، در این نشست که با حضور اصحاب رسانه، علاقمندان سینما و… در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد، پویان عسگری و پوریا ذوالفقاری به نقد و بررسی بهترین فیلم جشنواره فجر سی و ششم پرداختند.
در ابتدای این نشست پوریا ذوالفقاری یکی از مشکلات جریان نقد سینمای دفاع مقدس را مقایسه آثار دفاع مقدسی سینمای ایران با سینمای جنگ در دنیا دانست و گفت: فرهنگ حاکم بر دفاع مقدس باعث میشود تا قیاس بین سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس امری نادرست به شمار آید. چراکه جنس جنگ تحمیلی و روح حاکم بر آن تفاوت های معناداری با سایر جنگ های دنیا دارد.
ذوالفقاری ادامه داد: بعد از آنکه نسل اول کارگردانان دفاع مقدس نظیر مرحوم ملاقلی پور، ابراهیم حاتمی کیا و… به اشکال مختلف از دنیا رفتند یا محور فعالیتهای خود را تغییر دادند، با تفکری روبرو شدیم که گمان می کرد اگر بخواهیم یک فیلم دفاع مقدسی خوب بسازیم باید نگاهمان را به آثار جنگی هالیوود بدوزیم و اگر شبیه به آنها بسازیم فیلمساز دفاع مقدسی موفقی هستیم. اما واقعیت این است که پژوهش و تحقیق دقیق در جزئیات دفاع مقدس به فراموشی و محاق رفته بود و در سال های اخیر میبینیم که پژوهش دوباره جایگاه اصلی خود را در این سینما پیدا کرده که حاصل این نگاه فیلمی مثل ایستاده در غبار می شود که فرمش نیز از پژوهشهای پیرامونی اش نشأت گرفته است. یا فیلم تنگه ابوقریب که قصه ای محجور دارد و در گوشه ای تاریک از تاریخ جنگ قرار داشته و اساساً کشف این قصه در میان اتفاقات متعدد دفاع مقدس امری است که فقط با پژوهش و تحقیق دقیق به دست می آید.
پویان عسگری هم گفت: تا سالهای سال در سینمای دفاع مقدس با شخصیت های تقریبا معصومی طرف بودیم که جنبه های ملکوتی داشتند، اما کم کم این نگاه در سینما تغییر پیدا کرد و اوج این تغییر نگاه به شخصیت های دفاع مقدس در سه گانه اخراجی های مسعود ده نمکی قابل مشاهده است. شخصیت های کاملاً کوچه بازاری و معمولی از فرهنگهای مختلف اجتماعی شهر که حتی ممکن است بزهکاری های اجتماعی را نیز تجربه کرده باشند اما بعد از حضور در دفاع مقدس به لحاظ شخصیتی تغییرات جدی کردند و جنگ شخصیت ها آنها را تغییر داده. در تنگه ابوقریب هم با شخصیت های زمینی ای طرف هستیم که حضورشان در جبهه باعث تغییر شخصیت شان می شود.
این منتقد سینما بیان داشت: یکی از وجوه مهم تنگه ابوقریب این است که ما در فیلم دشمن را نمی بینیم و این شخصیت های فیلم هستند که قرار است داستانهای آنها را بشنویم و از طریق آن ها قصه تعریف کنیم قصه ای که تغییر شخصیت آنها را نیز در خود دارد.
عسگری در ادامه و در واکنش به نظر پویا ذوالفقاری گفت: به نظرم جایگزینی دشمن با اشباح به معنای دشمنانی که دیده نمیشوند باعث آن شده که عملاً میزانسن های جنگی فیلم فاقد تنش و خطر لازم برای فیلم های جنگی این چنینی است به نظر می رسد که تیپ های حاضر در این فیلم دارند با کسانی که شناخته نمی شوند و دیده هم نمی شوند مبارزه می کنند و این باعث شده که تنش لازم برای میزانسن فیلم جنگی درست در تنگه ابوقریب وجود نداشته باشد عینیت نیابند و به وجود نیاید.
ذوالفقاری ادامه داد: ما شاهد آن بودیم که در ابتدای دهه ۹۰ آثاری به نام سینمای دفاع مقدس تولید شد که هیچ رنگ و بویی از واقعیت های جنگ نداشت چرا که المان های فرهنگی، عقیدتی و اجتماعی حاکم بر دفاع مقدس از هیچ فیلم قابل ستایش جنگی هالیوودی قابل استخراج نبوده و نیست و دفاع مقدس به لحاظ اجتماعی، اعتقادی و فرهنگی جزئیات خاصی دارد که مختص به خودش است و از دل تحقیقات و پژوهش های جدی در دفاع مقدس به دست می آید.
منتقد سینما درباره سینمای بهرام توکلی گفت: بهرامتوکلی بعد از ساخت فیلم سینمایی بیگانه به این نتیجه رسید که ناگزیر به تغییر مسیر است و مسیر سینمایی اش چنان موفق نیست که بشود آن را ادامه داد. اما در مجموع گمان میکنم که تنگه ابوقریب را نیز میتوان جزو اتفاقات جریان تازه دفاع مقدس که در دو سه سال اخیر شکل گرفته دانست؛ هرچند به عقیده من تنگه ابوقریب فیلم بهرام توکلی نیست، فیلم گروه تولید منسجم تنگه ابوقریب است و این تفاوت فیلمهای کسانی مثل رسول ملاقلی پور که از نزدیک آشنا با جنگ بود با جوانان جنگ ندیده ای مثل بهرام توکلی است. همانطور که فیلم ایستاده در غبار هم توسط گروهی ساخته شد که هنوز هم با هم کار میکنند و این «تیمی ساختن» راهکاری بود که ظاهراً سینمای ایران برای ساخت فیلمهای دفاع مقدسی بدان دست پیدا کرده است که راه حلی قابل تامل و قابل دفاع است.
در ادامه ای نشست پویان عسگری درباره سینمای دفاع مقدس گفت: بعد از تولید چند فیلم در ابتدای سال های دفاع مقدس کم کم روح حاکم بر جنگ ایران و عراق به سینمای دفاع مقدس نیز وارد شد و آثار ابتدایی مرحوم ملاقلی پور دالان ورود این نگاه به سینمای دفاع مقدس بود. در این ایام ما پرواز در شب به کارگردانی مرحوم ملاقلی پور را می بینیم که ارجاعات محرزی به واقعه عاشورا دارد و شبیه آثار قبلی نیست که بیشتر شبیه به سینمای جنگی هالیوود بودند.
در ادامه این نشست پوریا ذوالفقاری گفت: در سینمای جنگ عطف توجه به ملودرام و تمرکز بخشی از توجه فیلم به ملودرام امر ناگزیر است فارغ از اینکه این اتفاق به لحاظ تکنیکی در چه ساحتی رخ می دهد باید ببینیم به لحاظ کارکردی موفق بوده یا خیر. یعنی اگر خواسته در قسمتی از فیلم اشک مخاطب را درآورد توانسته این کار را بکند یا خیر. این موضوع فارغ از آن است که ما این مدل مواجهه را میپسندیم یا نه
ذوالفقاری ادامه داد: یکی از ارکان اصلی سینمای دفاع مقدس ملودرام است. چرا که بخش اعظمی از جنگ ایران و عراق وجه مردمی بودن آن است؛ مردمی که رفتند، جنگیدند، از دست رفتند یا عزیزانشان را از دست دادند. این بنمایه جدی برای ملودرام است چرا که تفاوت های زیادی بین از دست رفتن نیروهای نظامی با از دست رفتن مردم بی گناه عادی وجود دارد و طبعاً مورد دوم اندوهناک تر است. با این نگاه به نظر میرسد تنگه ابوقریب به هدف گذاری خود می رسد. چرا که هدفگذاری خیلی کلانی نمیکند، خود را در مقام مقایسه با آثار تراز اول جنگی چون دانکرک نمی بیند اما حرف مورد نظر خود را به طور کامل می زند. نمیخواهد از الگوی فیلم های هالیوودی بهره گیرد اما در اثرگذاری خود موفق عمل می کند.
این منتقد سینما ادامه داد: موقعیت ملودرام فیلم تنگه ابوقریب جوانان متفاوتی با فرهنگ های مختلف است که وارد نبردی در تنگه ابوقریب میشوند؛ نبردی که در ابتدا نمی دانند تا چه حد سخت و نفسگیر است اما وقتی با حجم بالای مجروحان و شهدای برگشتی از تنگ روبرو می شوند متوجه حجم وسیع و نفس گیری آن می شوند.
ذوالفقاری ادامه داد: در دهه ۹۰ فیلم های جنگی که بتوان درباره آنها گفتگو کرد و تحلیل نمود بسیار کم هستند اما تنگه ابوقریب از آن فیلم هایی است که می توان درباره آنها آن حرف زد و تحلیل کرد و از این منظر نحوه تحلیل این فیلم اهمیت ویژه ای دارد.
ذوالفقاری ادامه داد: فهم من از تنگه ابوقریب این است که این فیلم نمیخواهد دست به نوآوری بزند، بلکه میخواهد با استفاده از دستاوردهای موفق سینمای ما قصه ی وقوع یک عملیات را تعریف کند. عملیاتی که از اساس آن قرار نبود عملیات باشد، قرار بود صرفاً خط شکنی باشد که به حمایت و عملیات اصلی توسط ارتش خط میشود واقعهای که مربوط به اتفاقی یکی دو روزه است اما قطعاً اجرای آن در سینما به سادگی روایتش نیست.
هم چنین پویان عسکری گفت: علاوه بر عدم توفیق بهرام توکلی در خلق شخصیت های سینمایی ایراد دیگر این فیلم ایراد در تصویرپردازی فیلم جنگی است. به زبان ساده این که نام فیلم تنگه ابوقریب است، اما در کجای این فیلم میتوانیم متوجه بشویم که این مکان تنگه ابوقریب است؟ در کجای فیلم تنگه ابوقریب را نشان می دهد؟ این یعنی عدم موفقیت کارگردان در نمایش جغرافیای فیلم. در مجموع گمان میکنم که تنگه ابوقریب بیش از آنکه یک فیلم کلاسیک باشد فیلمی بلاتکلیف است که نمیداند قرار است چه مسیر دراماتیکی را پشت سر بگذارد و برای همین است که گروه سازنده علیرغم عملکرد فوق العاده ی عوامل فنی به ساختاری فاقد انسجام و هویت رسیده است.
در پایان این نشست پویان عسگری در نقد بهترین فیلم جشنواره فجر گفت: مشکل عمده تنگه ابوقریب همان است که فیلم قبلی تهیه کننده این اثر یعنی ویلاییها هم بدان دچار بود. هر دو فیلم روایتهای بکر و تازه ای از جنگ دارند، اما هر دو فیلم بیش از حد مونوتون هستند، به این معنی که هر دو بیش از حد فاقد نقاط عطف احساسی بدون این که در سیر دراماتیک خود رو به اوج رود و تماشاگر را به رشادت و دلاوری در پایان فیلم برساند، هستند.