به گزارش سوره سینما به نقل از روابط عمومی مرکز مستند سوره، ششمین جلسه از نشست «نقش روشنفکران در مشروطه و پس از مشروطه» با حضور علاقهمندان زیر نظر استاد موسی حقانی در حوزه هنری برگزار شد. در این نشست به ادامه مطالب جلسه قبل پیرامون فرقه بابیه و پیروان آن پرداخته شد.
موسی حقانی در مقدمه صحبتهای خود، درباره عقاید و آرا میرزا آقاخان گفت: میرزاآقاخان در خانوادهای متولد شد که اهل صوفیگری بودند. به همین دلیل او به وحدت وجود اعتقاد داشت. مهمترین اساتید او ملاجعفر ته باغ للعی و سید جواد شیرازی است که هر دو اهل بابیه هستند و به همین دلیل بر بابی شدن او بسیار موثر هستند. کرمان و اصفهان دو کانون مهم بابیها و ازلیها است و میرزا آقاخان در هر دو جا حضور داشته است. او در اصفهان با خانواده دولت آبادی که به نوعی رهبر ازلیها به حساب میآید، رفت و آمد دارد. علی محمد دولتآبادی میگوید که وقتی میرزااقاخان به اینجا آمد، در حیات روحی جمعی موثر واقع شد. جالب است بدانید که بعضی از منابع اشتباه میکنند و از میرزاآقاخان به عنوان یک شهید و مبارز مسلمان نام میبرند در حالی که به گفته بسیاری از اطرافیان او، ایشان تا آخرین لحظه بابی مانده است. این شخصیت، بر روی عقاید شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی بسیار حساس است.
وی ادامه داد: در مورد بابیها باید بگویم که بسیار پنهانکار بودهاند و شاید به همین دلیل است که حتی اکنون نیز بر روی بابی بودن یک نفر شک وجود دارد. اکنون کار به جایی رسیده است که باید اثبات کنیم فردی مانند دولتآبادی اهل فرقه بابیه بوده است. دقت کنید که بسیاری از بابیها در روزنامه اختر متمرکز میشوند و کار میکنند. چاپخانه اختر، تاسیس مدارس ایرانیان و … از جمله محافل تجمعی بابیها و ازلیها بوده است. آنان فعالیت بسیار گستردهای در استانبول داشتند به گونهای که آن را تبدیل به محفلی برای این افراد کرده بودند. افراد بسیار زیادی در اختر مطلب مینوشتند. متاسفانه بسیاری از مطالبی که آنان مینوشتند، در پوشش دین و اسلام قرار میگرفت، به نجف میرفت و ذهن علمای نجف را هم نسبت به ایران، قاجار و علمای کشور آلوده میکرد.
موسی حقانی به نگاه بابیها نسبت به دیگر ادیان اشاره کرد و گفت: کتاب هشت بهشت، شریعت «بیان» را تعریف میکند. در این کتاب، شمولیت باب بر تمام مذاهب را ذکر میکند و میگوید که این دین، آیینی است که تمام آیینهای دیگر را شامل میشود. اولین ویژگی آیین باب این است که با تمام شرایط هماهنگ است و ساده و کلی است. آنان اسلام و دیگر ادیان را محصول شرایط جغرافیایی میدانند و اعتقاد دارند که این ادیان فقط به دلیل جغرافیایی در یک منطقه به وجود آمدهاند و به همین دلیل نمیتوانند شمولیت داشته باشند. در مقابل، آیین باب را آیینی کلی میدانند که بر همه ادیان شمولیت دارد. برای اثبات ادعای خود مثال بسیار جالبی میزنند. میگویند آن که بتپرست بوده است، به دلیل شرایط اجتماعیشان بوده است، آن کس که ستارهپرست و خورشید پرست است، به این دلیل است که در بین آنان خورشید و ستاره از اهمیت بسیاری برخوردار است. علاوه بر این، دین حضرت موسی را برای اقوامی مناسب میداند که دچار تشتت شدهاند.
این کارشناس و تاریخنگار معاصر بیان داشت: جالب است که در مورد قوانین کنفسیوس میگوید که اگر به قوانین این دین بنگرید میبینید که مناسب برای قومی متمدن است که در هرج و مرج، تحت اسارت و ظلم باشند. حتی راجع به اسلام نیز میگوید که این دین متناسب با اعراب و مناسب جغرافیای آنان است و با همین توجیه، موضوع حجاب را نیز میبندد. ویژگی سوم بابیگری، اقامه عدل است و ویژگی چهارم آن شروع از نقطه مبادی و اصلاح علل ذاتیه است. آنان اعتقاد دارند که ما باید ریشه مسائل را بشناسیم و آن را خشک کنیم. برای مثال در مورد مساله زنا، اعتقاد دارند که باید برویم ریشه مسئله را پیدا کنیم و آن را حل کنیم. بابیها ادعا میکنند که آموزههای این دین، مشتمل بر آموزههای همه ادیان است. آنان حج را زیارت بیت باب در شیراز و طواف گرد آن میداند.