سوره سینما – سیروس تسلیمی از جمله نویسندگان و در عین حال تهیهکنندگان سینمای ایران است که مدتها موسسه پخش «امید فیلم» را اداره میکرد و میکوشید در این موسسه شرایط اکران برخی آثار مستقل سینمای ایران را فراهم آورد. تسلیمی که کار نویسندگی را از میانه دهه شصت و با نگارش «پرنده کوچک خوشبختی» آغاز کرده از همین اولین کار خودش به عنوان تهیه کننده در سینما حضور یافت و کوشید شرایطی فراهم کند که محصول نوشتاریش با حداقل اختلاف با آنچه مطلوبش است تولید شود. سیروس تسلیمی که فرزند خسرو از مدیران تولید سینما و تلویزیون است در کارنامه کاری خود محصولاتی همچون «پرتگاه»، «میکس»، «پرنده آهنین» و «زندان زنان» را به عنوان تهیه کننده دارد. ضمن اینکه در حیطه نویسندگی آثاری نظیر «خبرچین»، «کمینگاه»، «پاتو زمین نزار» و «عروسک» را در گونههای مختلف از ماجرایی تا کمدی نوشته است.
تسلیمی به واسطه صراحت بیانش از جمله سینماگرانی بوده که در ادوار مختلف سینمایی کوشیده نظراتش را پیش روی مدیران قرار دهد؛ اتفاقی که به دلیل رویه انتقادی نظرات، مورد پسند مدیران قرار نگرفته اما تسلیمی را وانداشته که ادبیاتش را تغییر دهد و در آستانه هفتاد سالگی نیز همچنان این سینماگر به صراحت درباره برخی آسیبهای سینمای ایران و از جمله انحصارگرایی در پخش فیلم و عواقب آن سخن میگوید.
*در سالهای اخیر مدام و پشت سر هم درباره غلبه مافیایی یک دفتر پخش خاص بر مراودات اکران، گلایه از سوی سینماگران منتشر شده و متأسفانه کمترین تأثیری در بهبود اوضاع نداشته. به عنوان یک پخش کننده قدیمی چرا کمترین برخوردی برای محدود کردن این مافیا رخ نداده است؟
انصاف در پخش فیلم کاملا از بین رفته است و پخش کنندگان مستقل اغلب بیکار شده اند. یکی دو شرکت پخش که معروف شده اند به مافیا، وارد کار شدهاند و تعدادی از پردیسهای مهم و سینماهای استراتژیک را به مونوپل خود بدل کردهاند و هرچه فیلم دارند با سانسهای فراوان در این پردیسها و سینماها تزریق میکنند و مابقی فیلمها بدون سالن میمانند یا ناچارند به اکرانهای محدود و در سینماهای مستعمل. انحصار مافیای اکران یک دفعه ایجاد نشد که بشود ناگهانی هم جلویش را گرفت. مافیای پخش خردخرد و در لوای حمایتهای دولتی شکل گرفت و برای همین کانون پخش کنندگان هم نتوانست در برابر آن بایستد. برخورد با این جریان هم جز در شعار شکل نمیگیرد به دلیل همان حمایتهایی که از این مافیا در برهه هایی خاص شکل گرفت! یادمان نمیرود زمانی که یکی از همین مدیران فعلی سینما، معاون نظارت بود به صورت کاملا غیرمستقیم صاحبان فیلمها را سوق میداد به عقد قرارداد اکران با یک شرکت پخش خاص و این گونه رفته رفته کمک کردند به قدرت گرفتن این شرکت و شکل گیری مافیایی که دیگر هیچ کس جلودارش نیست.
*بر فرض که رییسی در سینما روی کار بیاید که بخواهد این معضل را حل کند. آیا امکانش هست؟
در دوران مدیریتهای اخیر که چنین عزمی را ندیدیم؛ رییس قبلی سینما که اصلا عقبه ای در این حیطه نداشت و طبیعی بود که تا برود آدمها و جریانات را بشناسد، حذفش کنند. حیدریان هم که هرچند سینمایی بود اما ترجیح داد در نهایت آرامش دوران مدیریتش سر شود. حالا هم که به خاطر بازنشستگی حیدریان و تغییر و تحولات بعدی، سینما را تقریبا رها کردهاند و همین است که میبینید روی پرده فیلمی هست که ۲۰۰ سالن دارد و فیلمی دیگر هم اصلا ۲۰ سالن فول سانس هم ندارد!!! اینکه معضل را حل کنند نیاز دارد به عزمی جدی برای حل کردن معضل. چرا اغلب دفاتر پخش ما با فیلمسازان بر سر نداشتن سالن درگیرند؟؟ چون عزمی برای حل مشکل وجود نداشت. حیدریان پیش خود میگفت که کار را به صنوف واگذار میکند تا خودشان معضل را حل کنند اما صنفی که قدرت اجرایی ندارد هم کاری از پیش نمیبرد. مگر با اتفاقات اخیر کانون پخش و تغییر و تحول در رأس آن، سلطه مافیایی حل شد؟؟
*نه تنها حل نشد بلکه همان مافیای اکرانی که بخش عمده سانسها را بلعیده خود مدعی شده که چرا نهادهایی مانند حوزه هنری برخی فیلمها را در سالنهایشان نشان نمیدهند.
این هم یک تناقض بزرگ است. یکی دو شرکت پخشی که با مونوپل کردن پردیسهای مهم، مافیای اکران را به وجود آوردهاند در پردیسهایی که مالکشان هستند یا در آنها شراکت دارند، به فیلمهای مستقل و پخش کنندگان دیگر سالن نمیدهند اما وقتی حوزه هنری به عنوان سینمادار یک فیلم خاص را نمایش نمیدهد فریاد میزنند که چرا حوزه فلان فیلم را توقیف کرده!؟ اینها خودشان پدر انحصار اکران هستند اما حوزه هنری را متهم میکنند به ایجاد انحصار در اکران که هم خنده دار است و هم اسفناک!! آیا اینکه فلان پردیس پرتردد فیلمی را بعد از دو هفته نمایش و در حالی که فروشش در حال افزایش است به ناگاه پایین میکشد تحریم نیست؟؟ آیا اینکه بهمان پردیس مهم به فیلمهای مستقل بدترین سانسها را میدهد تحریم نیست؟؟ اگر تحریم بد است پس چرا خودشان در پردیسهایشان فقط به فیلمهای خودشان سانس میدهند و مابقی را بایکوت میکنند. خودشان با سلطه مافیایی، ورشکستگی بسیاری از دفاتر پخش را رقم زدهاند و حالا از حوزه ایراد میگیرند که چرا یکی دو فیلم را نشان نمیدهد؟ اگر حوزه سالی یک فیلم را نشان نمیدهد شما که در تمام سال به غیر از فیلمهای متبوع خودتان به بقیه مجال نفس کشیدن نمیدهید.
*امتداد این تناقضات به کجا خواهد رسید؟
اگر این روند اصلاح نشود دیری نخواهد گذشت که سالی ۲۵ تا ۳۰ فیلم اکران میشوند و میفروشند و مابقی فیلمها باید به اکرانهای نصفه نیمه و ورشکستگی بسنده کنند!
*چطور؟
واضح است آن ۲۵ تا ۳۰ فیلمی که میتوانند سالن بگیرند پخششان در دست یکی دو شرکت پخش مافیایی است و مابقی فیلمها چون از طریق پخش کنندگان مستقل ارائه میشوند نمیتوانند نفس بکشند و لاجرم باید شکست بخورند. کم کم فضا به سمتی میرود که جز همان تعداد فیلم مطلوب آقایان در سینما، تولید دیگری وجود نداشته باشد و شاید کنارش اکران خارجی را هم رشد دهند که لقمه چربی برایشان است!
*بعید است اکران نسخههای ممیزی شده فیلمهای خارجی بتواند سود هنگفتی برایشان داشته باشد.
روزی که این جماعت دفتر پخش راه انداختند هم خیلیها پیش بینی نمیکردند چنین مافیایی شکل گیرد اما به تدریج جلو رفتند و مافیایی شکل دادند عظیم و طویل. درباره اکران خارجی هم قطعا به اکران محدود و زیرنویس بسنده نخواهند کرد و اگر فضا را مساعد ببینند اکرانهای همزمان راه میاندازند و حتی نسخههای دوبله شده اکران میکنند، تا بتوانند در درازمدت سینما را سوق بدهند به سمت مصرفگرایی کامل!!! درست شبیه همین اتفاق در فرانسه هم افتاده و کار به جایی رسید که ۸۰درصد سینماهای فرانسه شده اند پخش کننده فیلمهای آمریکایی!!
*از فرانسه گفتید و ما را یاد مدیرانی انداختید که در همه این سالها مدام علاقه داشته اند به ترویج نوعی سینمای هنری خاص به تأسی از فرانسویان!!! کار به جایی رسید که حتی برای این سینما یک گروه هم راه انداختند اما به لحاظ جلب مخاطب موفقیت نداشتند.
استفاده از الگوهای فرانسوی اگر ضامن موفقیت بود که سینماهای فرانسه نمیشد حیاط خلوت هالیوود!! جالب است که در آمریکا با قوانین سفت و سخت ضدانحصار شرایطی را فراهم کرده اند که هم کمپانیهای مستقل بتوانند فعالیت کنند و هم کمپانیهای بزرگ اما ما این قوانین را نمیبینیم و بهجایش در رویای فرش قرمز کن به فکر راه اندازی گروه برای آثار تجربه گرا بودیم؛ نتیجه اش هم که مشخص است، سالنهای خالی از مخاطب و تزریق مدام بودجه دولتی برای امتداد حیات نباتی این گروه!
*بر این اساس تا قوانین ضدانحصار در حیطه سینما نداشته باشیم آش همان آش است و کاسه همان کاسه؟
دولت اگر انگیزه قوی داشته باشد که بساط مافیایی پخش را جمع کند کار سختی نیست. باید قوانینی در مقابله با انحصار را تصویب کرد و خیلی سریع آنها را به اجرا گذاشت. باید حداقلی از سالنها در دو هفته ابتدایی در اختیار صاحبان آثار قرار گیرد و فقط و فقط رشد فروش باشد که باعث افزایش سالن شود و نه اینکه کدام پخش پشت فیلم است. در شرایط فعلی که انگیزهای در مدیران برای وضع چنین قوانینی نمیبینم پس تا اطلاع ثانوی امیدی ندارم به بهبود اوضاع اکران. این یک واقعیت است که آدم بازنشسته حوصله انداختن طرح نو ندارد و مافیای اکران هم از این وضعیت به نفع خود کمال استفاده را میبرد.
*اینکه خودتان هم چند سالی است تولید ندارید ناشی از نومیدی نسبت به بهبود اوضاع است؟
اگر بخواهم بنویسم باید تولید کنم و اگر بخواهم تولید کنم باید پخش کنم و وقتی پخش دست مافیاست، تولید کردن یک اقدام عبث است. البته خیلیها هستند که با جذب سرمایهگزاران بیرونی محصول تولید میکنند اما بعدا مشخص میشود که اهدافی مانند پولشویی در سرشان بوده است که آبروی سینما را میبرد. من میگویم انشاءالله که خیر است و اوضاع بهتر شود ولی تا وقتی نخواهیم و نخواهند که بهتر شود، بهتر نخواهد شد. جز این است؟؟؟