نجف فتاحی که جلوه های ویژه میدانی آثاری چون «جنگ نفتکش ها»، «سرب»، «راه آبی ابریشم» در سینما و سریال های «تنهاترین سردار» و «ولایت عشق» را در تلویزیون به عهده داشته است، درباره احوال این روزهای خود به سوره سینما گفت: ۵ سال است که پروژه ای ندارم و کاری انجام نداده ام. نه اینکه به خواست خودم باشد متاسفانه کاری نبود که بخواهم انجام دهم. نه تنها من که تقریبا هیچکدام از همکاران نسل من در حوزه های مختلف سینمایی دیگر کار نمی کنند. نمی دانم هدف سیاستگذاران چیست و چرا برای همه ما چنین اتفاقی افتاده است. ما نه آدم های بد اخلاقی بودیم نه کار غیر حرفه ای می کردیم. اتفاقا کارمان را با تمام وجود انجام می دادیم.
وی افزود: با توجه به اینکه اغلب در ژانرهای تاریخی و جنگی کار می کردم همیشه هدفم این بود هیچ آسیبی به کسی نرسد و همین اتفاق هم افتاد اما نمی دانم چرا برای هیچیک از زحمات ما ارزش قایل نیستند و فقط به این فکر می کنند که کارشان به هر قیمتی که هست راه بیفتد. حتی امنیت جانی بازیگران و عوامل برای شان مهم نیست. با اینکه بارها دیده ایم سر برخی صحنه ها چه حوادثی پیش آمده و تلفات داشته اند اما باز هم کار را ادامه داده اند. متاسفانه امروزه برای امنیت جانی عوامل هزینه نمی کنند.
نجف فتاحی بیان کرد: کار جلوه های ویژه میدانی از آن زمان تا امروز هیچ پیشرفتی نکرده است و من نسبت به سال هایی که کار می کردیم هیچ تحولی نمی بینم. البته نمی توان دلیل آن را بی درایتی مسئولان امروزی دانست شاید آن انتظاراتی که قبلا در یک پروژه بود دیگر وجود ندارد و جلوه فیلم ها به باران و دود و مه خلاصه شده است. زمانی «جنگ نفتکش ها» را انجام می دادیم که با کل فیلم های بعد از خود مقایسه نیست.
این هنرمند پیشکسوت درباره تاثیر به کارگیری جلوه های ویژه بصری بر حرفه خود توضیح داد: جلوه های ویژه میدانی دردسر و هزینه هایی برای تهیه مواد و دیگر امکانات دارد که در کار کامپیوتری نمی بینیم شاید از این نظر هزینه ها کمتر باشد اما کار بصری هیچوقت جای میدانی را نمی گیرد. تصور کنید اگر صحنه انفجار تماما با ابزار کامپیوتر طراحی شود شما بیش از آنکه باورش کنید یاد انیمیشن می افتید. ما که توانایی خلق صحنه های خارق العاده را داریم نمی دانم چرا کیفیت را فدای چیزهایی می کنیم که به فیلم لطمه جدی می زند.
فتاحی درباره چگونگی ورودش به عرصه سینما نیز توضیح داد: من و مهدی فخیم زاده از دوران نوجوانی با هم مدرسه می رفتیم و ارتباط خوبی با هم داشتیم. بعد از مدرسه هم دوستی مان ادامه پیدا کرد و هر کدام مسیر متفاوتی را پیش گرفتیم. او بازیگر شد و بعد هم سراغ کارگردانی رفت من هم به کارهای نظامی علاقه داشتم و وارد ارتش شدم. در واقع عاشق چتربازی بودم و هم چترباز شدم هم بخش دیگری از کارم با مواد منفجره بود. به همین خاطر دوره های متعددی دیدم و به مهارتی دست پیدا کردم که بعدها در سینما بسیار به دردم خورد. همانطور که در ارتش انفجار سنگین انجام می دادم و هدفم این بود که به کسی آسیب نزنم همین برنامه را در سینما هم پیاده کردم. نهایتا سال ۶۲ از حوزه نظامی خارج شدم و مدتی به جبهه رفتم و پس از آن به واسطه دوستان هنرمندم وارد سینما شدم.
طراح جلوه های ویژه فیلم سینمایی «ارابه مرگ» اظهار کرد: کار در ژانر تاریخی سختی های خود را دارد چون علاوه بر انجام کار جلوه های ویژه نیاز به دانش و مطالعه فراوان دارد تا بر زمانه و عصری که قرار است به نمایش درآید تسلط کامل داشته باشید. به همین خاطر مطالعاتم در این زمینه فراوان بود به قدری که وقتی فیلمنامه را می خواندم همه جوانب را از قبل بررسی کرده بودم و می دانستم چه چیزی پیش رو داریم. از طرفی سعی می کردم صحنه های مربوطه را خود بازیگران ایفا کنند و به بدلکار محول نکنند به همین خاطر تمامی زوایای کار را برای شان توضیح می دادم تا از نتیجه کار اطمینان حاصل کنند.
وی افزود: به عنوان مثال کار شمشیر زنی یکی از سخت ترین صحنه هاست که به خاطر خطر آن، هم نیاز به دقت بازیگر دارد هم باید به گونه ای تصویر شود که کارگردان به منظورش برسد. بنابراین تمرین های زیادی می طلبید. اکثر بازیگران مجموعه های «تنها ترین سردار» و «ولایت عشق» برای صحنه ها خودشان حاضر می شدند و این جای خوشحالی داشت. من برای شان کاملا توضیح می دادم این صحنه ها چگونه است و چه ملاحظاتی دارد. آنها هم به من اطمینان داشتند به راحتی می پذیرفتند. حتی سکانس از اسب افتادن در «ولایت عشق» را از مریلا زارعی خواستم خودش انجام دهد و او هم قبول کرد. الان هم بازیگران اگر کناره می گیرند و به بدلکار میسپارند به خاطر این است که به مسئولان اعتماد ندارند. وقتی شما مطمئن باشید خطری تهدیدتان نمی کند اگر بازیگر حرفه ای هستید ترجیح می دهید همه صحنه ها را خودتان بازی کنید.
وی با اشاره به اینکه همه بازیگران هم چنین شجاعتی نداشتند، تعریف کرد: یکبار انفجار خیلی سنگینی داشتیم که قرار بود کل ساختمان تخریب شود. جای بازیگری که در آن صحنه بازی داشت را مشخص کردم اما هرچه برایش توضیح می دادم خطری وجود ندارد قبول نمی کرد. تا اینکه خودم دو قدم نزدیکتر رفتم تا خیالش راحت شود و از او خواستم سر جایش بایستد اما باز هم ترسید و نهایتا قبول کرد که در آن صحنه دراز بکشد.
نجف فتاحی گفت: به قدری حرفه ام را دوست داشتم که گاهی بیش از آنچه فیلمنامه می طلبید کار جلوه های ویژه انجام می دادم و کارگردان هم بسیار خوشش می آمد. ژانر تاریخی یا جنگی خیلی برای من تفاوتی ندارد. تنها چیزی که مهم بود انجام درست و بی خطر کار بود. البته یکبار خودم در سریال «ولایت عشق» از ارتفاع پرت شدم و مهره های کمرم آسیب دید. با اینکه مجبور بودم یک و نیم ماه گچ گرفتگی را تحمل کنم اما با همان وضعیت سر صحنه می آمدم و نظارت می کردم.
وی در پایان با اشاره به اینکه جوانان دیگر کار پیشکسوتان را قبول ندارند، گفت: پیشنهادهای زیادی داشتم که به خاطر حرف بقیه عوامل که می گفتند فلانی دیگر پیر شده به نتیجه نرسید. شاید من مثل یک جوان نتوانم از کوه بالا بروم اما قطعا تجاربم بیشتر از یک جوان است و احساس می کنم الان بیشتر می توانم در پروژه ها مفید باشم. وقتی از ما استفاده نمی کنند بعید نیست که کارهایی با کیفیت پایین را می بینیم چون مسئولش جوان است و بیش از این آگاهی و تجربه ندارد.