سه مجموعه اصلی ماه رمضان امسال هنوز نتوانستهاند آن طور که باید مردم را پای تلویزیون نگه دارند.
سوره سینما- علی رضایی: امسال رقابت اصلی برای جذب مخاطب با سه مجموعه «خروس»، «مادرانه» و «دود کش» است. در کنار این سه مجموعه مناسبتی البته شبکه های مختلف انواع و اقسام برنامه ها، مجموعه های تکراری، تاک شوها و جنگها را روانه آنتن کرده اند تا در این فصل داغ مخاطب بیشتری جذب کنند. طبق سنت دیرینه البته مردم دوست دارند بیش از هر چیز سریال ها را دنبال کنند، مجموعه هایی که به ترتیب پس از اذان مغرب و پایان یک روز روزه داری روی آنتن می روند و این فرصت را به اعضای یک خانواده می دهند تا در کنار هم به تماشای سریال ها بنشینند.
امسال دو مجموعه با حال و هوای طنز پخش میشود و یک مجموعه فضایی اجتماعی و جدی دارد. از میان نامهایی که مجموعه روی آنتن دارند، محمدحسین لطیفی سابقه حضور در ماراتن ماه رمضان را دارد، «صاحبدلان» هنوز موفق ترین و محبوب ترین اثر کارنامه لطیفی و یکی از متفاوت ترین مجموعه های رمضانی است. پیش از پخش «دودکش» به نظر میرسید لطیفی پیروز رقابت کارگردانهای تلویزیون باشد، اما آنچه به نظر می رسد پدیده امسال مجموعه «مادرانه» است، آن هم از جواد افشار که پیشتر با وجود سابقه ساخت مجموعه های مناسبتی هرگز به عنوان یک کارگردان درجه یک در تلویزیون شناخته نشده بود.
«خروس»
وقتی قصهها به پایان میرسند
مجموعه «خروس» به کارگردانی سعید آقاخانی قرار است مخاطب را بخنداند، حضور جواد رضویان، یوسف تیموری و حمید لولایی در این مجموعه این انتظار را در مخاطب به وجود میآورد که ساعتی سرگرم می شود و می خندد. نتیجه البته همانی نیست که انتظار می رود. «خروس» ضعف قصه و فیلمنامه دارد، موقعیت ها تازه و خنده دار نیستند، هر چند که ایده اصلی زندانی شدن پدر در بیمارستان به خاطر نبود پول جالب است، اما موقعیتهایی که در دل این ایده پرورانده شده و قصه های فرعی برای مخاطب انگیزه ای برای دنبال کردن قصه باقی نمی گذارند.
به عنوان مثال شوخی با خواستگاری کردن پدر (کریم اکبری مبارکه) از پرستار و سوء تفاهم هایی که به دنبال آن وجود میآید به شکل های مختلف در مجموعههای طنز دیگر تکرار شده و نه تماشاگر را می خنداند، نه او را درگیر تعلیق می کند.شیرین کاریهای یوسف تیموری هم نمی تواند مجموعه «خروس» را به انتخاب اول روزه داران تبدیل کند. به دلیل ضعف قصه «خروس» نمیتواند غافلگیرکننده و جذاب باشد. اتکا به خلاقیت بازیگران و پیشینه ذهنی که برای مخاطب ایجاد می کنند، به تنهایی نمیتواند عامل استقبال از یک مجموعه باشد.
«دودکش»
ماجراهای زوج دوست داشتنی
«دودکش» بخش قابل توجهی از موفقیتش را مدیون حضور هومن برقنورد است، بازیگری که این قابلیت را دارد یک تنه یک مجموعه را به اثری دوستداشتنی و شیرین تبدیل کند، حتی اگر ریتم مجموعه کند باشد یا داستان آن گنجایش تبدیل شدن به مجموعهای ۳۰ قسمتی را نداشته باشد. «دودکش» با نام عجیب و غریبش موقعیتهایی بامزه دارد، رقابت دو مرد از یک خانواده و تنشهایی که این رقابت به وجود می آورد موتور اصلی قصه است. طبیعی است در چنین فضایی دو بازیگر اصلی اگر درست انتخاب شوند، درست در کنار هم قرار بگیرند و به اصطلاح بده بستان درستی داشته باشند، همه چیز خوب پیش می رود. تا اینجا محمدحسین لطیفی توانسته از برگ برنده انتخاب زوج برق نورد- بهنام تشکر بهترین استفاده را بکند.
اما در این بین و با وجود بازی های خوب و فضای گرمی که مجموعه دارد، کاراکترهای فرعی مثل کارگرهای قالیشویی حضوری زائد در قصه دارند و شوخیها و موقعیتهایی که بر اساس حضور آنها در قصه نوشته میشود، تازه و دوست داشتنی نیست. مثل شوخی با کله پاچه.
نکته قابل تامل بعدی شوخی با موضوع فقر است، فقر پدیدهای اقتصادی و اجتماعی و دلیل بسیاری از بزه ها و بحرانها است، اصرار تلویزیون برای شوخی با این موضوع، ساده انگاشتن آن، از بین بردن حساسیت مردم برای مقابله و مواجهه با فقر و… اتفاقی تازه نیست. به نظر می رسد قرار است با این شیوه و با خندیدن به عمق فاجعهای که جامعه را در برگرفته، مردم را برای پذیرفتن فقر و تسلیم شدن به فرهنگ آن آماده میکنیم. در حالی که آموزه های دین اسلام با تاکید بر احترام به فقرا و نیازمندان، بسیار فقر را نکوهش کرده و آن را پدیده ای مذموم دانسته است.
«مادرانه»
اینک آخر الزمان
برگ برنده «مادرانه» ساخته جواد افشار فضای جدی آن است، در حالی که دو مجموعه شبکه اول و دوم فضایی طنزآمیز دارند، «مادرانه» واقعیتی عریان را به نمایش میگذارد. اردلان (مهدی سلطانی) زندگی رو به زوالی دارد، همسرش او را ترک کرده، دخترش معتاد شده و خانواده کوچکش در مرز فروپاشی است. او که مردی متمول است، پرخاشگر، تنها و طرد شده به دنبال حفظ این کانون در آستانه نابودی است.
حمید نعمت الله نویسنده «مادرانه» مثل همیشه در پس یک درام اجتماعی، ارزشهای مذهبی، اخلاقی و انسانی را ترویج میکند. مهارت او در طرح قصههایی که موضوع تازه دارند و خلق روابط ویران شده قابل قبول است. به نظر میرسد بخش قابل توجهی از امتیازهای «مادرانه» را باید به پای محمدرضا شفیعی نوشت. تهیه کنندهای که در حوزه کاری خود میداند سراغ چه سوژهها و شخصیتهایی برود.
مجموعه های تولید شده در دفتر شفیعی استانداردهایی را در مجموعه سازی پی ریزی کرده و به آن وفادارند، گروه بازیگرانی که بر اساس معیارهایی غیرکلیشهای انتخاب میشوند، قصه هایی که رویکرد قوی اجتماعی دارند، موسیقی خوب، ترانههایی در یادماندنی و ساختار و فرمی که نشان دهنده نوعی سلیقه است.
«مادرانه» با نمایش ویرانی یک خانواده، بر خلاف «دودکش» و «خروس» بدون شوخی با ضعفهای این روزگار زندگی ایرانی و طبقه پایین جامعه، زخمهایی را نشان میدهد که خانوادهها را از هم میپاشد. رشد مصرف گرایی و تجمل و پناه بردن جامعه به مادیات چیزی است که «مادرانه» نقد می کند. البته مجموعه این قابلیت را دارد که با قصهای پرکشش، دیالوگهایی که خوب نوشته شده و بازیهایی درست و تاثیرگذار این کار را انجام دهد.
نمیتوان از «مادرانه» گفت و از مهدی سلطانی و تلاشش برای ساختن چهره ای تازه از یک پدر صحبت نکرد، سلطانی آمیزه ای از خشونت و استیصال اردلان را طوری بازی کرده که بازیگر دیگری هرگز به این سمت نرفته است. هستی مهدوی فر بازیگر نقش رها که پیشتر در مجموعه «جراحت» و فیلم سینمایی «سوت پایان» او را دیده بودیم هم کاملا تصویری دیگرگون از خود و توانایی هایش برای نقش آفرینی ارائه داده است.
پدیده تلویزیون امسال در ماه رمضان، «مادرانه» است، جهشی بزرگ در کارنامه جواد افشار و ادامه موفقیتهای تیم محمدرضا شفیعی و حمید نعمتالله.
سریال مادرانه قشنگ نبود و سریال های خروس و دودکش از آن بهتر بودند. دست تمام کارگردان ها و بازیگرها و سایر عوامل در د نکنه.