به گزارش خبرنگار سوره سینما، بخش سینمایی برنامه تلویزیونی «حالا خورشید» امروز ۱۱ دی ماه میزبان محمدعلی باشه آهنگر و ستاره اسکندری کارگردان و بازیگر فیلم سینمایی «سرو زیر آب» بود. مجری این برنامه رضا رشیدپور با اشاره به اینکه این اثر سینمایی به لحاظ جذابیت های بصری و تنوع فیلمبرداری مثل کارت پستال است و از نظر محتوایی مخاطب را به فکر وا می دارد و جذابیت های اکوتوریسمی را به زیباترین شکل ممکن نشان می دهد؛ میزان رضایت کارگردان را از فروش و نمایش این فیلم جویا شد.
باشه آهنگربا اشاره به اینکه امر مهم تبلیغات در دیده شدن یک اثر نقش بسیار تاثیرگذاری دارد، بیان کرد: برای فروش هر جنسی قبل از فروش باید به درستی آن را معرفی کنیم اما وقتی برای یک فیلم تبلیغ درست نمیروند چه باید کرد؟ شهرداری تهران که یک سوم سرمایه فیلم را هم تامین کرده از ابتدای سال تا کنون برای دو فیلم «به وقت شام» و «تنگه ابوقریب» هرچه بیلبورد داشت در اختیارشان قرار داد. دست شان هم درد نکند و به درستی کمک کردند ولی چرا برای «سرو زیر آب» این تبلیغات نشد؟ امروز چه کسی باید پاسخ دهد؟
وی افزود: من که نباید به کسی التماس کنم. این فیلم سیمرغ بخش ملی جشنواره فیلم فجر را گرفته است و اگر حرفی که در «سرو زیر آب» زدیم نیاز بخشی از جامعه است پس چرا برای معرفی و دیده شدن حمایت نمی شود؟ با تمام احترامی که برای فیلمسازان طنز قائلم و می دانم که مردم به این خنده ها نیاز دارند اما معتقدم من هم اگر به آن روش فیلم می ساختم دیگر نیازی به این بحث ها نبود چون وقتی این نوع فیلم ها رواج پیدا می کند پر واضح است که بخش عمده تماشاگر برای دیدن فیلم هایی از جنس کار ما نمی رود و این یک واقعیت است.
این کارگردان عنوان کرد: خیلی سخت است که ۶ سال عمرت را برای پیدا کردن سرمایه گذار صرف کنی و فیلمی که در شکل عادی باید دوبرابر هزینه می شده را در نهایت اقناع و دشواری در ۸ شهرهای مختلف استان یزد، ورامین، تهران، دزفول، اهواز، پشت سد کرخه، دهلران و سپید دشت لرستان بسازید آن وقت بگویند فلانی جیبش پر است که این کارها را می سازد.
این تاریخ با پاک کن عجیبی در حال پاک شدن است
در ادامه این بحث ستاره اسکندری نیز یادآور شد: متاسفانه امروز اصل ناخوشایندی در سینما و تئاتر ما اتفاق افتاده و آن گرفتن اندیشه و تفکر از کارهاست. اصولا آثاری تبلیغ می شود که بار تفکری ندارند. من به تعبیر بسیاری از دوستانم هنرپیشه فیلم های نفروش هستم اما با افتخار به کارهایی که تا الان انجام دادم؛ فکر می کنم خودم انتخاب کردم که در چه راهی قدم بردارم. «سرو زیر آب» برای من مهمترین فیلمی است که کار کردم اگرچه کوتاه ترین نقشی هم بود که بازی کردم اما برای من مهم است و وقتی میبینم مظلوم واقع می شود نه صرفا برای فیلم بلکه برای نگاه و تاریخی که از آن روایت می کند دلم می گیرد.
وی ادامه داد: از اینکه اقتصاد بر همه چیز غلبه کرده است خیلی ناراحتم. این تاریخ با پاک کن عجیبی در حال پاک شدن است. فضای مجازی تعیین کنده بسیاری از چیزها از جمله ابتذال شده و وقتی هم حرفی می زنید به مخالف و معاند تبدیل می شوید. واقعیت این است که ما اگر در این راه قدم گذاشتیم به خاطر اعتقادمان به فرهنگ همین مملکت است. «سرو زیر آب» قصه جنگ همین سرزمین است آنهم از منظری که انسانی تر از آن وجود ندارد. کجا داریم فیلمی که از مرزها عبور کند و همه قومیت ها و مذاهب را نادیده بگیرد و پیامش این باشد که همه پسران ایران برای نگه داشتن این کشور جانشان را کف دست شان گذاشتند فارغ از هر عقیده و مرام و قومیت از خاک شان دفاع کردند؟
کدام فیلمنامه طنز را ۱۶ بار بازنویسی می کنند؟
محمدعلی باشهآهنگر نیز اظهار کرد: در یک چرخه سالم باید فیلم ها بر اساس عرضه و تقاضا ساخته شوند اما آیا چرخه اقتصاد، سیاست زدگی، عدالت اجتماعی و هنر ما سلامت است؟ همچنان فیلم های قبل از انقلاب ما بیشتر طرفدار دارند در حالیکه انقلاب کردیم تا آن مدل فیلم ها کنار زده شود. اگر قرار است با این الگو جلو برویم خب همان ها را نمایش دهیم. در کشورهای دیگر همه ژانرهای سینمایی اجازه نفس کشیدن دارند چون شرایط اجتماعی بسیاری از کشورها متفاوت از ماست. چهل سال است که می گوییم در یک بحران قرار داریم. چهل سال است از موقعیت حساس جامعه حرف می زنیم. ما ۸ سال جنگ مستقیم و در ادامه اش تا امروز جنگ غیر مستقیم داشتیم یا تحریم بودیم یا گرفتار وضعیت منطقه بودیم و همه اینها بر شاخه های هنر تاثیر گذاشته است.
وی اشاره کرد: ما بین ۱ الی ۳ میلیون بیننده سینما داریم که ذائقه شان به سمت یک گونه سینمایی هدایت شده است. وقتی گونه کودک نوجوان از بین می رود، ژانر پلیسی گانگستری ندارید، گونه تاریخی را محو می کنید و گونه اجتماعی را بعد از طنزی که در دهه هشتاد رخ داد و تماشاگر را دلزده کرد به سمت اجتماعی از نوع سیاه نمایی سوق می دهیم دیگر چه چیزی باقی می ماند؟
این کارگردان خاطرنشان کرد: من دنبال سوبسید نیستم و اگر مردم این کارها را دوست ندارند نمی سازم. آمادگی هم دارم به ژانر کمدی که بسیار ساده تر و کم هزینه تر است بروم. در فیلم جنگی که نمی توانم از بازیگر بخواهم دلبری کند یا خانم ها را در کار جنگی آرایش کنم. نمی توانم از آن شوخی های کلامی بگویم چون سینمای جنگ حرمت و شرافت دارد. من دارم از خانواده ها و آدم هایی حرف می زنم که فرزند و همسر و تمام زندگی شان را فدا کرده اند. من حتی آزادی انتخاب سوژه ای که خودم کار می کنم را هم ندارم. فیلمنامه «سرو زیر آب» ۱۶ بار بازنویسی شد کدام فیلم طنز ۱۶ بار بازنویسی می شود؟
باشه اهنگر گفت: حتی همان روزهای جنگ و جبهه وقتی که به خط مقدم می رفتم لباس هایم تیشرت و دمپایی لا انگشتی بود الان همان را هم نمی توانم نمایش دهم. حتما باید چفیه بگذارم و سربند به بازیگر بدهم و شعارهای مورد رضایت دوستان را در فیلم بگنجانم. وقتی در آن شرایط جنگیدم و این گونه فیلم می سازم به من برمی خورد که می گویند با پول های میلیاردی رفتی فیلم ساختی و جیبت پر است. خواهش می کنم اگر پولی در کار است از من بگیرند و بگذارند آنطور که می خواهم فیلم بسازم.
درخواست دوئل آقای کارگردان
وی افزود: به انتخاب خودتان فیلم من را در مقابل هر فیلمی که در این کشور ساخته می شود قرار دهید ۱۰ تماشاگر هم تعیین کنید بروند اول آن اثر را ببینند بعدش فیلم من را تماشا کنند. اگر رای به فیلم من ندادند اسمم را عوض می کنم. نه دیگر فیلم می سازم و نه اعتراضی خواهم کرد. من از جنگ و جنگیدن لذت بردم نه برای اینکه آدم کشته باشم برای اینکه ایستادم و از خانه ام دفاع کردم. واقعیت است که تماشاگر نسبت به فیلم جنگی نظر خوبی ندارد چون آثاری که تا کنون ساخته شده پل ها را با شعارها و نمایش های دروغین از رزمنده ها خراب کرده است. قصه و بازی خوب نداشتیم. جنگ را تعریف و تحریف کردیم و روی اعصاب تماشاگر پا گذاشتیم. من هم به او حق می دهم ولی درباره «سرو زیر آب» می گویم برود و اگر حق با من نبود کنار می روم.
ستاره اسکندری بازیگر این فیلم سینمایی نیز بیان کرد: ما در اوج سال های جنگ از طریق سینمای کودک آلوده هنر شدیم، ایستادگی را یاد گرفتیم و نسبت به فرهنگ و رشته های هنری مختلف مان احساس مسئولیت کردیم. بزرگترین انتقاد من این است که چه کسی اولین بار حرف از تمام شدن بلیط یک فیلم یا نمایش به عنوان ویژگی افتخار آمیز زد. چه کسی اولین بار از فروش های میلیاردی برای تبلیغ صحبت کرد. سینما و تئاتر اندیشه کجا رفت که بخواهیم با متر و معیار فروش بسنجیم؟ چرا فیلمی با تحریف های علنی فقط چون مناسبات حکومتی را بلد است مجوز می گیرد تا خشونت را تبلیغ کند؟
وی در اخرین سخنانش گفت: از سیاستمداران مان بخواهیم فقط یکبار به جای آمار و برگزاری جشنواره های متعددی که فقط هزینه دارد و هیچ المانی از فرهنگسازی در آن ها دیده نمی شود صادقانه یکبار بگویید آیا دوست دارید اندیشه هنوز در این مملکت نفس بکشد؟
محمدعلی باشه آهنگر نیز در پایان مطرح کرد: باید تکلیف مان را روشن کنیم که اقتصاد مهمتر است یا فرهنگ؟ من اگر بتوانم در همان فیلم جنگی از آزادی های کار کمدی استفاده کنم فیلم من هم بفروش می شود. الان تصمیم دارم کاری نسازم چون واقعا از حرف ها اذیت می شوم. اکثر فیلم ها ۴ بازیگر است و ۲تا لوکیشن اما من می خواهم به سینمای جهانی استاندارد نزدیک شوم و نمی شود. منکه پولی از این فروش گیرم نمی آید و بخشی از دستمزد خودم را هنوز نگرفتم عیبی هم ندارد ولی اگر قرار است اتفاق خوبی بیفتد بگذارند در مسیر خودمان کارمان را بکنیم ولی متاسفانه امروز فرهنگ به خاطر اقتصاد ذبح می شود.