سوره سینما – محمود سماکباشی را باید در زمره غول های عرصه صدای سینمای ایران به حساب آورد. او که فارغالتحصیل مدرسه عالی صداوسیمای سابق یا همان دانشکده صداوسیمای فعلی است، از ابتدای دهه پنجاه وارد صداوسیما شد و زودتر از حد تصور جذب سینمای حرفهای شد و توانست در نزدیک به چهار دهه، تجربه همکاری با برخی از شناخته شده ترین فیلمسازان ایرانی را پشت سر بگذارد.
کارنامه سماکباشی کارنامه پرو پیمانی است که آثاری در گونههای مختلف در آن دیده میشود؛ از کمدی هایی نظیر «جیببرها به بهشت نمیروند» و «مومیایی۳» و «مارمولک» تا آثاری با درونمایه انقلاب و جنگ مثل «بوی پیراهن یوسف» و «طوفان شن». از درام هایی نمادگرایانه مانند «مسافران» و «پستچی سه بار در نمیزند» تا فیلم هایی در گونه تاریخی مانند «آشوب». سماکباشی از نخستین صدابرداران سینمای ایران است که صدای سرصحنه را وارد سینما کرد و البته، به نوبه خود کوشید بازیگران ایرانی را هم با این تکنیک آشنا کند.
محمود سماکباشی در گفتگو با سوره سینما هم درباره اوضاع اقتصادی متخصصین صدا سخن گفته است و هم درباره کمبودهای این حیطه.
*دردهای اقتصادی به ترجیعبند جملات اغلب فعالان سینما بدل شده. رک بگویید اوضاع فعالان صدابرداری به لحاظ اقتصادی چگونه است؟
مانند همه مردم عادی! یعنی اینکه در صنف صدابرداری و در بدنه سینما زندگی متخصصان کاملا مانند مردم عادی است. کاری ندارم به اینکه بعضی از تهیهکنندگان یا بعضی از کارگردانها که میتوانند از رانت استفاده کنند حسابی میخورند و لذت میبرند ولی بقیه عوامل سینما از جمله عوامل صدابردار و صداگذاری آثار سینمایی درست شبیه به بقیه مردم هستند؛ یعنی تحت فشار مالی هستند و در اوضاع بغرنج اقتصادی که کار کم می شود زندگیشان نمیچرخد یا به سختی میچرخد.
*به عنوان یک صدابردار باتجربه کمبود صدای سینمای ایران را در کجا میبینید؟ در ابزار بهروز هستیم یا خیر؟
ابزار صدا به خاطر اینکه از آن ور آب میآید در مجموع بهروز است مگر اینکه التهابات بازار ارز اوضاع را عوض کند.
*…در این باره بیشتر توضیح دهید.
دوستان قبل از گرانیهای اخیر توانستند با دلار ارزان، ابزار روز را خریداری کنند و همین طور شرکتهایی که وسایل و ابزار کار را اجاره میدهند آنها هم توانستند خودشان را بهروز کنند در نتیجه از لحاظ کمّی و ابزار و لوازم، اوضاعمان خوب است و تقریبا همانهایی را داریم که آن ور آب استفاده میشود. فقط موردی که هست این است که اگر در چند سال قبل صدابردارهای جوان یا صدابردارهایی که مسن تر بودند و وسیله نداشتند، میتوانستند با مقداری پس انداز وسایل مورد نیازشان را بخرند الان دیگر قدرت خرید وسایل وجود ندارد. هر دستگاهی اگر هر رقمی بوده امروزه چندین برابر شده است و با این کمبود درآمد و گرانی های مدام دیگر خرید ابزار واقعا سخت شده است.
*آیا ماجرای تحریمها بر ورود ابزار صدابرداری تأثیری نداشته؟
اگر برخورد صدا و سیمایی بکنیم، خیر. اثری نگذاشته {می خندد} ولی من به شخصه معتقدم تحریم ها بر این بخش اثر گذاشته و خواهد گذاشت!! البته آن جریان رانتخوار که در سینما هم ریشه دوانده ککش هم نمی گزد و باز ابزار گران را می خرد و صرف پروژههای بیکیفیت می کند.
*یعنی به مانند بدنه اجتماع، در میان سینماگران هم رانتخواران در اوج تحریم ها نیز سازشان کوک است؟!
به هر حال پول هایی وارد سینما شده برای پولشویی یا کارهای دیگر و این را نمی شود انکار کرد اما برخی از سینماگران هم آلوده این پول ها شدهاند! طبیعی است که تحریم ها کمترین اثری بر این جماعت نمیگذارد و اینها میخورند و حالش را میبرند ولی بخش اصلی سینما همان بدنهای هستند که بدجوری تحت فشارند.
*به عنوان صدابرداری که سابقه همکاری با طیفی گسترده از سینماگران مطرح از عباس کیارستمی تا بهرام بیضایی و از مسعود کیمیایی تا اصغر فرهادی را داشته، سختترین پروژهای که تجربه کردهاید کدام بوده است؟
همه کارهایم سخت بوده است. شروع کارمان با تک تک همین دوستانی که شما اسم بردید سخت بود. اول اینکه به برخی از این دوستان این آگاهی و اینکه لزوما صدای صحنه در سینما باشد را می قبولاندم و دوم اینکه با شرایطی که در سینمای پس از انقلاب به وجود آمد دوبله از بخش عمده فیلم ها حذف شد و در نتیجه امکان این وجود نداشت که گاف های صدابرداری در دوبله رفع شود و در نتیجه باید بازیگرانی که وارد کار میشدند را با صدابرداری سرصحنه آشنا می کردیم. در این پروسهی دگردیسی و تغییر و تحول کار کردن خیلی سخت بود و در نتیجه همه کارهایمان کار سخت بود و حتی حالا که تقریبا صدابرداری سرصحنه آداپته شده باز هم مشکلات به قوت خود باقیست.
*درباره این مشکلات که به گفته خودتان وارد روزگار دیجیتال شده بیشتر حرف بزنید.
مثالی میزنم؛ در بحث تصویر، اگر تصاویری مزاحمتان است، کارگردان حق انتخاب دارد و میتواند با ترفندهای مختلف آن بخش های مزاحم را حذف کند ولی برای صدا این امکانات وجود ندارد نه در اینجا، در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. چون ابزار ضبط صدا هر آنچه در محیط هست ضبط میکند و نمیشود بخشی را ایزوله کرد یا بخشی را جدا کرد!!! برای همین است که می گویم هرکاری سختی خودش را دارد و هیچکدام سادهتر از بقیه نبوده است. برای من همیشه کارهای آخرم مانند کارهای اولم سخت بوده است.
*کلا، کار با کارگردانهای مشهور راحتتر است یا کارگردانهای کم نام ونشان؟
نمیشود اینطوری تقسیم بندی کرد؛ مثلا من با کارگردان های جوان هم کار کردهام و اتفاقا، همکاریمان بسیار راحت تر از کارگردانهای مسن و مشهور بوده است. اغلب کارگردان های مشهوری که باهاشان کار کردم نیز خیلی زود به درکی مشترک با من رسیدند و به اصطلاح حرف هم را میفهمیدیم. البته تعامل با کارگردان بیش از هر چیز به شخصیت کارگردان و دانش و تواناییاش باز می گردد. مثلا بهرام بیضایی همان سرویس و امکانات را در اختیار من می گذاشت که یک کارگردان جوان اما حرفهای در اختیارم می گذارد.
*برای انتقال تجربیات سینماگران همنسل خود به جوانترها چه پیشنهادی دارید؟ آیا دانشکدههای سینمایی از حضور امثال شما استفاده میکنند؟
بنده اهل تدریس نیستم؛ برای اینکه اصلا مدرس نیستم ولی می دانم که کلاس های آزادی وجود دارد که هنرجویان در آنها چندین واحد آشنایی با اصول صدابرداری و صداگذاری میگذرانند. همین طور است در مورد دانشکدههای هنری ولی در دانشگاه های علمی-کاربردی، بخش صدابرداری و صداگذاری به طور تخصصی تدریس میشود یا دانشکده صداوسیما بخش فنی دارد که در آن بخش فارغالتحصیل صدا بیرون میدهد. اما ورای این تحصیلات آکادمیک، بنده به سهم خودم ضمن اینکه کار میکنم سعی میکنم شرایطی را فراهم کنم تا دوستانی که کنار من تجربه اندوزی می کنند بتوانند رشد کنند و بروند خودشان مستقل شوند. اتفاقا از این طریق صدابردارهای خوب و موفقی هم بیرون کشیده شده.
*در تمام عمر کاریتان در چند پروژه حاضر شدهاید به خاطر نام کارگردان، قرارداد سفید، امضاء کنید؟
خیالتان را راحت کنم؛ من هیچوقت قرارداد سفید امضاء نکرده ام!!