سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۶ دی ۱۳۹۷ در ۲:۳۰ ب.ظ چاپ مطلب
محسن علی‌اکبری در گفتگو با سوره سینما:

در میان همه نهادها فقط حوزه هنری است که سالن‌سازی را در دستور کار قرار داده است

mohsen-aliakbari

محسن علی‌اکبری گفت: حوزه هنری از ابتدای انقلاب از سینماگران حمایت کرده و حالا هم مدیران آن به درستی دریافته‌اند که مشکل اصلی سینمای ایران کمبود سالن است و برای همین نهضت سالن‌سازی و بازسازی سالن‌های قدیمی را در دستور کار قرار داده‌اند.

سوره سینما – محسن علی‌اکبری از جمله فعالان حیطه تهیه‌کنندگی سینما و تلویزیون است که تقریبا از همان اوان ورود خود به سینما یعنی ابتدای دهه شصت کار خود را با تهیه کنندگی شروع کرد و بدون آن که متأثر از اتفاقات سیاسی، تغییر مسیر دهد همچنان در انتهای دهه نود به عنوان تهیه کننده سینما شناخته می شود. اگر کارنامه علی‌اکبری را مرور کنیم با محصولاتی از گونه‌های مختلف از آثار جنگی نظیر «بلمی به سوی ساحل» و «آخرین پرواز» تا کمدی هایی نظیر«کتاب قانون»، «همیشه پای یک زن در میان است» و «تلفن همراه رییس جمهور» مواجهیم ولی علی‌اکبری به خاطر تهیه کنندگی برخی از پروژه‌های تاریخی-مذهبی-سیاسی با پروداکشن سنگین مانند «اصحاب کهف»، «مریم مقدس» و «استرداد» بیش از بقیه شناخته می شود؛ پروژه‌هایی که حدی قابل قبول از استانداردها را با خود دارند.

علی‌اکبری حین ادوار مختلف فعالیت خود ابایی نداشته از اینکه با نهادها و سازمان‌های مختلف متولی سینما همکاری داشته باشد با این حال در گفتگو با سوره سینما آسیب شناسی خود را از کیفیت فعالیت این نهادها ارائه کرده است.

*در سینمای ایران با ارگان هایی مواجهیم که به عنوان حمایت از سینما و بخصوص در وادی تولید شناخته میشوند. برخی از این ارگانها از ابتدای انقلاب اسلامی فعالیت داشته‌اند و برخی نیز در سالهای اخیر راه افتاده‌اند. به عنوان تهیه‌کننده‌ای که ادوار مختلف سینمایی را درک کرده‌اید، جایگاه این ارگانها را در ارتقای سینمای ایران چطور می‌بینید؟

این ارگانها راه افتادند برای آن که به سینمای کشور کمک کنند و اسباب رونق سینمای اخلاق مدار منطبق با فرهنگ ایرانی-اسلامی را فراهم کنند و هرچند در دوره هایی عملکرد بدی نداشتند ولی این روزها برخی از آن ها حال و روز خوبی ندارند.

اگر بخواهیم میان ارگانهایی که پیشکسوت هستند به مقایسه بپردازیم باید از فارابی شروع کنیم که این سالها اغلب حامی تولیداتی بوده که مورد اقبال مخاطب قرار نگرفته‌اند بدون اینکه دلیل این حمایتها مشخص باشد. مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که زمانی مرجعی برای حمایت از فیلم اولیها بود، این سالها کلا منهدم شده است و دیگر فیلم تولید نمی‌کند و فقط مستند تولید می‌کند و تاکنون هیچ آماردهی روشنی هم از میران هزینه‌کرد این مرکز برای تولید مستند ارائه نشده است. این مرکز طبق یک سری آیین نامه غیرحرفه ای و غیر تخصصی حمایت از تولید فیلمهای بلند را واگذار کرده به فارابی؛ در صورتی که خود فارابی هم در عمل کردن به بخش‌نامه‌های خودش مشکل داشت و حالا اینکه مسئولیت ارگانی دیگر را هم برعهده گیرد، قوز بالای قوز است!! حوزه هنری از دیگر ارگانهای ریشه‌دار فعال در سینماست که کماکان فعالیت خود را از ابتدای انقلاب ادامه می دهد و اتفاقا تلاشهای خوبی برای تولید محصولات انقلابی داشته ولی با یک گل بهار نمی شود…

*مشکل اصلی یا کمبود اصلی فعالیت ارگان های سینمایی را کجا می‌دانید؟ از منظر اندیشه ای مشکل دارند یا آن که به لحاظ مالی دچار کمبودهایی هستند که مانع حرکت شان شده؟

ببینید، ما با نهادها و ارگان هایی روبروییم که از ابتدای انقلاب مورد حمایت بوده اند و ردیف بودجه مخصوص داشته اند. مگر میشود در فارابی پول نباشد و در عین حال هیچ تلاشی برای کوچک سازی آن صورت نگیرد؟؟ اگر فارابی بودجه ندارد چه نیازی دارد به اینکه آن ساختمان عریض و طویل مرکز شهر تیر در اختیارش باشد. می شود کل کارمندانش را در یک واحد آپارتمانی در همان حوالی سکنی داد! پس از شواهد پیداست که مشکل بودجه ندارند. می ماند مشکل اندیشه که بدجوری از کمبودش ضربه خورده ایم. فقر اندیشه است که باعث می شود فارابی در حمایت از پروژه‌هایش حداقلی از منطق اقتصادی را دخالت ندهد و بیشتر از نیمی از محصولاتش آثاری باشند که در گیشه شکست می خورند!!

*…این فقر اندیشه را در دیگر ارگان های متولی مانند مرکز گسترش، سیمافیلم یا حوزه هنری و حتی اخیرا سازمان اوج هم دیده اید؟

من فکر می کنم مدیریت سینمایی متکی بر بریز و بپاش بدون وجود اتاق فکر قوی جواب نمی دهد. می توان برای پروژه های بزرگ هزینه کرد ولی پیش شرطش این است که اتاق فکری داشته باشیم بدون خط و ربط سیاسی که در آن حرفه ای ترین آدم های سینما حضور داشته باشند و بی زدوبند برای تصمیم گیری درباره تولید یا ارتقای زیرساخت ها به نتیجه گیری برسند. اینکه فردی که هیچ سابقه سینمایی نداشته باشد بخاطر خویشاوندی فلان شخصیت سیاسی، به ناگاه بشود مدیر فلان ارگانی که ردیف بودجه میلیاردی دارد معلوم است که به بریز و بپاش های الکی و کمّیت‌گرایی بیهوده منجر می شود. چرا آقایان هیچ گاه در باره دخل و خرج فیلم هایی که تولید کرده اند آمار نمی دهند؟؟ چرا نمی گویند از این همه پولی که صرف برگزاری جشنواره ها و همایشها کرده اند چند استعداد درآمده؟؟ فقط بر تعداد جشنواره و اینکه در فلان جشنواره بهمان تعداد فیلم نمایش داده شده تأکید می کنند.

*پس مشکل را باید همان غلبه نگاه کارمندمحوری بر هنرمندمحوری در چنین ارگان هایی دانست.

مثالی می زنم؛ علتی که حوزه هنری تشکیل شد بحث فرهنگ و رشد و نمو مباحث ارزشی، انقلابی و انسانی در حوزه فرهنگ بود و اتفاقا در دهه شصت هم حوزه در حیطه ورود به مباحث انقلابی خیلی خوب عمل کرد و این حرکت در دهه های بعد هم جسته و گریخته ادامه داشت ولی آنچه آسیب‌زاست تکیه بیش از حد بر برگزاری همایش و یا رونمایی از کتاب بوده و اینهاست که ارگان فرهنگی را به مرکز شو و نمایش بدل می کند  تا کانون کشف و رشد تولید و خلاقیت در فرهنگ. باز اوضاع و روند  و افق  نگاه حوزه هنری در این حیطه بهتر بوده چون لااقل بر اصولش ایستاده است ولی در نهادی مانند مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ابدا آن اصول اولیه فعالیت به رسمیت شناخته نمی شود. مگر این نهادی نبود برای حمایت از تجربیات جوانان مستعد؟؟ پسر چرا فلان پروژه مهم مرکز به فامیل بهمان مدیر رسیده؟؟

*اگر بخواهیم از منظر ارتقای سخت افزاری ارگان های مختلف از فارابی تا مرکز و حوزه هنری به سنجش عملکردشان بپردازیم چگونه باید قضاوت کنیم؟

فارابی و مرکز که الویت‌شان بر تولید فیلم و برگزاری جشنواره بوده است و نمودی از فعالیت در حیطه تجهیز سخت افزاری و بخصوص سینماسازی نداشته‌اند. تنها سینمای فارابی که فرهنگ باشد مدتهاست که به موسسه سینماشهر واگذار شده بدون آن که حتی تلاشی شود برای تبدیل آن به پردیسی که نیاز زمانه ماست. دیگر ارگانهای متولی سینما هم تقریبا چنین وضعیتی دارند و فقط حوزه هنری است که در سالهای اخیر بازسازی سینماها و پردیس سازی بخصوص در شهرستانها را جدی گرفته است. حوزه اگر بتواند پردیس سازی را در مناطق مختلف ایران ادامه دهد یقینا مفید به حال سینما خواهد بود ولی مسأله آن است که تمام ارگانهایی که بودجه می گیرند به فکر ارتقای زیرساخت های سینما باشند و در سایه حرکت موازی و همه جانبه ارگان هاست که می شود سینماسازی را به یک جریان بدل کرد.حوزه هنری در شرایط فعلی دست تنها وارد عرصه شده است.

*البته بخش خصوصی هم فعالیت هایی برای سینماسازی داشته است.

فعالیتهای بخش خصوصی خیلی بهتر بوده و ارگانهای سینمایی ما نسبت به بخش خصوصی بسیار کند حرکت کرده اند. به هر حال این جریانی که در مجتمع های بزرگ تجاری ایجاد شده و اغلب به سمت تبدیل بخشی از مجتمع به سالن های سینما می روند خیلی مفید و ارزنده است و اتفاقا لازم است ارگان های مدعی سینمای انقلاب هم مثل فارابی، در کنار هزینه کرد برای تولید، بودجه ای را هم صرف همین سالن سازی کنند تا لااقل فیلم های خودشان بی سالن نماند. ما در کمیت سالن، حتی از همین کشورهای همسایه مثلا ترکیه عقبتریم. در همین ترکیه پیشرفت های فراوانی در این حیطه داشته اند. در سال ۲۰۰۲ کل مجموعه سالن های ترکیه ۲۰۰ عدد بود ولی در سال ۲۰۱۴ تعداد سالنهایشان به ۱۶۰۰ عدد رسیده است. حال درایران چند سالن داریم؟ بیشتر از ۳۰۰ سالن؟ ضریب جمعیت ما با ساخت و سازی که در افزایش سالن داشته ایم، اصلا همخوانی ندارد.

*یک دلیل اختلافات در سینما هم همین بحث کمبود سالن است.

عمده مشکل فیلم هایمان، نبود سینمای کافی برای اکران است. چون سینماها تعدادشان محدود است و سینماداران فعلی هم فقط دنبال فیلم های بفروش می روند و در نتیجه فیلم هایی که ارزشی است و به بیانی حرف برای گفتن دارند میمانند برای بایگانی و در نهایت پخش از تلویزیون. ما در تکنیک سینما پیشرفت داشته ایم چون جغرافیای ایران استعدادخیز است ولی مشکل در عرضه محصول است که بخاطر کمبود سالن، بسیاری از آثار هرز می روند. تولید محصولات ارگانی بدون عرضه مناسب چه فایده‌ای دارد؟؟اگر نهادها و سازمان های مختلف سینمایی مجاب شوند که بخشی از بودجه سالانه خود را بجای تولید صرف سالن سازی کنند ظرف یک دوره ریاست جمهوری حداقل ظرفیت سالن هایمان دو برابر میشود.

*در این میان حوزه هنری تنهای تنهاست و دارد جور بقیه ارگان ها را می کشد.

حوزه هنری از ابتدای انقلاب از سینماگران حمایت کرده و حالا هم مدیران آن به درستی دریافته‌اند که مشکل اصلی سینمای ایران کمبود سالن است و برای همین نهضت بازسازی سالن‌های قدیمی را در دستور کار قرار داده‌اند. شخصا از حوزه هنری توقع دارم در کنار سالن سازی، نگاهش را در سینماداری متحول کند و همسو با انقلاب حمایت فیلم هایی که حرفی برای گفتن دارند و بخش خصوصی از اکران آنها سرباز می زند را در دستور کار قرار دهد. اگر چه تاکنون هم حمایت داشته است.