سوره سینما – حسن آقاکریمی از جمله سینماگران رشدکرده در سینمای بعد از انقلاب اسلامی است. آقاکریمی سینما را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آموخت و سینما را با ساخت آنونس «خانه دوست کجاست»عباس کیارستمی و دستیاری کارگردانی «طلسم»داریوش فرهنگ و «باشو غریبه کوچک»بهرام بیضایی آغاز کرد و به دنبال آن بود که با مدیریت تولید کمدی «تحفه ها»ی ابراهیم وحیدزاده مسیری را پی گرفت که طی سه دهه بعد او را به عنوان یکی از حرفهای ترین مدیران تولید سینمای ایران و بعدتر تهیه کنندهای سختگیر معرفی کرد. «کلوزآپ»عباس کیارستمی، «تمام وسوسه های زمین»حمید سمندریان، «بودن یا نبودن»، «بیدار شو آرزو» به کارگردانی کیانوش عیاری از جمله پروژه های آقاکریمی در کسوت مدیر تولید بوده اند.
آقاکریمی در سالهای حضور مداوم به عنوان مدیر تولید، کارگردانی دو فیلم «سفر مرگ» و «آقای مدیر» را در دو گونه متفاوت یکی ژانر دلهره آور و دیگری ژانر کودک هم انجام داده است. آقاکریمی که در سالهای اخیر همچنان مدیریت تولید را برای کیانوش عیاری انجام میدهد تهیه کنندگی آثاری همچون «قفل ساز»، «موقت» و «فرار از اردو» را هم برعهده داشته است.
حسن آقاکریمی در زمره سینماگران صریح و منطقی سینمای ایران است که همواره نیز دغدغه رسیدگی به معیشت بدنه سینما را داشته است. آقاکریمی در گفتگو با «سوره سینما» درباره اوضاع معیشتی نازل سینماگران و راههای ترمیم آن سخن گفته است.
*سالهاست با مشکلات معیشتی سینماگران روبروییم و مدام هم وعده حل مشکلات داده میشود ولی عملا با انتقادات فراوانی از سینماگران روبروییم که بدجوری گلهمند هستند. بالاخره چه زمانی بناست مشکلات معیشتی سینماگران حل شود؟
تا قانون نظام سینمایی تصویب نشود و یک راهکار قانونی مشخص برای بهبود اوضاع سینماگران ایجاد نشود، سینماگران ما که فرقی نمیکند بازیگر باشند یا کارگردان و یا دیگر عوامل پشت صحنه یا روبروی آن، آب خوش از گلویشان پایین نخواهد رفت چون تا زمانی که جوان باشند و خواهان داشته باشند میتوانند روی پای خود بایستند و درآمد داشته باشند ولی به مجرد اینکه پا به سن بگذارند ناخواسته از گردونه خارج میشوند و به دلیل اینکه جیره مشخصی هم ندارند و سینما همیشه کاری است جوان پسند و نیروی جوان میخواهد کاری هم به این دوستان ارجاع نمیشود بنابراین وضعیت معیشتی خوبی نخواهند داشت. اگر میشد شرایط تصویب قانون نظام سینمایی را فراهم کرد و در دل این قانون بخشی را هم برای ایجاد یک صندوق حمایت از سینماگران ایجاد کرد میشد امید داشت به حل مشکلات معیشتی سینماگران ولی فعلا که اوضاع نابسامان است.
*مشکل اقتصادی برای خیلی از طبقات از کارگران تا فرهنگیان وجود دارد ولی وقتی پای صحبت سینماگران مینشینیم از التهاب بیشتر اوضاع سخن میگویند.
بیکاری و بی پولی وضعیتی است که ممکن است برای خیلی از افراد جامعه وجود داشته باشد ولی تفاوت در اشتهار سینماگران است. یک فرد عادی جامعه اگر بیکار شود میتواند برود راننده اسنپ شود ولی آیا یک بازیگر پیشکسوت میتواند به راحتی چنین شغلی انتخاب کند؟ قطعا نه! پس باید بسوزد و بسازد.
*به عبارت بهتر خودداری سینماگران از طرح مسأله است که به گسترش آن منجر شده.
متأسفانه سینما به دلیل بازتاب خاصی که در جامعه دارد و آن بزرگنمایی که حولش میشود، افراد را دچار خودسانسوری میکند یعنی سینماگرانی که دچار مشکل معیشتی میشوند خیلی برایشان سخت است که حتی به روسای صنف سینما هم درباره گرفتاریهایشان بگویند. به هرحال مردم تصور دیگری از هنرمندان دارند و هنرمند ناچار است با سیلی صورت خودش را سرخ کند و اگر درآمد مستمری نداشته باشد زندگی خیلی برایش سختتر میگذرد. بسیاری از سینماگران وضعیت سختتر و ملتهبتری نسبت به دیگر بازنشستهها دارند ولی فرقش این است که مثلا کارگران میتوانند در اعتراض به مشکلات معیشتی تحصن کنند ولی سینماگران به خاطر عدم تغییر حس جامعه نسبت به شغلشان سراغ چنین اقدامی نمیروند.
*نقش التهابات ارزی در گرفت و گیرهای پیش روی اهالی سینما را چطور میبینید؟
قطعا اجزای مختلف اقتصاد به هم پیوسته هستند و در هر قسمتی از اقتصاد که اتفاقی بیفتد بر دیگر قسمتها تأثیر میگذارد. مهمترین تأثیر آن این است که افزایش تورم و گرانی ارزاق اساسی، باعث میشود رفتن به سینما برای خانوادهها گران دربیاید و خواه ناخواه از سبد خانوادهها بیرون برود. این بزرگترین لطمه برای سینماست که مخاطبش را از دست دهد و بیش از پیش گرفتار حمایتهای دولتی شود. التهابات بازار ارز در بخش تولید روی دستمزدها اثر میگذارد و سبب این میشود که فیلم گران در بیاید؛ مثلا در سال گذشته اگر میشد با یک میلیارد فیلم تولید کرد الان ارزان ترین فیلم هم، زیر دومیلیارد درنمیآید. وقتی که هزینه تولید بالا میرود قطعا در هزینههای تبلیغات و هزینههای جانبی تاثیر بهسزایی میگذارد و این بسیار به سینما لطمه میزند.
*البته از منظر تغییر قیمت های پس از گرانی، قیمت بلیت سینما همچنان ثابت است.
خوشبختانه هنوز سینما تفریحی ارزان است؛ وقتی خوب مینگریم میبینیم بلیت سینما در گرانترین حالت آن پانزده هزار تومان است و یک ساندویچ ارزان نزدیک سه هزار تومان است و طبعا آدم فکر میکند که سینما هنوز میتواند به حیاتش ادامه دهد ولی اشکال بزرگ سینما در روزگار التهاب، ورود پولهایی است که مبدأ مشخصی ندارند و همین پولهای مشکوک است که انحصار ایجاد میکنند و باعث میشوند که سینمای مستقل به خطر بیفتد یعنی همان سینمایی که میتوانست با هزینه اندکی نسبت به تولید فیلم اقدام کند حالا نمیتواند از پس افزایش غیرمنطقی ارقام تولید برآید و همین است که بیکاری شماری بالا از سینماگران غیروابسته را شکل میدهد.
*گویا این بالا رفتن هزینه تولید بیش از همه بر بالا رفتن دستمزد بازیگران تأثیر گذاشته؟
بازیگران چند دسته هستند. برخی که اصطلاحا سوپراستار نامیده میشوند و به هرحال تقاضا برایشان زیاد است؛ این جماعت متأسفانه قیمتهای عجیب و غریبی درخواست میکنند و متناسب با دلار قیمت خود را تعیین میکنند و حتی کسانی هم هستند که غیر از قیمتهای عجیب و غریب، سهم از فروش فیلم و یا مشارکت در فیلم خواهانند و غالبا رقمهای باورنکردنی میگیرند و متأسفانه برخی تهیهکنندگان ما که منبع مالیشان همان سرمایههای مشکوک است، این مبالغ را پرداخت میکنند و خواه ناخواه روی دستمزد سایر عوامل نیز تأثیر میگذارند. وقتی ارزش پول ملی پایین بیاید روی تمام اقشار و همه مشاغل اثر می گذارد ولی حواسمان باید باشد بدنه ای از بازیگران داریم که حتی شش ماه یک بار هم درآمد ندارند چون کاری بهشان پیشنهاد نمیشود.
*برای بهبود اوضاع این بازیگران قدیمی، مقامات وزارت ارشاد چه باید بکنند؟
ارشاد به نظر من هیچ کاری نمی تواند بکند به دلیل اینکه در این زمینه وظیفه ای برایش تعریف نشده است. ابتدا باید نمایندگان مجلس، وظیفه قانونی حمایت از سینماگران را برعهده وزارتخانه ارشاد بگذارند تا ارشاد هم بتواند در این زمینه اقداماتی انجام دهد.
*بر این اساس فقط باید منتظر باشیم و نظاره کنیم گرفتاری های معیشتی سینماگران را!؟
ما باید صندوق حمایت از سینماگران راه بیندازیم؛ این اتفاق هم باید از طریق سندیکای سینماگران که همان خانه سینماست رخ دهد. راه پر کردن این صندوق هم ساده است؛ مثل همه جای دنیا، سینماگرانی که الان دارند کار میکنند و درآمد خوبی دارند، باید موظف باشند بخشی از درآمدشان را به این صندوق واریز کنند که آن صندوق بتواند با همین دریافتیها از سینماگران ازکارافتاده حمایت کند. ارشاد همه هنرش همین تخصیص بیمه حداقلی تأمین اجتماعی به سینماگران بوده تا اگر بازنشسته شوند با حداقل حقوق وزارت کار باشد که اساسا به هیچ وجه تکاپوی زندگی آنها را که نمیکند هیچ، شاید هم بسیار تحقیر کننده باشد!!!
*راه اندازی صندوق حمایت از هنرمندان چقدر قابلیت اجرایی دارد؟
امید بستن به دولتمردان بیفایده است؛ سینماگران باید خودشان به داد هم برسند. اگر جامعه سینمایی به یک همدلی برسند که بازیگری که مثلا در یک فیلم پانصد میلیون درخواست می کند و در یک سال سه فیلم بازی کرده است، درصدی از این درآمدش را به صندوق واریز کند هم بعدها خودش بهره مند میشود و هم اینکه بطور آبرومند از هنرمندان پیشکسوت و کسانی که دیگر توان کار ندارند حمایت خواهد شد. خود سینماگران باید کنار هم قرار گیرند و مانند دیگر کشورها خودشان به خودشان کمک کنند و بخشی از درآمدشان را به این صندوق واریز کنند تا در صورت لزوم به هنرمندان پیشکسوت کمک شود.