سوره سینما – ندا الماسیانطهرانی : چهار جوان به نام های لیلا دریا منصور و رضا قصد راه اندازی یک رستوران دارند. مسائل مربوط به جور کردن پول برای هریک از آنها تبدیل به ماجراهایی پیچیده می شود که پایان خوش و ناخوشی برای هریک از آدمهای داستان دارد.
پرویز شهبازی در ساخته هفتمش نیز همچنان به سراغ بچه های دهه شصت رفته و از این منظر تنها فیلمسازی است که رکوددار رها نکردن مسائل و موضوعات مبتلا به آدمهای این دهه به شمار می رود. مطابق معمول فیلم های قبلی این کارگردان، قصه فیلم در یک بستر اجتماعی شکل می گیرد و در همان مسیر نیز به حرکت خود ادامه می دهد. نگاه منتقدانه شهبازی به جامعه پیرامونش اما در این فیلم گزندگی سابق را نداشته و به نوعی کمرنگ است. این نگاه را در چند صحنه محدود و بی روح از قبیل: اعتصاب کارگران پشت درهای بسته مجموعه ساختمانی، بوروکراسی خشک و بی روح بر سیستم اداری که بسان ماشین و دستگاهی که تا داخلش پول نیندازی حرکت نمی کند و زبان نمی گشاید بخشی از این نقدها هستند که البته به نظر می رسد صرفا برای رفع دغدغه های فکری نویسنده و کارگردان در فیلم گنجانده شده اند چرا که بجز این مساله کارکرد دیگری به عنوان یک عامل پیش برنده ندارند. در این بین طرح برخی مسائلی که نسل دهه شصت در اجتماع کنونی با آن مواجه است در داستان فیلم قابل تامل است. مساله ارتباط آزاد و بدونقید و شرط جوانان که حتی منجر به بارداری ناخواسته دریا می شود. موضوع سقط جنین و یا نگهداری بچه، رویای پولدار شدن این نسل، مساله کارو اشتغال که اینک تبدیل به یک معضل شده، زندگی های جداگانه زن و شوهر ها، مهاجرت و بالاخره دلمشغولی های مهم این نسل که فوتبال و کافی شاپ است همگی از جمله مواردی است که بر احاطه پرویز شهبازی بر موضوعات و مسائل پیرامونی پرویز شهبازی بر نسل یاد شده تاکید می کند.
اما نکته قابل توجه در فیلم اخیر شهبازی که معتقدم از ضعفهای فیلمنامه محسوب می شود و فاصله قابل توجهی با داستان فیلم های قبلی شهبازی دارد، گره هایی است که در فیلمنامه وجود دارد و قرار است این گره ها در عین ایجاد تعلیق و پیش بردن داستان کارکرد جذاب خود را برای مخاطب ایفا کنند. اما مشکل آنجا به وجود می آید که اکثریت قریب به اتفاق این گره ها قابل پیش بینی هستند و بیننده بسیار زودتر از باز شدن گره به چگونگی و چرایی آن پی برده است.اینکه چرا شهبازی با وجود احاطه بسیار خوبش بر فیلمنامه نویسی در نگارش این فیلم چنین ساده انگاری کرده از جمله موضوعات مبهمی است که می بایست در زمان اکران عمومی به آن بیشتر پرداخته شود. کنکاش در ویژگی های رفتاری آدمهای اصلی طلا نیز نکات قابل تاملی را عیان می سازد . روابط آدمها دارای صداقت نیست و ادمها با همدیگر صادق نیست رفاقتها ظاهرا از معنای اصلی خود فاصله گرفته و دوستی ها نیز چنین است. تو گویی مفاهیم و موضعاتی همچون صداقت، رفاقت، دوستی، عشق، احساس و علاقه نزد نسل مورد اشاره طلا تعابیر متفاوتی پیدا کرده و یا اساسا شرایط فرهنگی و رفتاری حاکم بر جامعه سبب شده تا هر آدمی بر اساس مصلحت و نگاه خود تعابیری کاملا شخصی و در جهت منافعش از این مفاهیم ارائه کند. پایان قصه شهبازی نیز بر همین مبنا ارائه شده. در انتهای قصه و مشخص شدن وضعیت آدمهای داستان می بینیم که قصه این چهار دوست برای برخی پایان خوش و برای برخی دیگر پایان ناخوش داشته. اما نکته ای که باز هم جزو ابهامات باقی مانده شخصیت طلا دختر بچه فیلم است که نام اثر نیز از همین کاراکتر انتخاب شده و ظاهرا بازگو کننده عشق عمو به برادر زده است. عشقی که تنها زمینه اش جدایی پدر و مادر طلا از همدیگر و انجام وظایف این کودک که از یک بیماری ژنتیکی نیز رنج می برد ذکر شده است. در تمام طول داستان نیز بجز یکی دو مورد کوتاه اثر و نشانه ای از طلا نمی بینیم و به عبارت دیگر معتقدم اساسا شخصیت و موضوع طلا نقش تعیین کننده و محوری در داستان ندارد و حتی سرقت چهارصد هزار دلاری منصور از انبار پدر دریا نیز با هدف اصلی جور کردن سهم شراکت مغازه و پس دادن پول قرضی لیلا صورت گرفته بود و نه درمان بیماری طلا و به واقع مسائل درمانی طلا اولویت اول سرقت دلار نبود. مگر اینکه بپذیریم فرزندی که دریا در شکم دارد قرار است طلا و طلاهای بعدی باشد که اینبار با وضعیت مبهم و سخت تری نیز مواجه است که البته بعید است داستان تا این حد به سمت و سوی مفهوم حرکت کرده باشد.
ساختار اما بر متن چیره و چند گام از آن جلوتر است. در فیلم طلا با شهبازی کارگردانی مواجه هستیم که از شهبازی نویسنده فیلمنامه چیره دست تر می نماید. تدوین مناسب فیلمبرداری خوب بازیهای سنجیده و درست به ویژه هومن سیدی و نگار جواهریان از جمله نقاط قوت فیلم طلا محسوب می شوند اما با این حال باید این نکته مهم را ذکر کنیم که طلا در قیاس با آثار قبلی پرویز شهبازی نمی تواند گامی رو به جلو باشد و از همین رو نمی توان طلا را به عنوان برگ برنده دیگری در کارنامه پرویز شهبازی قلمداد کرد.