به گزارش سوره سینما، نشست نقد و بررسی مستند «تمام چیزهایی که جایشان خالیست» با حضور زینب تبریزی (تهیه کننده و کارگردان)، امید بلاغتی (مشاور تهیه کننده)، عطیه عطارزاده (مشاور کارگردان)،صبا ندایی (آهنگساز) حسن شبانکاره (صداگذار)، شیما صابری (مدیر حامی جو)، جمیله مظفری و وحید محسنی (کاراکترهای فیلم) و سولماز غنی (راوی) با حضور فرزاد حسنی به عنوان مجری برگزار شد.
زینب تبریزی تهیه کننده و کارگردان این مستند در ابتدای نشست گفت: خیلی دلم میخواهد که این فیلم بیشتر دیده میشد. این آخرین نمایش فیلمهای مستند در جشنواره است و همه ما بیشتر دلمان میخواست بیشتر مورد توجه اهالی رسانه قرار بگیریم اما به نتیجه رسیدیم که به زور نمیتوان کسی را مشتاق پای مستند نشاند.
امید بلاغتی مشاور تهیه کننده هم گفت: من فکر میکنم بیش از آن که مشکل از اهالی رسانه باشد، مشکل از ساعت اکران فیلم در جشنواره فجر است. ساعت یک چندان زمان مناسبی برای اکران مستند نیست.
وحید محسنی، یکی از شخصیتهای فیلم هم در ابتدای سخنانش گفت: من چندان بازیگری و سخنرانی بلد نیستم. خانم تبریزی پیشنهاد کار را که دادند من چندان استقبال نکردم اما در ادامه وقتی ایشان روش کار را به من توضیح دادند، من دیدم که میتوان کار خوبی تولید کرد و یاد و خاطره همسرم هم زنده بماند. هدفمان این بود که با ساخت این فیلم افراد دیگری بتوانند راه درست را بروند.
کارگردان فیلم در مورد تطبیق سناریوی فیلم با بینش مرحوم مهناز علیمردانی در عالم واقع گفت: متنی که نوشته شده حاصل تمام تحقیقاتی است که من از زندگی و شخصیت مهناز علیمردانی داشتم. این شخصیت این اجازه را به ما میداد که بتوانیم حرفهای دیگری را هم در قالب این شخصیت مطرح کنیم و به داستان چند لایه دیگر هم ببخشیم. من مهناز را هرگز ندیده بودم اما با صحبتهایی که با همسر ایشان داشتیم متوجه شدیم که ایشان اهل شعر و ادب بوده است.
وحید محسنی درباره ساخت این مستند گفت: وقتی من این مستند را میبینم یاد همان زندگیای که داشتم می افتم و اصلاً چنین حسی ندارم که انگار چیزی به کار اضافه شده است. شکسته شدن یک تابوی سرطانی در ایران.
جمیله مظفری دیگر شخصیت فیلم در مورد این مستند، گفت: من از کارگردان کار تشکر میکنم که تابوی سرطان پستان را در ایران شکستند. تمام مواردی که در فیلم نشان داده شد هم واقعی است، ما باید به این نکته توجه کنیم که سرطان پستان نه تحصیل کرده میشناسد و نه فقیر و غنی.این بیماری به سراغ همه میآید و ما باید به آن توجه کنیم.
من به عنوان نماینده زنانی که مبتلا به سرطان پستان هستند می گویم که ما مهناز را متاسفانه از دست دادیم اما باید تلاش کنیم مهنازهای دیگر را از دست ندهیم.
شیدا صابری مدیر موسسه حامی جو در مورد تأمین سرمایه فیلم گفت: ما امیدواریم همه آثار هنری به مشکل بخورند تا برای تأمین سرمایهشان به حامی جو مراجعه بکنند. اتفاق مهمی که برای این پروژه افتاد این بود که این فیلم قبل از اکرانش توانست مخاطبانش را جذب کند و توانست پیام خودش را به بیش از یک میلیون نفر در فضای مجازی برساند.
عطیه عطارزاده، مشاور کارگردان در مورد دشواریهای تولید این اثر گفت: من گمان میکردم خانم تبریزی در میان کار پروژه را رها کند اما او با پشتکاری کم نظیر توانست در مقابل کمبودهای مالی بایستد و در نهایت با حمایت حامی جو آن را به پایان برساند. این کار برای من تجربه بسیار جالبی بود. مستندی که چندان با آن فرم قدیمی که مخاطبان از مستند میشناسند متفاوت است و فرم جدیدی به خود گرفته است.
حسن شبانکاره صداگذار فیلم هم در مورد روند صداگذاری فیلم گفت: بخش عمده اتفاقی که در فیلم به تصویر کشیده میشود در گذشته اتفاق افتاده و گروه فیلمساز در ادامه به روند داستان اضافه شدهاند و توانستهاند شکل روایی خوبی به داستان ببخشند. حالا در بحث صدا هم این مورد مطرح بود که ما باید صدای واقعی را روی کار بگذاریم یا چون داستان در گذشته رخ داده احتیاج به صدایی فراواقعی داریم. این یکی از اصلیترین چالشهای فیلم بود.
سولماز غنی در مورد علت حضورش در این فیلم گفت: من حس این کار را دوست داشتم چون موضوع این فیلم سرطان پستان بود دلم میخواست بخش کوچکی از این پروژه ارزشمند باشم. من روزهای اول فقط متن را میخواندم و گریه میکردم و نمیتوانستم چیزی را ضبط کنم.ضمن اینکه چون قرار بود به جای شخصی حرف بزنم که الان حضور ندارد، این خیلی احتیاج به حس داشت. لذا خیلی مهم بود و در دو جلسه توانستیم نریشن ها را ضبط کنیم.
تبریزی در مورد توقف پروژهاش در حین ساخت گفت: به جز مسائل مالی، بخاطر بحث مجوز هم ما چند وقفه در کارمان داشتیم که یکی از علتهایش این بود که به ما اجازه ورود به بیمارستانها را نمیدادند و میگفتند مستندساز نباید وارد بیمارستان شود و این خیلی برای من عجیب بود که چرا وقتی ما میخواهیم فیلمی با موضوع بیماری بسازیم نمیتوانیم وارد بیمارستان شویم. در نهایت به واسطه آشنایی که داشتیم توانستیم در یک بیمارستان فیلمبرداری را انجام دهیم.