کارگردان فیلم سینمایی «گلوگاه» تاکید کرد داوران جشنواره فیلم فجر با بیمهری امتیازهای فنی فیلمش را ندیدهاند.
سوره سینما- فیلم سینمایی «گلوگاه» به کارگردانی محمدابراهیم معیری این روزها روی پرده رفته، فیلم تولید دشواری داشته و موضوع و فضایی متفاوت دارد. طبیعی است که در جو این روزهای سینمای ایران، همین که «گلوگاه» به اکران عمومی رسیده برای سازندهاش یک اتفاق فرخنده است. هر چند که معیری به دلیل بی مهری هایی که در جشنواره فیلم فجر و اکران عمومی به فیلمش شده چندان خوشحال نیست.
موضوع این فیلم چگونگی دغدغه شما شد و ایده آن از کجا شکل گرفت؟
محمدابراهیم معیری: در ۲۰ کیلومتری شهرستان بهشهر در مازندران که زادگاه من است منطقهای با نام گلوگاه وجود دارد که شغل قالب مردم در این منطقه ساخت دکلهای فشار قوی برق است. فضای کلی و حال و هوای مردم این منطقه برای من همیشه جذاب و منحصر به فرد بوده است. همواره حوادث و برق گرفتگیهای زیادی در آنجا اتفاق میافتد. از زمانی که اولین فیلم سینماییام «پروانهها بدرقه میکنند» را ساختم دامنه وسیع موضوعات این منطقه و به تصویرکشیدن آنها در سینما دغدغه من بود. تقابل انسان و طبیعت با تکنولوژی، تاثیر نوع کار مردان بر روی خانواده، کشتههای فراوان و مسائل گستردهای که در این منطقه وجود دارد. در نهایت بعد از طی کردن یک مرحله طولانی تحقیق و پژوهش و نگارش به فیلمنامه قابلی اجرایی رسیدیم که شاید حق مطلب را درباره این مردمان و زندگیاشان کاملا ادا نکند، اما گوشهای از آن شرایط را به تصویر میکشد.
برای ساخت این فیلم که به لحاظ تولید شرایط خاصی را میطلبید، چطور با جهانگیر کوثری به عنوان تهیه کننده به نتیجه رسیدید؟
بعد از ساخت فیلم سینمایی «کتونی سفید» از نتیجه کار من و تهیه کننده آقای کوثری راضی بودیم، اواخر تولید آن کار وقتی آقای کوثری شنید بر روی چنین موضوعی کار میکنم برای ساخت آن ابراز علاقه کردند و بعد تر که تحقیقات و پژوهشهای تصویری از آن منطقه و مردمانش پیش رفت این علاقه مندی بیشتر شد و همکاری دوباره شکل گرفت.
چیدمان بازیگران انتخاب اول شما بود یا اینکه بسته به شرایط تولید به چنین لیستی رسیدید؟
از آنجا که شرایط تولید این فیلم و موقعیت لوکیشنی آن بسیار غیر متعارف بود ما باید با بازیگرانی وارد مذاکره میشدیم که علاقمند نسبت به این نوع کار کردند بودند. در سینمای ما به علت باب شدن یک جریان تولید ساده و شهری بسیاری از بازیگران نمیتوانند یا عادت ندارند شرایط یک فیلم غیر شهری را بپذیرند. این قضیه از یک طرف ما را به بازیگران کنونی رساند و از طرف دیگر تمایل داشتم از بازیگرانی برای شخصیتهای فیلم استفاده کنم که تجربیات محدودتری داشته و چهره آنها کمی برای تماشاگر تازگی داشته باشد. بعدتر خانم لادن مستوفی به لیست اضافه شد و آقای علی اوسیوند و سیامک اطلسی بادیدن فیلمهای مستندی که جهت پژوهش از آن فضا گرفته بودم نسبت به همکاری ابراز علاقه کردند. بخشی دیگر از بازیگران بومی بودند که پیشتر تجربه بازیگری داشتند.
«گلوگاه» تولید سال ۸۹ است چرا هم اکنون با گذشت حدود ۳ سال توانسته رنگ پرده اکران عمومی را به خود ببیند؟
در این مدت چندین بار اقداماتی برای نمایش عمومی این فیلم انجام گرفت که با وجود برخی جریانات مضحک در اکران و کج سلیقه گیها بعد از گذشت سه سال این فیلم توانست روانه اکران عمومی شود. در جشنواره فیلم فجر هم برخوردی معمولی با این فیلم شد. در صورتی که اگر کمی هوشمندی و تحلیل در نگاه داوران وجود داشت حداقل این فیلم به لحاظ فنی دیده میشد فیلمبرداری و طراحی صحنه و لباس این فیلم واقعا مستحق توجه بودند. نادیده گرفتن چنین فیلمهایی جای سوال دارد. عناصر مهمی مانند طبیعت از سینمای ایران گرفته شده و در جریانات اکران با پیروی از کلیشهها مسیری برای آثار سینمایی مشخص شده که از ذات سینما به لحاظ هنری همواره دورتر میشویم.
از نحوه و زمان اکران فیلم راضی هستید؟
نه واقعا راضی نیستم. هیچ گونه زیرساخت و برنامه ریزی اکران مناسب برای چنین فیلمهایی که با نگاه و موضوعی بکر و تازه در شرایط سخت ساخته شدهاند وجود ندارد. سینما آزادی تنها یک تک سانس در روز را به این فیلم اختصاص داده و پردیس ملت هم ظاهرا فیلم را برداشته است. چنین فیلمهایی باید با تامل و مدت زمان بیشتری اکران شوند تا مخاطب خود را پیدا کنند. البته اشکال از سینماداران نیست انگار جریانی در پس زمینه وجود دارد که مانع رشد چنین سینمایی میشود. نهادهای مسئول و جامعه منتقدین و آموزشی سینما باید واکاوی کنند که چرا سینما سمت و سویش عوض شده و سطح سلیقه مخاطبان و فیلمسازان پایین آمده است. فیلمی مانند «دونده» امیر نادری مطمئنا در جریانات تولید سینمای امروز جایگاهی ندارد . تعریفها عوض شده و احساسم این است که جامعه منتقدین خواب آلود رفتار میکنند.
در این شرایط شما برای ادامه مسیر سمت و سوی فیلمسازیتان را بر مبنای مناسبات روز چرخه تولید و اکران، تغییر میدهید؟
نه نباید به زانو درآمد. سینما مانند یک منشور است که طیفهای رنگی مختلفی باید در آن وجود داشته باشد. سینمای ایران در حال حاضر نگاههای مختلف و ژانرهای گوناگون را ندارد از این رو به نظر راهش را اشتباه میرود. تک بعدی شدن سینما و مرسوم شدن تنها یک جریان خاص به ضرر این هنر تمام میشود. برخی از فیلمها تولیدشان الزامی است و شاید در گیشه به قولی به باشگاه میلیاردیها نپیوندند اما به لحاظ تاثیر فرهنگی از ارزش بسیار بالاتری برخوردار باشند. من سعی میکنم روند کاری خودم را ادامه دهم اما به عملکرد کسانی که دراین نوع سینما کارشکنی میکنند نیز دقت میکنم.
فیلمنامه جدیدی را در اولویت کاری دارید؟
در صدد هستم در سال آینده یک فیلم با فضا حال و هوای شبه وسترن شرقی از همین موقعیت منطقه گلوگاه و موضوعات دیگری که در آن جریان دارد کار کنم که به زودی نگارش فیلمنامه آن را شروع خواهم کرد.