به گزارش سوره سینما، سومین قسمت از ویژه برنامه «نقد سینما» با اجرای بهروز افخمی و حضور امیررضا مافی، آرش خوشخو به نقد فیلم غلامرضا تختی پرداخته و میز پرونده این هفته نیز با حضور سعید مستغاثی و امیر قادری دربارهی بررسی تطبیقی تصویر قهرمان در سینمای ایران و جهان به نمایش گذاشته شد.
در این برنامه که محصول مرکز تلویزیون و انیمیشن حوزه هنری است آرش خوشخو منتقد سینما در خصوص فیلم «تختی» گفت: زمانی که فیلم را در جشنواره دیدم، پیش خود پیشبینی کردم که فیلم فروش زیادی میکند اما حالا که میبینم فیلم فروش چندانی نداشته است این سوال در ذهنم پیش آمد که چرا این اتفاق افتاد؟
وی افزود: در حال حاضر میبینیم که در این چند سال گذشته، تابوی خودکشی تختی شکسته شده و دیگر فضا مانند دهه ۷۰ و زمانی که مرحوم حاتمی فیلم تختی را ساخت، نیست. حتی افرادی از خانواده تختی بحث خودکشی او را پذیرفته اند و دیگر آن نگاه قبلی به این مقوله وجود ندارد.
در ادامه امیررضا مافی منتقد سینما نیز درباره فیلم توکلی اظهار داشت: ما با یک تقویم و با یک تاریخ مواجه هستیم. تقویم امری گذراست، اما تاریخ باقی میماند. در جامعه امروز ما همه چیز حالت تقویمی دارد که یک موضوع با ترند شدن مورد توجه قرار میگیرد و پس از آن از مرکز توجه خارج میشود. حالا ما با یک «تختی» مواجه هستیم که اتفاقا «تختی» تقویمی است و بدون داشتن وجوه دراماتیک میخواهد داستانش را تعریف کند، در نتیجه زمانها و مکانهایی را بازسازی میکند که عمق پیدا نمیکنند. جامعه تقویمی امروز که درگیر سلبریتیهای روزش است و دیگر به سلبریتی قدیمیاش توجهی نشان نمیدهد.
وی یادآور شد: توکلی نمیتواند به تختی به عنوان یک اسطوره نزدیک شود و قرائت شخصی خود را از یک پرسوناژ تاریخی به کار بندد. او آنقدر مترصد بازسازی فضای تاریخی فیلم است که افسار بقیه امور در دستش شل میشود.
مافی ضمن تاکید بر بت شدن اسطوره ها برای مردم ادامه داد: ملت همیشه از اسطورهها بت میسازند و به سمت آن اسطوره حرکت میکنند. این اسطورهای که ما از «تختی» میسازیم، یک سری مناظری در اطرافش وجود دارد و من وقتی در میان این مناظر قرار میگیرم نمیتوان تصمیم بگیرم. آنقدر «توکلی» مناظر مختلف را شنیده مرعوب تختی شده و نتوانسته تصویر درستی از او ارائه دهد، در نتیجه بیننده نیز مرعوب تختی میشود.
وی خاطر نشان کرد: فراتر از تختی، کلا جوانمرگی برای اسطوره بسیار مهم است و در همه جای دنیا کسانی که در جوانی میمیرند، شمایلی پیدا میکنند. این مهم است که چرا مرگ از یک قهرمان اسطوره تولید میکند. اگر «تختی» نمیمرد، مثل یکی از هم عصران ما با مقداری جدیت بیشتر تبدیل می شد.
ما نمیگوییم که امروز به قهرمان و اسطوره نیاز نداریم. وقتی هنوز عکس کسی به دیوار و روی کیف چسبیده میشود یعنی نیاز به اسطوره هست. بنابراین اسطوره هرچه مبهمتر باشد جذابتر و هرچه واضحتر باشد عادیتر میشود. «توکلی» میتوانست آن قدر به زندگی تختی نزدیک نشود تا جذابیت آن بیشتر حفظ شود.
بهروز افخمی مجری این برنامه با اشاره به تاثیرگذاری روند ساخت فیلم در انتقال مفهوم فیلم «تختی» گفت: این فیلم چوب محافظه کاری و قضاوت نکردن سازندهاش را میخورد. حتی اگر فرض کنیم که تختی خودکشی کرده است، اینکه این موضوع چگونه اتفاق میافتد، چندان روشن نمیشود.
وی افزود: در فیلم، با شخصیت لوسی مواجه هستیم که به دلیل اختلافی که با زنش پیدا کرده دست به خودکشی زده است، در حالی که «تختی» به دلیل فشار مالی که برایش ایجاد شده بود، معادل یک میلیارد تومانِ الان بدهکار شده بود و از آنجایی که او آدمی نبود که با حضور در تبلیغات پول در بیاورد، مجبور شد خانه اجارهای همسرش را بازگرداند و با مادر و خواهرش زندگی کند. به نظر من، هر نتیجهگیری از این که چرا مردم با این فیلم ارتباط نگرفتند به دلیل این ساختار فیلم، چندان صادقانه نیست.
افخمی ادامه داد: خود فیلم عیبی ندارد انگار به زمانه نمیخورد. در فیلم انگار جوری از تختی بیان شده که نه سیخ بسوزد نه کباب مثلا بنیاد فارابی آن را ساخته به اینگونه که نه سیخ بسوزد نه کباب و مردم دلیلی ندارند این فیلم را ببینند.
گفتنی است در میز پرونده بررسی تطبیقی تصویر قهرمان در سینمای ایران و جهان در برنامه تلویزیونی نقدسینما، امیر قادری منتقد سینما، در خصوص اسطوره سازی در سینما معتقد است سینما بهترین مدیوم برای اسطوره سازی است. فیلمسازان به راحتی میتوانند به ذهن مخاطب رسوخ کنند اما این موضوع مستلزم آن است که کارگردان در زندگی شخصی خود حس قهرمان بودن را تجربه کرده باشد. تختی درفیلم شخصیتی است که بیدلیل میان مردم پول پخش میکند. این همان تصوری است که سازندگان فیلم از روسای دولتی خود دارند. کسانی که به فیلمساز پول میدهند تا فیلم بسازد. سینمای دولتی نمیتواند قهرمان سازی کند.
وی اذعان داشت: مایکل مان برای ساخت فیلم محمدعلی کلی تاکید داشت که فیلم را نه در استودیو بلکه در محلی که «کلی» زندگی کرده است، بسازد. این به خاطر اتمسفری است که این فرد در محل زندگی کلی احساس میکند. در فیلم «تختی» تنها کلمهای که گفته نمیشود سینما است. برای داشتن سینما باید از فضای شخصی بیایید. فیلم اول توکلی را که دیدم، به نظرم رسید که این فیلم یک عاشق سینما نیست، بلکه برآمده از ادبیات است، بعدها متوجه شدم که ایشان انتشارات داشتند.
در ادامه سعید مستغاثی از دیگر منتقدان سینما قهرمان پروری در سینمای ایران را منوط به تاریخ سینما دانست و اظهار داشت: باید دانست که ما از قبل انقلاب هم فیلم بیوگرافی قهرمان محور نداشتیم. اینکه در سینمای آمریکا هفتاد تا هشتاد درصد فیلمهایی که اسکار گرفتهاند، بیوگرافیک هستند، و این مساله به ریشههای سینمای ایران و آمریکا مرتبط است. سینمای آمریکا در طول این سالها توسط کسانی اداره شده است که قهرمانپروری مساله اصلیشان است. اما شرایط در ایران کاملا معکوس است. فیلمساز ایرانی در فضای ایدئولوژیکی ضد ملی رشد میکند که تحقیر هویت ایرانی مساله او میشود و انگیزهای برای ساخت قهرمان پیدا نمیکند. به بیان دیگر، در سینمای آمریکا برای قوام دادن به اهداف و آرمانها قهرمان ساخته میشود اما در سینمای ما برای از بین بردن آرمانها و ایدهها قهرمان میسازند.
وی یادآور شد: اگر عدم قهرمان پروری «تختی» را به نبود بازیگر کشتیگیر یا کشتیگیر بازیگر تقلیل بدهیم چگونه میتوان عدم وجود چنین فیلمهای قهرمان محور را در زمان فردین که هم بازیگر و هم کشتیگیر بود توجیه کرد؟! قهرمانهای دوران قبل از انقلاب قهرمانهایی پوشالی و دروغین بودند که زنان کابارهای را نجات میدادند. سندروم واقعیت گریزی که تاکنون در سینمای ایران ادامه پیدا کرده است نشان از بیماری طولانی مدت سینمای ایران دارد. فضای واقعگرایانه قهرمانپرور نیست.
مستغاثی خاطرنشان کرد: از دو قهرمان کشتی در فیلم «فاکس کچر» استفاده شده است .فرمولی در سینمای آمریکا وجود دارد که بدنامی بهتر از گمنامی است. از نیکسون، بدنامترین رئیس جمهورش، چندین فیلم میسازد و او را در ذهن مخاطب تعدیل میکند در سینمای ایران ما نه از قهرمان بد فیلم داریم نه از قهرمان خوب بنابراین واقعیت گریزی حتی در فیلم «تختی» هم وجود دارد، حتی اگر یک درصد ساواک در مرگ تختی دخیل بوده، چرا این یک درصد نشان داده نشده است؟ فیلمهای ما، بعد از انقلاب را سیاه و قبل از انقلاب را گل و بلبل نشان میدهند.
افخمی در این برنامه اذعان داشت: بحثهای مطرح شده کلی است. من مشکل سینما را آن میدانم که ساخت فیلمی چون تختی از لحاظ فنی مشکل است. ما بازیگری که بتواند کشتی بگیرد یا کشتیگیری که بتواند بازی کند در سینمای ایران نداریم.
وی در پایان عنوان کرد: فاکس کچر قهرمان ندارد، آدمش منفعل است و مربی بیمار روانی است. فضای سیاهی که در مورد فیلمهای ایرانی میگویید در این فیلم هم وجود دارد، اما فیلم خوبی است.