سوره سینما – رضا برجی از ثابت قدم ترین مستندسازان ایرانی است. بی ادعایی و تلاش بر حرکت در مسیر دغدغههای انقلاب از جمله ویژگی های برجی است. برجی از جمله سینماگران بعد از انقلاب است که کار هنری را در دل دفاع مقدس و با عکاسی شروع کرد و به دنبالش با جذب توسط شهید مرتضی آوینی و همراهی با گروه تولید «روایت فتح» فضایی برایش فراهم شد که استعدادهایش را بیشتر نشان دهد. برجی حین جنگ بوسنی نیز از نزدیک در دل جنگ حاضر شد و کوشید فجایع جنگ را با دوربینش مخابره کند. «سواحل اشک و زیتون»، «سالهای گلوله و زنبق»، «مادران صربرنیتسا»، «لعل بدخشان» و «در امتداد غدیر» از جمله آثار قابل تأمل کارنامه برجی هستند. رضا برجی در گفتگو با «سوره سینما» درباره اوضاع سینمای مستند در سالیان اخیر و کمبودهای این ژانر پرمخاطب در جهان سخن گفته است.
*در سالهای اخیر تب بالایی در مستندسازی را میان جوانان مشاهده کرده ایم و کلی ارگان و سازمان مولد مستند هم راه افتادهاند. بر این اساس کیفیت مستندها را چطور میبینید؟
اگر بخواهیم یک مقایسه پنج ساله کنیم، بلحاظ کمّی چند قدم جلوتر رفته ایم ولی مقایسه کیفیتی اگر بخواهیم بکنیم در بعضی بخش ها جلو رفتیم و در بعضی بخشها خیلی عقب هستیم. علیرغم همه بریز و بپاشها هنوز با سینمای مستند با کیفیت حرفه ای خود که با اهداف مشخص تولید کند، بسیار فاصله داریم.
*فاصله مضمونی یا تکنیکی؟؟
هنوز سینمای مستند ما دنبال خیلی از مسائل حاد نمی رود و بسنده میکند به سوژه های تکراری یا ویکیپدیایی!! این نرفتن سراغ سوژه های روز دو دلیل دارد. یکی این که متأسفانه برخی نهادهای بالادستی جلوی آن چیزی که یک مستندساز و یک هنرمند وظیفه اش هست ایستاده اند. یک انسان مستندساز وظیفه دارد که اگر جایی مظلومی کمک می خواهد وارد عمل شود و بلافاصله اتفاقات را ضبط کند!! دلیل دوم به کم شدن نگاه هنری برمیگردد.
*…احتمالا بخاطر غلبه سفارشی سازی در سینمای مستند؟؟؟
چرا یک هنرمند، هنرمند می شود؟ به خاطر این که شاخک هایش حساس است و این حساسیت نسبت به دیگران بیشتر است و وقتی وارد این بازی می شود مسلما قوه تشخیص بسیار خوبی دارد. بخصوص در سینمای مستند باید دغدغه داشته باشیم و بدون دغدغه در سینمای مستند یعنی هیچ. یک مستند ساز حرفهای و دارای قوه درک، دنبال چه چیز باید باشد؟ یک مستندساز باید آن قدر باهوش باشد که با تصویرسازی بهموقع آفتها بگوید نگذارید چنین اتفاقاتی در جامعه بیفتد. در اینجا جامعه ناظر به همه ابعاد آن است، از مادیات گرفته تا ابعاد معنوی. مستندسازها باید به صورت خیلی جدی وارد کار شوند و این جایی است که دشمن خیلی وحشتناک بر آن کار می کند و آقایان مسئولین فرهنگی ولی خواب هستند؛ آن هم خوابی که خودشان را به خواب زدهاند و نمیشود آنها را بیدار کرد. برای همین است که به جای کمک به مستندسازان جوششی دغدغهمند، مدام سفارش مستندهای تاریخ مصرف گذشته به کاسبان سینمای مستند میدهند.
*درباره ممیزی های پیش روی مستندسازان هم حرف و حدیث فراوان است.
متأسفانه در برخی موارد و در برخی از حوزه ها دست مستندساز را می بندند و می گویند این مسأله، امنیتی است. مستندساز باید دستش باز باشد که با نگاه منصفانه از کمی و کاستیها بگوید ولی متأسفانه در بعضی از موارد بوده که مستندی ساخته شده و خیلی هم بهروز بوده و دوستان مدیر تصمیم میگیرند که آیا پخش شود؟ یا چه زمانی پخش شود؟ یا اصلا صلاح نیست پخش شود و در تاریخ بایگانی شود!! این تصمیمات غلط انگیزه مستندسازان را میگیرد. چند سال پیش وقتی خدمت رهبری بودیم ایشان فرمودند که من از شما توقع دارم به عنوان شاگردان شهید آوینی، بارهای به زمین مانده را بردارید همان جوری که خود شهید، بارهای به زمین مانده را برداشت. همان جا خدمت رهبری چند پروژه را مطرح کردم و بسیار مورد تأیید ایشان واقع شد. همه تلاشم را کردم که ظرف هفت سال، دو فصل از آن مستند مورد تأیید رهبری را تولید کنیم ولی در فصلهای بعد حمایتی نصیبمان نشد!!! این تازه وضعیت من است که شخصا شانزده جنگ را مستندسازی کردم و جانباز دفاع مقدس هستم!! وای به حال جوانانی که تازه ابتدای راه هستند!
*برای بهبود اوضاع چه باید کرد؟
مدیریت بودجه را باید جدی بگیریم. سازمان هایی که می توانند کمک کنند به بچه های مستندساز باید از مستندسازان واقعی حمایت کنند نه آنها که میخواهند پولی به جیب بزنند. شناختن مستندسازان واقعی هم نیاز به مدیران واقعی دارد.
* چگونه می توان از بودجهها را در این عرصه منطقمند کرد؟؟
ما در اغلب جشنوارههای مان گرفتار سانتی مانتالیزم هستیم و میخواهیم همه چیز را گل و بلبلی جلوه دهیم ولی این نگاه، نادرست است. دلیلی ندارد ارگانهای دولتی مدام به جشنواره ها پول تزریق کنند چون بخش عمده این پولها اصلا به سازندگان آثار نمیرسد! جشنواره حقیقت بعد از سالها برگزاری باید بتواند لااقل بخشی از درآمدش را از طریق جذب اسپانسر جلب کند یا بر بلیت فروشی تکیه کند. اگر قبول داریم که در جشنواره حقیقت محصول مخاطب پسند است چرا برایش بلیت نمی فروشید تا درآمدش را به صاحب اثر دهید؟ به جز این رهنمودهای رهبری چه جایی در جشنواره حقیقت داشته؟؟ حداقل در جشنوارههای دولتی باید برای دغدغههای رهبری بخش ویژه ای بگذارند. رهبری امسال از «رونق تولید» گفته. منتظر بمانید و ببینید کدام جشنواره این اصل را زیربنای جشنواره می کند؟؟ البته مثل همیشه این توصیه ممکن است بشود زمینه بریز و بپاش برخی مدیران کارنابلد ولی اینکه این توصیه زمینه ای شود برای کمک به تولید مستندهای دغدغهمند درصدش پایین است چون مدیر دغدغهمند کم شده است!
*در کمک به مستندسازان جوان جایگاه ارگانهای متولی را چطور میبینید؟
کمک فقط معنای حمایت مالی ندارد. گمان نباید برد که هر کسی با یک دوربین میتواند کار مستند کند. برخی گمان میبرند که فقط با داشتن یک دوربین می توان مستندساز شد درحالی که دوربین فقط یک وسیله است و مستندسازی اندیشه میخواهد. اندیشیدن را باید به جوانان آموزش داد و کنارش تکنیک را به آنها آموخت.
*در شرایط فعلی محصولات مستند به غیر از تلویزیون مجال گسترده ای برای عرضه ندارند. چه باید کرد؟
خیلی راه ها وجود دارد. الان چیزی که دستمان باز است این است که در شبکه های اینترنتی و از طریق سامانههای ویدیویی درخواستی می توانیم این کار را به نحو احسن انجام دهیم. شاهد هستید که اکنون خیلی ها در شبکه های مجازی شاید در یک روز سی مستند کوتاه می گذارند پس می توان از این مجال به خوبی در انتشار محصولات مان بهره ببریم. باید چند تلویزیون اینترنتی مخصوص مستندسازان داشته باشیم و این امر بسیار واجب است و این اتفاق باید بیفتد و حتما باید بخش خصوصی ورود کند و ارگانهای متولی نیز ازشان حمایت کند. راه اندازی تلویزیون اینترنتی جامع مستند از اوجب واجبات است.