سوره سینما : خاطرات فرماندهان و پیشکسوتان نیروهای مسلح گنجینه ارزشمندی برای تبدیل به کتابهای خاطرات شفاهی جنگ و تولید آثار سینمایی در حوزه هنری است که از این رهگذر خاطرات امیرپورداراب فرمانده محترم تیپ سوم لشکر۲۱ حمزه ارتش جمهوری اسلامی ایران را که به بهانه سالروز آزادسازی خرمشهر بیان کردند ، مرور میکنیم.
امیرپورداراب فرمانده محترم تیپ سوم لشکر۲۱ حمزه ارتش جمهوری اسلامی ایران در شروع این نشست با تشریح خاطرات آن دوران گفت: عملیات بیت المقدس در منطقهای به وسعت شش هزار کیلومتر مربع اجرا میشد یعنی از جنوب کرخه کور، کوشک، طلایه، حمیدیه، پادگان حمید تا شلمچه ، پل نو، خیِّن و خرمشهر، شش هزار کیلومتر مربع یعنی به اندازهی دو سوم خاک لبنان، به اندازهی مساحت خاک چهار کشور عربی حاشیه خلیج فارس و بزرگترین عملیات از نظر نیروی انسانی طرفین، بیش از ۷ الی ۸ لشکر ارتش و سپاه و بهخصوص جهادها، نیرو هوایی، نیرو دریایی همه و همه از جمهوری اسلامی و متناسب بیشتر از این از ارتش عراق، عراقی که در ابتدای جنگ با هفت لشکر به خوزستان حمله کرد که سه روزه بگیره حالا ما رودرو ایستادیم میخوایم ازش پس بگیریم.
با اون همه موانع و استحکامات بنابراین عملیات بیتالمقدس بزرگترین عملیات است، طولانی ترین عملیات است. بیست و شش شبانهروز ما با دشمن جنگیدیم تا تونستیم به شلمچه و پل نو و خرمشهر برسیم.
از نظر نیروی انسانی بیشترین و از نظر تلفات برای دشمن بیشترین تلفات رو داشته و بیشترین اسرا رو که اشاره کردم بیش از نوزده هزار نفر واقعیت داره که ۱۳ هزار نفرش فقط در خود خرمشهر به اسارت گرفته شدند در مرحله چهارم
خب من در اون زمان فرمانده تیپ ۳ لشکر ۲۱ حمزه بودم این افتخار رو داشتم که در عملیات فتح المبین پیروزیهای خوبی به دست آوردیم برای اون عملیات به فرمان حضرت امام و به دست مقام معظم رهبری هم من نشان فتح گرفتم.
وی ادامه داد: بلافاصله بعد از عملیات به ما ابلاغ شد که باید بریم شمال آبادان برای عملیات بزرگتری آماده بشیم اومدیم در شمال آبادان مستقر شدیم ما در ظرف پنج روز یعنی از شروع برج ۲ سال ۶۱ پنج شبانه روز فرصت داشتیم که لشکر ۲۱ حمزه از منطقه غرب کرخه که حالت پراکندگی گرفته بود بعد از فتحالمبین بیاد به شمال آبادان و این کارو کردیم و هیچ حادثهای برامون اتفاق نیفتاد چون شب حرکت میکردیم خب از ویژگی های این عملیات این بود که ما باید از یک رودخانه بزرگی مثل کارون عبور میکردیم دشمن در مواضع مستحکم به خصوص اون جاده آسفالت ۱۲۰ کیلومتر راه آهن جمهوری اسلامی ایران از خرمشهر تا نزدیکای اهواز رو ریل و سنگ و زیر و همهچیش رو عراقیها برده بودند. واقعا ویرانی در سطح همهجا دیده میشد و صحنه های سینمایی عجیبی بود و تصاویری که واقعا از ذهنمان پاک نمی شود.
وی درباره همکاری نیروهای ارتش و سپاهی در جریان جنگ هشت ساله گفت : ما با یک انگیزه و با یک ایمان و با یک روحیه و یک شجاعتی که همیشه شهید صیاد عنوان میکرد میگفت نگید ادغام بگید ترکیب مقدس نگید ارتش سپاهی دو لشکر الهی بگید ارتش و سپاهی یک لشکر الهی .ما با همچین انگیزهای اومده بودیم که درسی به دشمن بدیم اومده بودیم که دشمن و منطقه رو غافلگیر کنیم در حقیقت عملیات چهار مرحله داشت.
وی توضیح داد : پنج پل روی رودخانه کارون زده شد پل پیامپی و واحد من که با تیپ ۴۶ سپاه فرماندهی برادر اساکره بود اونموقع ترکیب مقدس رو برنامهریزی کرده بودند درست در جناح چپ قرارگاه کربلا باید از رودخانه عبور میکردیم تا جاده ۱۶ کیلومتر پیشروی میکردیم در یک شب ۱۶ کیلومتر هم جهاد خاکریز باید میزد در جناح چپ
چون ما با دشمن در شمال خرمشهر خیلی نزدیک بودیم انجام میدادیم به جاده آسفالت میرسیدیم خط اصلی دشمن رو میگرفتیم در خرائب یک گروه رزمی سنگین دشمن رو هم باید نابود میکردیم.
وی عنوان کرد : شرایط خیلی سخت و به نظر غیر قابل اجرا بود ولی ما این کار رو تونستیم انجام بدیم در یک شب با یک پل و یک تراده جی اس پی و ۴۵ قایق زمینی که نیروی دریایی در اختیارمون گذاشته بود بدون درگیری و تلفات از رودخانه عبور کردیم و درگیریمون به موقع انجام شد و موانع ابتدا در جلوی ما کم بود و هرچه به جاده میرسیدیم موانع بیشتر میشد و ما تونستیم در اولین ساعتهای نبرد این گروه رزمی خانه خرائب رو منهدم کنیم به جادهی آسفالت نزدیک شدیم که جنگ واقعی اونجا اتفاق افتاد.
وی ادامه داد : عراق به شدت لشکر ۳ زرهی و ۱۱ پیاده و ۱۵ پیاده که کنارش بود با ما مقابله میکردند و ما تونستیم تا خاکریزهای هلالی شرق این جاده بریم که ۵۰۰ متر با جاده فاصله داشت و عراق روی جاده سرکوب ما بدون سنگر پشت این خاکریزها درگیری خیلی شدید و نهایتا مرحله یکم ۴۸ ساعت طول کشید که ما منطقهای به وسعت ۸۰۰ کیلومتر مربع قرارگاه نصر و قرار فتح به عنوان سرپل و حرکت اولیه رو از کارون تا جاده تونستیم تصرف بکنیم و کمر دشمن در حقیقت در این مرحله شکسته شد.
وی افزود: مرحله دوم از تاریخ ۱۶ شروع شد که باز واحد من در جناح چپ بود و تیپ برادر اساکره از من جدا شد با یک تیپ از لشکر ۱۹ فجر ترکیب مقدس به وجود اومد به سمت مرز باید حرکت میکردیم، ما این حرکت رو سریع انجام دادیم به سمت مرز چون دیگه مین جلومون نبود طوری که عراق وحشتزده شد و تلفات سنگینی دید ما هم تلفاتمون کم نبود به خصوص فرماندهان من شش افسرم شهید شده و ۹ افسرم مجروح شدند.
وی همچنین از دیگر دشواری های این نبردها توصیف کرد : وقتی که ما به این مرحله رسیدیم طرح اصلیمون این بود که بریم به سمت نهر کتیبان و بصره رو تهدید بکنیم اما عراق به شدت بمباران میکرد توپخانههاش به شدت فعالیت داشتند مصر و عربستان و امارات و اردن و کویت همه آمده بودند به کمک عراق .کشورهای شرق و غرب هم همه چون ما پیرو خط حضرت امام(ره) لا شرقی و لا غربی بودیم، هم شرق با ما بد بود هم غرب با ما بد بود به ما سیم خاردار نمیفروختند به عراق میلیونها مین میدادند. به ما تانک نمیدادند، به عراق صدها تانک میدادند .عراق در پایان جنگ بیش از پنج هزار دستگاه تانک داشت ما پونصدتا هم نداشتیم ما مهماتمون سهمیهای بود روز روزی دوتا سهتا گلوله یک توپ میتونست تیراندازی کنه عراق نامحدود تیراندازی میکرد .شرایط خاصی داشتیم ولی با یاری خدا با مقاومت با شجاعت با فداکاری با ایثار همه رزمندگان نبرد ما یک نبرد ملی میهنی شده بود.
همه در صحنه بودند مردم قهرمانانه میآمدند در جبهه در یک شب نیروی هوایی ششهزار بسیج رو از مشهد مقدس آورد به امیدیه با جنب و جت، صندلیهارو برداشت همه رو با تجهیزات کیپ هم نشوند تا صبح آورد، مینیبوس اتوبوس حاضر بود تا صبح اومدند واحدهایی که تلفات داده بودند جایگزین شدند. یک کار بزرگ است، پنج پل پیامپی زدیم و ۲۶ شبانهروز جنگ تا اینکه به ما دستور دادند که باید بریم شلمچه رو بگیریم در تاریخ ۱۷،۱۸و ۱۹ در سه شب پیاپی تیپ من باید میفت به شلمچه با چند تیپ دیگه باید شلمچه رو میگرفتیممحاصره میکردیم، عراق اجازه نمیداد، نبرد تانک با بدن بود، با ما، ما تانک نداشتیم، تانک عراقی تا ۵۰۰ متری خاکریز من اومد ولی نذاشتیم بیاد نفوذ کنه خب دیدیم که تلفات خیلی سنگین شده دستور دادند که عملیات متوقف بشه تا نیروی جدیدی بیاد به پای کار و مرحلهی چهارم انجام بشه در این موقعیت عراق به شدت دید که اگر یک تکبیر دیگه رزمندگان اسلام بگن رسیدند به بصره.
وی افزود : تمام نیروهاش که در جنوب کرخه کور بود در مقابل قرارگاه قدس سریع عقبروی رو شروع کرد شبانه، در این مرحله ۳۹۰۰ کیلومتر خاک مقدس ما از دست عراق آزاد شد بدون جنگ و خونریزی شدید. اومد تا بالای کوشک طلایه، طلایه قدیم، طلایه جدید، کوشک ،یک قسمتی از خاک مارو هنوز در دستش بود و خب به ضرر ما هم شد از یک طرف، چهار لشکر عراقی اومد درست لب مرز از کوشک تا شلمچه روبرو ما وایساد یعنی راه مارو به سمت بصره بست با اون موانعی که عراق در کانال ماهیگیری بیست و هشت نه کیلومتر طول و یک کیلومتر عرض، سه متر عمق مانع عمدهای بود. جلوی مارو به شدت گرفت و ما هیچ راهی نداشتیم جز اینکه شلمچه رو بگیریم.
وی ادامکه داد : مرحله ۴ عملیات با آوردن یک تیپ از لشکر ۷۷ که در فکّه بود، دو تیپ دیگه از سپاه و قرارگاه فتح هم سه تیپ از برادران سپاهی و بسیجی برای خود کنار خرمشهر و ما مرحله ۴ رو در قرارگاه نصر تیپ من درست شلمچه رو باید میگرفت و چهارونیم کیلومتر جاده و نصر۲ تیپ ۲ی لشکر با تیپ ۷ ولیعصر سپاه که بچههای دزفولی بودند که به حق خوب میجنگیدند ترکیب شده بود و بعدش قرارگاه فجر و بعد برادرای سپاه که خرمشهر که محاصره میشد میرفتند تو خرمشهر و به این صورت خرمشهر آزاد میشد.
وی تشریح کرد : خب این مرحله خیلی شدید بود، عراق شب هم بمب باران میکرد، دیدهبانهاش هم در پتروشیمی ابوالخصیب از اون بالا دکلها دقیقا ما رو رصد میکردند اما ما دستبردار نبودیم از ۲۱ اردیبهشت تا ۱ خرداد که یک فطرتی به وجود آمد در جبهه، عراق با هزاران مین، میگفتند شرکتهای ایتالیایی اومدند براش کاشتند، عمق میدان مین در منطقه تیپ من نزدیک ۵۰۰ متر بود خدا شاهد بود. ۱۶ نفر در میدان مین من شهید دادم ولی یک گذرگاه به وجود آوردیم و تونستیم نزدیکای صبح یک گروهان ترکیبی سپاهی ارتشی رو عبور بدیم و یک محور دیگه یک گروهان دیگه تا ساعت ۷:۳۰ ما جاده رو چهارونیم کیلومتر با جنگ تن به تن، سنگر به سنگر، جاده شلمچه به سمت خرمشهر رو تصرف کردیم.
وی در پایان عنوان کرد : عراق دست بردار نبود، پل زده بود روی اروند در جزیره بوارین در پایینش بعد خیّن، بعد از شلمچه، پلی که سه قسمت بود و هیچ راهی نبود که نیروی هوایی وارد عمل بشود و به این پلها آسیب برساند، با بکارگیری نیروی هوایی ارتش و نیروی توپخانههای خودمون این پلها آسیب دیدند و پاتکهای دشمن که هم از جنوب به طرف ما و هم از غرب به طرف ما انجام میشد متوقف شد و ما روز ۳ خرداد، روز پیروزی بود، روز پیروزی ملت ایران بر کفر جهانی، بر استکبار، بر ۲۶ کشور که ما باهاشون میجنگیدیم و بزرگترین پیروزی رو به دست آوردیم و تا عصرشم خرمشهر راهی جز تسلیم نداشت و ما تونستیم به یک پیروزی درخشان و غرورآفرین برسیم.