به گزارش سوره سینما ، در یازدهمین قسمت برنامه «نقد سینما» فیلم «ما همه با هم هستیم» با حضور امیررضا مافی و آرش خوشخو مورد نقد و بررسی قرار گرفت. جواد نوروزبیگی تهیه کننده فیلم «زهرمار» میهمان این هفته میز گفتوگو بود و سعید مستغاثی و امیر قادری نیز در میز پرونده این هفته به نقد فیلم «بلکک کلنزمن» پرداختند.
«نقدسینما» که محصول مرکز تلویزیون و انیمیشن حوزه هنری است در اولین بخش در میز گفتوگوی بهروز افخمی با جواد نوروزبیگی تهیهکننده فیلم سینمایی «زهرمار» آغاز شد و جواد نوروزبیگی گفت: بعد از فیلم رحمان۱۴۰۰، حساسیتهایی ایجاد شد و ما نیز از این حساسیتها بینصیب نماندیم و اصلاحات را اعمال کردیم. فیلم قرار بود عید نوروز اکران شود که به دلیل مناسبتهای پیش رو از ما خواسته شد اکران تا عید فطر به تعویق بیندازیم اما به دلیل اینکه برای فیلم قبلی، «نبات» یک قرارداد سه هفتهای با سینمای سرگروه بسته شد که در ماه رمضان دو هفته محسوب میشد. لذا اکران فیلم را دو هفته به تأخیر انداختیم.
وی افزود : به دلیل وجود فیلمهای خوب و پرفروش در اکران عید فطر، اکران در عید فطر سختتر شد و با کمبود سالن مواجه شدیم. جواد رضویان را نمیشود یک کارگردان اولی دانست، او بسیار حرفهای و منظم است و از همکاری با او بسیار راضی هستم. در ابتدا تأکید داشتم جواد رضویان نقشی را در فیلم به عهده بگیرد، اما بعد هر دو به این نتیجه رسیدیم که بهعنوان کارگردان نقشی را در فیلم بازی نکند بهتر است.
وی ادامه داد : قرار است جواد رضویان و سیامک انصاری به طور مشترک کارگردانی یک سریال ۹۰ قسمتی را به عهده بگیرند که به همین دلیل پروژه بعدی بنده و رضویان امسال کلید نخواهد خورد.
وی گفت : فیلم «زهرمار» موضوع منفعلی داشت. قرار بود سیامک انصاری نقش یک روحانی را بازی کند اما اداره نظارت موافق این امر نبود. در نتیجه، نقش مداح را جایگزین نقش روحانی کردیم. برای کسب پروانه ساخت مسیرهای متعددی را طی کردیم و در نهایت پس از گذشت ۶ ماه موفق به دریافت آن شدیم.
نوروزبیگی افزود: با عکسالعملهای زیادی در جشنواره مواجه شدیم که علت آن ندیدن فیلم بود. پس از تماشای فیلم برخی تشکر کردند و برخی هنوز معترض هستند. سرمایهگذار نباید در انتخاب بازیگر و عوامل فیلم دخالتی داشته باشد وگرنه خود و کارگردان را بیاعتبار میکند و موجب ضربه خوردن به کار میشود.
میز خبر برنامه «نقدسینما»
محمدصادق لواسانی در میز خبر درباره فیلم «ما همه با هم هستیم» گفت: دادستان کرمان نمایش این فیلم را در این استان لغو کرده و دلیل این امر را لهجه کرمانی یکی از شخصیتهای این فیلم دانسته است.
در ادامه محمدرضا علیزاده مدیرکل ارشاد استان کرمان روی خط آمد و درباره توقیف این فیلم گفت: با دستور دادستانی از ۲۷ خرداد اکران این فیلم متوقف شد. موضوع، لهجه کرمانی مورد استفاده یکی از شخصیتهای منفی فیلم است و جو منفیای در استان کرمان به وجود آمده بود.
محمد سلیمانی معاون حقوق عامه دادستانی کرمان نیز مهمان دیگری بود که درباره توقیف فیلم کمال تبریزی روی خط آمد و گفت: یکی از کاراکترهای فیلم نقش فروشنده مواد مخدر را دارد و با لهجه کرمانی صحبت میکند. دلیل توقیف فیلم پیشگیری از مشکل امنیتی بوده. انگارههایی غلط نسبت به اقوام ایرانی وجود دارد که دامن زدن به این انگارهها درست نیست و کارگران این فیلم در این مورد و استفاده از این لهجه کجسلیقگی به خرج داده است. سلیمانی درباره مرجع رسیدگی به این توقیف نیز گفت: اینکه برای یک مسئلهای روند اداری وجود داشته باشد، مانع اقدامات قضایی نیست. دادگستری موظف است با این مسائل برخورد کند تا مشکل امنیتیای پیش نیاید.
افخمی نیز در ادامه گفت: با این وضع و عدم توانایی سازمان سینمایی برای نظارت و پشتیبانی از پروانه نمایش به نظر میرسد اگر قوه قضاییه و دادگستری مسئله پروانه نمایش را بر عهده بگیرد بهتر است.
لواسانی در ادامه از برگزاری باشکوه جشن مدیران تولید سینمایی و تقدیر از چند مدیر تولید خبر داد و در ادامه گفت به دنبال حاشیههای پیشآمده برای بازیگر خارجی فیلم دختر شیطان، آقای داروغه زاده تأکید کرده است که آییننامهای برای استفاده از بازیگران خارجی تا آخر تیرماه تدوین و به تهیهکنندگان ابلاغ خواهد شد.
میز نقد «ما همه با هم هستیم»
امیررضا مافی گفت : ما با فیلمی مواجهیم که میخواهد حرف سیاسی بزند اما امر سیاسی ندارد و هجویهای سیاست زده است. امر سیاسی خوب است زیرا قرائت صحیح از خواستههای جامعه است. امر سیاست زده آن چیزی است که هیجانات القایی رسانهای به ما دادهاند. چیزی که مردم میخواهند و مطالبه میکنند با چیزی که ما در آن ضعف داریم، متفاوت است. جامعهای که مطالبات درست را نتواند تشخیص دهد و آنها را فریاد بزند، رو به انفعال خواهد رفت.
وی ادامه داد : علت اینکه همه موضع منفی نسبت به این فیلم دارند این است که کمال تبریزی، در مقام کارگردان و نویسندگان فیلم، تلاش کردند همه را بزنند و موضعی هم نداشته باشند. ایران کوچکی را در درون هواپیما تشکیل دادند که میخواهند دست به خودکشی بزنند. سیروس گرجستانی شخصیتیاست که می خواهد به غنا سفر کند، اما در جایی میگوید غرب نازنین، هواپیما قرار است در خلیج فارس سقوط کند اما در نهایت در آنجا فرود میآید. با همه این تفاصیل، مگر میشود این فیلم را نشانهشناسی نکرد؟!
وی افزود : البته در این فیلم با یک سری نماد روبهرو هستیم که به سمت نشانه شدن هم حرکت نکردند. فیلم همه را میزند و برای همه ما به ازا میسازد، اما درنهایت همه چیز را خوب و شیرین نشان میدهد. فیلم یک انفعال جمعی را نشانمان میدهد که آن را از دل هیجانات و سیاست زدگی درمیآورد.
بهروز افخمی در ادامه گفت : تفرعن و نگاه از بالا به پایینی در فیلم وجود داردکه با تحقیر به مردم ایران نگاه میکند.
آرش خوشخو در این زمینه گفت : نگاه تفرعنآمیز رو قبول دارم؛ اما اگر این موضوع را کامل کنار بگذاریم فیلم کمدی نیست زیرا همه موقعیتهای کمدیاش را از دقیقه ۴۰ از دست میدهد. فیلم رازآلود نیست زیرا پایانش هیچ معمایی را حل نمیکند. پس فیلم هیچی نیست. دیالوگی در فیلم وجود دارد که گلزار به مهرانمدیری میگوید که در این مملکت هر اتفاقی بیفتد، یکطرف آن اتفاق من هستم و یکطرف آن تو که حرف شما را در راستای وجود یک نگاه بالا به پایین و تحقیرآمیز نسبت به مردم ایران تائید میکند.
وی ادامه داد: تبریزی در این فیلم، مانند دیگر فیلمهایش چون «مارموز» و «خیابانهای آرام»، دوست دارد با هیجانات سیاسی بازی کند و آنها را در سطح هیجانات مربوط به بازی پرسپولیس و استقلال تقلیل دهد… فیلم حتی برای یک مخاطب عام که با خانواده به تماشایش نشسته، پاسخی ندارد. علیرغم حضور ۱۷ الی ۱۸ بازیگر در فیلم، تنها پژمان جمشیدی بازی راضیکنندهای دارد و بقیه مشخص نیست در فیلم چه میکنند؟! این فیلم نقطه تاریکیست در کارنامه کمال تبریزی که فیلم خوشساخت «لیلی با من است» را ساخته است.
امیررضا مافی ادامه داد : آقای تبریزی، فیلم «لیلی با من است» را براساس یک جهانبینی و مبنایی میسازد، حال آنکه در این فیلم فاقد جهانبینی است و تنها میخواهد در یک وضعیت بهظاهر شلوغ، مسئلهای را طرح کند و انگشت روی مسئلهای میگذارد که آن وهم است و آن خودکشی دستهجمعی است. بیموضع بودن و انفعال بسیار آزاردهنده است. و در این انفعال دسته جمعی، یک شخص شارلاتان مامور نجات این ۳۰ نفر واقع میشود و این سؤال را برمیانگیزد که منجی یک ملت منفعل، بهزعم سازنده فیلم، یک فرد شارلاتان باید باشد؟!
وی ادامه داد : این فیلم سرشار از نماد است و بهشخصه این ادعا را بهعنوان بیننده نمیپذیرم که کارگردان و نویسنده فیلم موضع سیاسی ندارند. ادعای این فیلم این است که دارم قضاوت میکنم، که اگر همه با هم هستیم پس چرا به هم رحم نمی کنیم .
آرش خوشخو نیز گفت: فیلم یک کمدی یا بهتر بگویم یک هجویه شکست خورده است با نگاهی تحقیر آمیز به قهرمانهایش و به قول «رابین هود» فیلمی که با تحقیر به مردمش بنگرد، خود مستحق تحقیر است.
امیررضا مافی ادامه داد: فیلم ما همه با هم هستیم یک هجویه سیاستزده است که امر سیاسی را اصلا نمیشناسد و به آن نزدیک نمیشود و کارگردان و نویسنده اصلا نمیدانند که به چه چیز در فیلم باید بپردازند.
نقد فیلم «بلکک کلنزمن»
امیر قادری در ابتدا عنوان کرد: در تاریخ هالیوود در دهه ۳۰ و ۴۰، معمولا نقشهای فرعی فیلمها به سیاهپوستان داده میشد. که معروفترین آن نقش هتی مک دنیل در فیلم برباد رفته بود. بعد از آن در دهه ۶۰، سیدنی پوآتیه مورد اقبال کارگردانان لیبرالی چون نورمن جویسون و استنلی کریمر قرار میگیرد و پس از اینکه چند نقش اصلی را به او محول میکنند، کم کم وارد جریان اصلی سینما میشود.
وی افزود: تمام این فیلمها به مسئله تبعیض نژادی مربوط میشد، از جمله نقشهایی که به پوآتیه میدادند. پوآتیه در تمام فیلمهایش فرد مثبتی بود که میخواست بگوید من و تمام سیاهپوستان افراد خوب و مثبتی هستیم و میتوانید با ما وارد حشر و نشر و گفتمان شوید.
قادری گفت: در دهه ۷۰، بازار سینما به مشتریان سیاهپوست برای تهیه و خرید فیلم نیازمند شد. با فیلم شَفت، این سینمای سیاهپوستی وارد جریان اصلی شد. تمام آن سالها پر شد از فیلمهای درجه ۲ و کم هزینه که کمپانی معروف امریکن اینترنشنال پخش کننده آنها بود. تفاوت فیلم بلکک کلنزمن با فیلمهای پیشین در این است که سیاهپوستان این فیلم بیشتر از آنکه ضدسفید باشند، افرادی گردن کلفت، خشن و بددهن هستند که میتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند.
وی افزود: موضوع جالب این است که در آن زمان، بعضی از کارگردانهای این نوع فیلمها سفیدپوست بودند. فیلمهای سیاهپوستی در دهه هفتاد وارد ژانر وحشت، گانگستری و وسترن شد. آنچه اسپایکلی آرزو میکند تارانتینو برآورده میکند. تارانتینو سینما را دوست دارد و صاحب جهان بینی است. نیمه اول فیلم، که به سینمای سیاهپوستی دهه هفتاد ارجاع میدهد، خوب است اما نیمه پایانی آن خوب نیست.
سعید مستغاثی دیگر منتقدی بود که در ادامه وارد بحث شد وگفت: بلکک کلنزمن یک فیلم معمولی است. یعنی اگر ۱۰ سال پیش، کسی پرت میشد به دهههای ۱۸ و ۱۹، از اینکه چرا این همه فیلمهای سیاهپوستی در ردههای بالا و پشت سرهم جایزه میگیرند، بسیار تعجب میکرد، آنهم درست زمانی که ۲ الی ۳ سال قبل از آن، هیچ بازیگر سیاهپوستی به مدت دو سه سال مطرح نمیشود و جایزه دریافت نمیکند. به علاوه، فیلم اینساید من اسپایکلی، که به مراتب از این فیلم او بهتر است، مورد توجه قرار نمیگیرد.
وی افزود: در همان سالهای جنگ سرد، آمریکا به روسیه در مورد عدم اعطای حق رای به مردم بالکان اعتراض میکند، که روسیه در جواب بحث عدم اعطای حق رای به سیاهپوستان از سوی آمریکا را مطرح میکند.
سعید مستغاثی خاطرنشان کرد: این امر جریانی را سبب میشود که برخی افراد از جمله کالتور آلسوپ، برای اینکه از زیر ننگ ضدسیاه بودن رها شوند، گروهی را تشکیل میدهند که تورهای سیاهپوستی را در جهان راه میاندازند.
وی ادامه داد: سیاهپوستان در فیلمها بودند اما هیچ گاه در رده اول قرار نداشتند. در فیلم بلکک کلنزمن، رییس سیاهان، خطاب به سیاهپوستان دیگر میگوید که ما میتوانیم مانند سیاهپوستان شویم اما آنها میخواهند کاری کنند تا ما اینطور تصور کنیم که بدون کمک آنها این امر میسر نیست و این دقیقا در فیلم اتفاق میافتد.
وی مثال زد: به عنوان مثال، در مراسمی که قرار بود به اسپایکلی جایزه بدهند، بوبر به روی سن میآید و خطاب به اسپایکلی میگوید: من و شما دو ویژگی مشابه داریم، هر دو کلاه داریم و هر دو اهل بروکلین هستیم، اما بالاخره من باید اینجا باشم که شما بتوانید بالا بیایید.