سوره سینما – مریم اکبرلو : حالا که این دوره از جشنواره فیلم کودک و نوجوان هم به اتمام رسید و به خوبی و خوشی گنجینه یک سال آینده سینمای مظلوم و تنهای کودک هم تامین شد خوب است نگاهی کمی ریشه ای تر به کمبودهای مضمونی این سینما بیندازیم. سینمایی که روی نسل آینده سرمایه گذاری می کند و به لحاظ ایدئولوژیک مهم ترین بخش از بدنه سینماست. در این نوشتار برآنیم که بحث کوتاهی در باب زمینه های فولکور و فرهنگ عامیانه در ادبیات کودک و نوجوان و پتانسیل های اجرایی آن برای هنر صنعت سینما داشته باشیم .
در ابتدا باید بگوییم که دوران ما برای تمام شاخه های فولکلور دورانی بسیار حساس است نه تنها داستان ها بلکه ترانه ها، آهنگ ها، آوازها، لهجه ها، آداب و رسوم محلی در معرض نابودی قرار گرفته اند. موسیقی ،رادیو و تلویزیون و لهجه گوینده آنها که در بسیاری از نقاط کشور دیده و شنیده می شود. تلویزیون که در سراسر کشور پخش میشود موجب شده است که مردم از آن تقلید کنند و لهجه ها و آهنگ ها و آوازها و آداب و رسوم خویشتن را به دست فراموشی بسپارند و دشوار است که اهمیت این میراث ها را به تمام مردم شهرها و روستاهای ایران گوشزد کرد و آنها را به حفظ و نگهداری آن ملزم ساخت. اینها منابع بسیار با ارزش برای تحقیق در زندگانی گذشته این ملت و آشنایی با دقایق خصوصیات و صفات مردم این سرزمین است. ما نمی دانیم و نباید این گنجینه را رایگان از دست بدهیم و امروز که وضع زندگی و سیر تکاملی آن موجب شده است که این میراث های معنوی و فرهنگی را از زبان مردم بیندازیم و از نوع حافظه آنها زدوده شود باید آنها را در صفحات کاغذ یا نوارهای ضبط صوت و وسایل ثبت و ضبط برای استفاده از اهل تحقیق نگاهداری کرد.
به هر حال فعلاً در باب قصههای شفاهی همین قدر می توان گفت که لازم ترین کار ثبت آنهاست در باب کیفیت و بد و خوب و زشت و زیبای آن ها و نحوه برگزیدن و تهذیب و حک و اصلاح شان فقط موقعی می توان سخن گفت که مجموعه قابل توجهی از آنها در اختیار صاحبنظران قرار گیرد البته کارهایی که از سوی اهل فرهنگ در این زمینه صورت گرفته است لاکن حجم آثار منتشر شد شده در قیاس با آثار موجود اصلاً قابل قیاس نیست.
اکنون بحث دیگری را مطرح می کنیم از این کتاب ها و قصه ها و منابع داستانی چگونه باید برای کودکان استفاده کرد؟ هر داستانی یک قالب و صورت دارد و یک محتوا و معنی گفتوگو درباره نحوه استفاده از داستان ها را هم باید دو قسمت کنیم در قسمت اول از لفظ از صورت از انشا و طرز نگارش داستان کودکان سخن بگوییم و قسمت دوم را به معنی معانی مناسب برای داستانهای کودکان و مضمون هایی که ملایم طبع و موافق ذوق و مطابق مساله آموزشی و تربیتی آنها باشد اختصاص دهیم. طبیعی است که در قسمت لفظ باید نگارش این داستانها را با زبان کودک و اطلاعات و معلومات منطبق کنیم. وقتی میخواهیم برای کودک قصه بنویسیم باید زبان کودکی بگشاییم باید به زبان کودک بنویسیم اما زبان کودک چه خصوصیاتی دارد؟ آیا همه می توانند زبان کودکان را بدانند و بفهمند و مهمتر از همه در عین اینکه خود دوران کودکی را پشت سر گذاشته اند به زبان کودکان بنویسند؟ چنانکه گویی داستان از قلم کودکی تراوش کرده است گمان میرود که این کار چندان آسان باشد و سخن گفتن به زبان کودکان بی تمرین و ممارست و تخصص و کسب معلومات خاص از هر کس که می تواند جمله چند بپردازد و بنویسد ساخته باشد. امروزه با موازین دقیق علمی می توانند میزان معلومات و اطلاعات کودکان را تعیین کنند با وسایل تحقیق و آمارها و جدول ها می توان تعداد وقت هایی را که کودک در هر مرحله از سنین زندگانی خود آموخته است تعیین کرد میتوان دانست که بچه در هر سال در دبستان چند وقت و چه وقت هایی را می آموزد و با چه نوع جمله هایی آشنا می شود.
از میان معانی گوناگون و صحنههای مختلفی که در داستان ها و منابع ادبی ترسیم شده است که معانی و مضامین را باید برگزید که حداکثر فایده را برای کودک داشته باشد و کاملا میزان باشد یا حداقل حداقل زیان را داشته باشد علامت سوال به عوام را میتوانیم به دو دسته تقسیم کنیم یک دسته داستانهای عوامانه ای است که انتشار یافته و یا به صورت نسخه خطی در یکی از کتابخانهها محفوظ است و دسته دیگر داستان هایی هستند که هنوز روی کاغذ نیامده اند و سینه به سینه و دهان به دهان نقل می شوند و راوی آنها نیز غالباً زنان (مخصوصا پیرزنان) خانواده هستند. در میان داستانهای عوام از کتابهای بزرگ بیش از چند برابر شاهنامه با کتاب های خیلی کوچک که بیش از چند صفحه نیست (مانند خاله سوسکه و آقا موشه، نارنج و ترنج ، سنگ تراش، موش و گربه، سلطان جمجمه، جام قلیان والدین و کتابهای کمی بزرگ تر مانند قاضی و چهار درویش، سلیم جواهری، چهل طوطی و غیره ) وجود دارد موضوع های آنها هم بسیار گوناگون و متعدد است که معروفترین آنها امیر ارسلان، رستم نامه، حسین کرد و اسکندرنامه، رموز حمزه خاورنامه و ملک بهمن و غیره هستند بسیاری از این داستان ها در ستایش نامیرایی دین و راستی و جوانمردی است نویسندگان ابومسلم نامه و سمک عیار و داراب نامه از جوانمردی و رازداری و مظلوم نوازی و مبارزه با ظالمان و پایبند بودن به عهد و پیمان و راستگویی و خلاصه آن که نام آن را جوانمردی میتوان نهاد دفاع میکنند. آن را مورد ستایش قرار میدهند قهرمانان تمام داستان های عوامانه درست شجاع راستگویی با ایمان از خود گذشته دلیر و عاری از تقلب و تزویر اند حتی دزدان و یاران در کار خویش جوانمرد و با گذشت و بزرگواری اند یک قسمت دیگر از داستان هایی که به غیر کتابت در نیامده یا کمتر در آمده همه سینه به سینه و به طور شفاهی انتقال می یابد اگر چه بعضی از این داستان سرایان زنان کهنسال خانواده ها و مادران و مادربزرگ آن به اقتضای شعور ذاتی و حسن سلیقه و ذوق و قریحه خویش در آنها تصرف هایی کرده و نکاتی را که به نظرشان برای کودک مناسب نمی آمده تغییر دادهاند اما این کار به ندرت اتفاق می افتاده و بیشتر اینگونه داستانها به همان صورت و حتی با همان الفاظ و عبارات که از دها بلکه صدها سال پیش نقل شده است برای کودکان خوانده می شود.
خلاصه آنکه در عصر ما یک آفت بسیار بزرگ نیز در کمین این داستانها است و اگر نسبت به آن اقدامی فوری نشود این آفت آنها را به سرعت منهدم خواهد کرد و نام و نشان و آنها را از بین خواهد برد به هر حال در عصر ما وسایل تنوع فراوان یافته و سرگرمی های گوناگون ابداع شده است. سینما، رادیو، تلویزیون، بازی های کامپیوتری و سرگرمی های دیگر موجب شده است که کمکم بازار این قصه ها خواسته داستانهایی که هنگام خفتن کودکان از دهان زنان قصهگو شنیده شد روز به روز بی رونق تر شود این امانت فرهنگی گرانبها که قرنها دهان به دهان و سینه به سینه از مادر به فرزند انتقال یافته است ممکن است به علت ترقی تکنیک و ابداع وسایل تازه تفریح کاملاً از میان برود نخستین اقدام برای جلوگیری از انهدام این قصه ها ثبت و انتشار دادن آنهاست باید توجه داشت که با از دست دادن آنها قسمتی از کارنامه حیات اجتماعی و آداب و رسوم ملی خود را از دست دادهایم و اکنون ارزیابی این قصهها و تمیز بدنی که زشت و زیبا آنها مقدور نیست . چیزی را که هنوز نمی دانیم چیست و چه اندازه است و آن را مطالعه نکرده ایم نمیتوانیم ارزیابی کنیم اما همین قدر می توانیم بگوییم که اگر رنج ثبت و ضبط صدها قصه ها بر خود هموار کنیم برای آنکه یک داستان با ارزش و اصیل را از خطر زوال رهایی دهیم سعی ما مفید بوده است.