سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۶ مهر ۱۳۹۸ در ۱۰:۳۰ ق.ظ چاپ مطلب
سیدرضا اورنگ در برنامه «سینماپاتوق» حوزه هنری عنوان کرد:

شخصیت پردازی، عاملی برای جذابیت فیلم «دزد کتاب»/ چرا ما در ایران سینمای اقتباسی نداریم؟

FilmnameFilm8-Dozde-Ketab

هشتمین برنامه از سلسله نشست‌های «فیلمنامه فیلم» حوزه هنری، با موضوع نقد و بررسی فیلم سینمایی «دزد کتاب» با سخنرانی و ارائه سیدرضا اورنگ در سالن اوستا برگزار شد.

به گزارش سوره سینما به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی حوزه هنری، هشتمین قسمت از سلسله نشست‌های «فیلمنامه فیلم» حوزه هنری، با نقد و بررسی فیلم سینمایی «دزد کتاب» به کارگردانی برایان پرسیوال و نویسندگی مایکل پترونی در سالن اوستا حوزه هنری برگزار و همزمان با اکران فیلم، سیدرضا اورنگ مدرس و منتقد سینما، به نقد و بررسی این فیلمنامه پرداخت.

فیلم «دزد کتاب» که بر اساس رمانی پرفروش و موفق به همین نام اثر مارکوس زوساک نویسنده استرالیایی ساخته شده است دومین اثر هالیوودی است.

سیدرضا اورنگ مدرس و منتقد سینما در این خصوص گفت: فیلم سینمایی «دزد کتاب» فیلمی بسیار جذاب و دلنشین است و شخصیت به یادماندنی را به تصویر کشیده است. مرگ به عنوان راوی قصه را تعریف می‌کند. ما در ادبیات واژه‌ای به نام برائت استدلال داریم که در هنر به معنای تعریفی از قصه است و مخاطب را برای آنچه که قرار است اتفاق افتد آماده می‌کند. برای مثال در شاهنامه فردوسی در داستان رستم و سهراب با یک تراژدی ناراحت کننده روبرو هستیم. در این قصه ما با مرگ آمده اتفاق جدیدی هستیم.

وی افزود: فیلمنامه نویس باید به جزئیات دقت بسیار کند در این فیلم هم جزئیات بسیار مهم بوده و سینما را با جزئیات به اوج می‌رساند. در واقع کلیات جایگاهی در این عرصه ندارد و جذابیت آن به بیان شرح و حال زندگی است. در سینما و فیلمنامه نویسی ایران کمتر به شخصیت پردازی پرداخته می‌شود چرا که اگر اصولی انجام شود فیلم بسیار جذاب می‌شود.

اورنگ خاطرنشان کرد: قصه از رفتار و زبان شخصیت‌ها باورپذیر می‌شود. اگر این شخصیت‌ها نباشند جذابیتی برای فیلم نمی‌ماند. در واقع اتفاقاتی رقم می‌خورد که ما دوست داریم. فردی مهربان که به یک بچه کمک می‌کند. فکر می‌کنند برای به دست آوردن یک شخصیت جذاب باید خیلی تلاش کرد اما اصلا اینگونه نیست. شما اگر برخورد اول فرانس را با این دختر دیده باشید که با مهربانی او را اعلی حضرت صدا می‌کند ما ناخودآگاه از فرانس خوشمان می‌آید فرانس برای ما یک شخصیت جذاب می‌شود یا رزا را یک شخصیت بی‌رحم می‌بینم که در طول داستان تغییر می‌کند.

وی عنوان کرد: هانس وقتی که برای جنگ می‌رود شما محبت رزا را نسبت به او می‌بینید. بنابراین ما باید با تصویر همه چیز را نشان دهیم، اینجا دو صحنه به شما نشان می‌دهد که عمق محبت رزا به هانس را درک می‌کنید، آیا این اتفاق از دیالوگ قابل اقتباس است؟ وظیفه فیلمنامه نویس این است چیزی که به تصویر کشیده می‌شود را بنویسد، مگر می‌شود بدون تصویر عمق محبت رزا را به هانس نشان داد در حالی که اینها در تصویر درآمده است.

این منتقد سینما اظهار داشت: در فیلمنامه شخصیت و شخصیت پردازی خیلی مهم است و اگر شخصیت نداشته باشید نمی‌توانید قصه را تعریف کنید. شخصیت‌ها مثل خود ما سه بعد ظاهری، درونی یا عاطفی و اجتماعی دارند و شما هر سه بعد فرانس را به راحتی در فیلم دیدید، اول قصه وقتی نشان می‌دهد کتابی را بر می‌دارد نشان می‌دهد که این دختر به کتاب علاقه دارد در حالی که بی‌سواد است و حتی نمی‌داند کتاب دستورالعمل دفن مردگان است. حتی در ایران خودمان هم خیلی‌ها را دیدیم که کتاب‌ها را در خانه‌شان نگه می‌دارند و گاهی سواد هم ندارند.

وی ادامه داد: در برخی از فیلمنامه‌های ایرانی دیده‌ام که نوشته شده سعید در را باز می‌کند و وارد می‌شود، این سعید کیست؟ چه شکلی است ؟چطور راه می‌رود؟ نمی‌توان همه چیز را به عهده کارگردان گذاشت، دنیای کارگردان با فیلمنامه نویس متفاوت است. تعدادی از کارگردانان که فیلمنامه می‌نویسند چون قصه نویس نیستند پلان‌ها پراکنده است که حتی در ایران هم داریم، خیلی جاها اشتباه می‌کنند که هر کارگردانی می‌تواند فیلمنامه نویس خوبی هم باشد، تخیلی که فیلمنامه نویس دارد هیچ وقت یک کارگردان ندارد. تمام شخصیت‌ها در این فیلم درست است که بر اساس یک کتاب است اما فیلمنامه نویس تمام آنها را به تصویر کشیده و صحنه‌هایی را خلق کرده که ما از دیدن آن لذت می‌بریم.

اورنگ در خصوص اقتباس گفت: اقتباس مبحث مهمی در فیلمنامه است، چرا ما در سینمای ایران سینمای اقتباسی نداریم، دو دلیل عمده دارد، اول اینکه کتاب‌ها و رمان‌هایی که ما داریم تصویری نیستند و حتی دیالوگی وجود ندارد، دوم اینکه اقتباس کردن برگرداندن نعل به نعل نیست، باید شخصیت‌های فردی و قصه‌های اضافه را کم کنید ولی حق ندارید به محتوای قصه دست بزنید، در این صورت کل قصه از بین می‌رود.

وی شخصیت پردازی در فیلمنامه را بسیار مهم دانست و افزود: شخصیت پردازی دارای سه بعد عاطفی و احساسی و درونی است. موضوع فیلم «دزد کتاب» در واقع عشق شخصیت دختر داستان به کتاب است. براین اساس برای جذاب کردن شخصیت‌های فیلم باید به دنبال اقدامی موثر بود که با فیلمنامه ممکن می‌شود. این در حالی است کارگردان فیلم، تفسیر کننده فیلمنامه است و دنیای او با فیلمنامه نویس کاملا متفاوت است. در واقع کارگردان فاقد تخیلات فیلمنامه نویس بوده و قادر به احیای صحنه‌های جذاب فارغ از فیلمنامه نیست چرا که در قصه آدم‌ها طراحی می‌شوند ولی در فیلمنامه خلق می‌شوند.

این منتقد سینما اقتباس کردن را به معنای برگرداندن نعل به نعل نمی‌داند و عنوان کرد: در اقتباس اختیار کم کردن شخصیت‌ها و کاراکترها وجود دارد ولی حق نداریم به محتوا دست بزنیم. در شخصیت‌های فیلم هم نسبت به پایداری محتوا اقدام شده و آشنایی‌ها توسط کتاب صورت می‌گیرد در اصل جنگ در فیلم بهانه‌ای برای بیان قصه آدم‌ها است تا نهایتا به داستان پردازی کتاب‌ها بپردازد.

وی ادامه داد: این فیلم در بیان علاقه مردم به کتابخوانی موفق بوده و منجر به کاهش ترس‌ها در شخصیت‌ها می‌شود. اگر فیلمنامه نویس به بیان سه بعد شخصیت نمی‌پرداخت داستان و مفهوم قصه نابود می‌شد. در این میان بازیگر و پرداخت به شخصیت بسیار مهم است تصور برخی افراد سینمایی در خصوص عدم توصیف شخصیت‌ها در فیلمنامه بسیار تاسف آور است. من معتقدم شخصیت پردازی در فیلمنامه مهمترین بخش فیلمنامه بوده و اگر شخصیت‌ها نباشند فیلمنامه بی‌اهمیت می‌شود.

اورنگ یادآور شد: کارگردان نمی‌تواند فارغ از فیلمنامه به بیان شخصیت‌ها بپردازد بلکه با توصیفات افراد و چک کردن بازیگران قادر است داستان موفقی را خلق کند. بنابراین امکان نادیده گرفتن شخصیت‌های یک فیلمنامه وجود ندارد. نویسنده به دنبال نشان دادن تفکرات آدم‌ها فارغ از رنگ پوست است.

وی اذعان داشت: دوربین براساس ساختار انسان‌ها ساخته شده است پس قادر به درک حالات از این طریق هستیم این در حالی است که از تمام خاصیت‌های انسان در سینما استفاده شده است. زمان درونی و بیرونی فیلم با هم متفاوت بوده و در فیلمنامه هر شخصیت داستان خاص خود را دارد در حالی که برخی فیلم‌ها شخصیت را به راحتی حذف می‌کند. در فیلم «دزد کتاب» مرگ تعاریف مختلف و جذابی دارد. و به دلیل جذابیت پیچیده انسان مرگ موضوع مناسبی برای مخاطب محسوب می‌شود.

این منتقد سینما دیالوگ را هنر دانست و ادامه داد: حرف زدن هنر نیست. دیالوگ دادن اطلاعات، افشای درونی شخصیت‌ها و بیان حالات است. صحنه‌های حضور نازیسم به راحتی درک می‌شود و قصه به دنبال پرداختن به دنیای جنگ نیست چرا که به دنبال داستان سرایی است.

وی یادآور شد: ما عادت داریم برای اذیت آدم ها به بیان ماجراهای تلخ بپردازیم ، اما با طراحی درست در این فیلم به دنبال راحتی مخاطب بوده ایم. اختیار مرگ دست خداست. شخصیت مکس نقطه عطفی برای شکل گیری دیزل است .وقتی فیلمنامه نوشته می شود باید در طول فیلمنامه همه چیز رعایت شود. ساختار جز اصلی فیلمنامه است که با رعایت آن در فیلم همه شخصیت ها منتهی به مرگ نشدند.

وی افزود: جانبداری فیلمنامه از یک عقیده ارزش آن را کاهش نمی‌دهد. بحث کمونیسم است و نه عقیده چرا که سیاهپوستان را نیز درگیر کرده است. این‌ها نمونه‌ای از عقاید است و طرز فکر و اندیشه خاصی را نشان نمی‌دهد.

اورنگ عنوان کرد: داستان‌های اقتباسی وجود دارد اما محدود است. کشورهای دیگر یاد گرفته‌اند مردم به دنبال تصویر هستند که ٨٠ درصد فیلم‌های هالیوودی اقتباس است و شخصیت‌ها توصیف می‌شود. در قصه باید توصیفات برای خواننده تداعی شود ولی در فیلمنامه باید عکس العمل‌ها به تصویر کشیده شود.

دربیشتر فیلم ها هالیوودی چند نویسنده به بیان جزئیات می‌پردازند اما در ایران این اتفاق نمی‌افتد. ما در سینما به دنبال اتفاق هستیم که متاسفانه کمتر رخ می‌دهد. وقتی قصه و شخصیت‌ها. جذاب باشد به مابقی جزئیات فکر نمی‌شود.

شایان ذکر است برنامه سینماپاتوق حوزه هنری به منظور توسعه تعامل سینماگران، حمایت از فیلمسازان جوان و گسترش مراودات بین اهالی رسانه و هنرمندان و بسترسازی برای معرفی بهتر محصولات سینمای ایران زیر نظر روابط‌عمومی و امور محافل سازمان سینمایی حوزه هنری ایجاد شده است.