به گزارش سوره سینما، نشست علمی تخصصی «فیلم آموزشی در خدمت هویت و سبک زندگی» با حضور جمعی از فرهنگیان و علاقهمندان به این حوزه در سینما فلسطین برگزار شد.
دکتر مجید شاهحسینی استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه رسانه و سینما در ابتدای این نشست، گفت: امروز در فضای آموزش و پرورش از مفاهیم مولتی مدیا صحبت زیادی میشود، در دهه ۶۰ که معلمی میکردیم دغدغه اولمان این بود این نهاد را با مفاهیم مولتیمدیا آشنا کنیم و میخواستیم فرآیند آموزش را به حد قابل قبول برسانیم.
شاهحسینی در ادامه با اشاره به اینکه نباید از کتاب خواندن غافل شویم، عنوان کرد: تصویر ظرفیتهای خود را دارد اما نباید فقط به آن بسنده کرد، انسانی که فقط به این تکنولوژی بسنده کند کامل نیست، باید از مطالعه به سمت مولتی مدیا برویم.
وی ادامه داد: هیچ چیزی در دنیای امروز جای مطالعه را نگرفته است، امروز طوری به مولتی مدیا تاکید میشود گویی باید کتاب را دور بیاندازیم. سعی کردهایم آموزش را به آموزش تعاملی تبدیل کنیم تا دانشآموزان هم در این فرآیند با تولید فیلم یا پادکست سهیم باشند.
این پژوهشگر درباره تاثیر فضای مجازی بر ذهن دانش آموزان گفت: در دنیای امروز فضای مجازی ذهن دانشآموزان را پر از شبه اطلاعات کرده است، طبق تحقیقاتی که داشتیم متوجه شدیم زمانی که بچهها یک سال درمورد چیزی اطلاعات پیدا میکنند یا در فضای مجازی دائما با یک سری اطلاعات رو به رو میشوند بعد از یک سال ادعای استادی میکنند، زیرا در این سن دوست دارند خودشان را نشان بدهند، اما چه خوب است که ذهن آنها را با اطلاعات درست پر کنیم.
شاه حسینی با اشاره به شناختی که دانش آموزان برای حضور در فضای مجازی به آن نیاز دارند توضیح داد: تجربه تاریخ و تاکید بر تاریخ همیشه اولویت بنده است، هویت اسلامی و ایرانی دانش آموزان ما مدیون تاریخ است، کودکان ایرانی به یک طرز فکر درست احتیاج دارند، فضای مجازی به شیوه استدلال دانشآموزان آسیبزده است. اگر نیاز است بچهها در فضای مجازی حضور داشته باشند، باید با اطلاعات کافی به این فضا ورود کنند تا بتوانند پادکستها و کلیپهایی با منبع موثق تولید کنند.
وی ادامه داد: فرض کنید در مقطعی هستیم که تورم ایجاد شده است، نوجوان نیز زمانی که نگرانی خانواده و مردم را میبیند نگران میشود، در فضای مجازی هم که جز شوخی چیزی پیدا نمیکند زیرا ما ایرانیان عادت داریم درباره همه چیز شوخی کنیم.
این پژوهشگر افزود: در این موقعیت دانش آموزان میتوانند دست به تولید پادکست بزنند و از طریق مولتیمدیا این موضوع را به دیگر هم سن و سالان خود معرفی کنند، برای این کار نیز باید تعریف دقیقی از تورم داشته باشند که میتوانند با مطالعه به آن دست پیدا کنند سپس با استفاده از این اطلاعات پادکست یا کلیپ تهیه کنند و آنها را در کلاسهای درس به نمایش بگذارند.
در بخش دیگری از این نشست، علی لطیفی عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه درباره اهمیت ساخت هویت دانش آموزان گفت: ساخت هویت کلیدی ترین ایدهای است که در اسناد نه به عنوان یک چیز فرمایشی، بلکه واقعا هدف آموزش و پرورش برای آینده دانشآموزان است. البته این موضوع فقط وظیفه ما نیست و نهادهای دیگر نیز باید در ساختن این هویت کمک کنند، خصوصا رسانهها در ساخت این هویت تأثیریبهسزا دارند.
لطیفی با اشاره به اهمیت هویت، عنوان کرد: هویت یک واژه مفهومی است. هویت برآیند پیچیدهای از عوامل و «چند جهتی» است که فقط با یک ویژگی خاص نمیتوان تغییرش داد. نقطه آغاز آن، فطرت خیرخواهی است، مسلمان و غیر مسلمان میل به خوبی دارند زیرا خداوند در باطن همه ما آن را قرار داده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: صفات راسخ روانی، متاثر از تمایلات است. یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار بر هویت، تعقل و اندیشهورزی است، وقتی درمورد انسان صحبت میکنیم درواقع از یک هویت یک پارچه صحبت میشود که یکسری لایههای بنیادیتر دارد که نامش را حالات پایدار میگذارم.
لطیفی ادامه داد: تمام آنچه در دست ماست، این است که کشور را به سمتی ببریم که لایههای پایدار هویت ایرانی شکل بگیرد.
او درباره نقش فیلم در شکل گیری هویت و سبک زندگی گفت: فیلم آموزشی نسبت به هویت خنثی نیست و همیشه چند عامل هویت ساز را شامل میشود. تعریف فیلم آموزشی و غیر آموزشی روا نیست زیرا فیلم به صورت کلی مضامین آموزشی دارد.
لطیفی ادامه داد: یک لایه اتصال فیلم و هویت، نقش فیلم در تحریک عواطف است، برای همه پیش آمده فیلمی را دیده باشید و در پایان حس خوب یا نچسبی داشته باشید که برای چند روز شما را تحت تاثیر قرار داده باشد. این حس همان نقش جدی عواطف است که تصویر بر روی شما تاثیر گذاشته است.
وی افزود: ویژگی دوم که در فیلم برجسته است، نقشی است که فیلم بر تغییر انتظاراتی که از خودمان، زندگی یا خانواده مان دارد. نماد سازی که اتفاق میافتد و بر قدرت تخیل ما تاثیر می گذارد. یکی از کارهایی که رسانه کرده این است که انتظارات مردم را عوض کرده، چیزهایی را در مغزمان تخیل میکنیم و میخواهیم زندگی مان را مانند آن کنیم که در بیشتر اوقات امکان پذیر نیست.