سوره سینما – شبنم محمودی شرق : فیلم جدید نیک نژاد برخلاف دو اثرش قبلی اش «لونه زنبور» و «زاپاس» و البته پیش بینی تماشاگر، کمدی نیست. داستان فیلم درباره دزدیدن یک گاوصندوق است توسط چند جوان که هرکدام مشکلی در زندگی شان دارند.
دیدن پژمان جمشیدی در نقشی جدی بر خلاف نقش آفرینی های قبلی او نیز جالب توجه است هرچند نمی توان گفت او بازی بی نقصی ارائه داده ولی نقش آفرینی قابل قبول او این باور را عمیق می کند که جمشیدی می تواند در نقش های مختلف خود را محک بزند.
فیلم به نظرم کاملا دوپاره است، در نیمه اول ریتم تند و داستانی با حوادث و ماجراهای قابل قبول و شخصیت پردازی نسبتا خوب و بازی های خوب و متفاوت بازیگران اصلی از جمله حجازی فر و جمشیدی و استفاده از حرکات دوربین می تواند بیننده را با خود همراه کند و او را ترغیب سازد که ماجرا را دنبال کند اما با ورود مریم به داستان و ایجاد مثلث عشقی که قرار است از این به بعد موتور محرک داستان باشد با بازی ضعیف بازیگر نقش و گره افکنی های نامناسب فیلم از ریتم می افتد و در نهایت نویسنده قادر نیست که حتی یک داستان سرراست که ماجراهای فرعی زیاد و داستانک های مختلف ندارد را برای تماشاگر تعریف کند چرا که تکیه و تاکید کارگردان و فیلمنامه نویس روی تنهایی آدم ها و در نتیجه دلبستگی شان به مریم آنقدر قدرتمند و پرداخت شده نیست که مخاطب را مجاب و او را وادار به ادامه تماشای فیلم کند و به اینها اضافه کنید پایان بندی فیلم را که قرار است غافلگیر کننده باشد اما کاملا قابل حدس و پیش بینی است و این موقعیت هم از دست می رود.
نکته دیگری که ذکر آن لازم است تاکید بر قواعد درست فیلم اجتماعی ساختن است چه اگر بپذیریم کارگردان و نویسنده فیلمنامه در صدد نمایش معضل یا ناهنجاری اجتماعی هستند که برای آن راه حل دارند یا راهکارهایی برای جلوگیری از ایجاد آن در جامعه، باید لحن روایتی را برگزینند که عامه مردم در درجه اول با آن فیلم ارتباط برقرار کنند وگرنه همه تلاش گروه سازنده از همان ابتدا از بین رفته و وقتی فیلمی نتواند به اهداف اولیه ساختش دست یابد قطعا شکست بزرگی برای آن محسوب می شود.
در این میان نباید از طراحی خوب صحنه و لباس غافل شد و همان طور که در سطور قبلی هم نوشتم کارگردانی نیک نژاد هم کم نقص و خوب است به ویژه در هدایت بازیگران نقش اصلی یعنی حجازی فر و جمشیدی و پورصمیمی و عزتی چرا که دیدن بازی این جمع در ژانر اجتماعی برای بیننده ای که عادت کرده آنها را در یک فیلم کمدی ببیند تازگی دارد و البته این پتانسیل هم آنقدر قوی نیست که تماشاگران زیادی را به سالن سینما بکشاند و بعید می دانم در جشنواره هم فیلم بتواند جز کاندیداهای اصلی جوایز اصلی جشنواره باشد.
به هر روی در بهترین حالت می توان «دوزیست» را یک فیلم معمولی دانست چه از نظر کارگردانی و چه از نظر فیلمنامه و این برای کارگردان با تجربه ای مثل نیک نژاد که کارگردانی را می شناسد شاید امتیازی منفی محسوب شود : فیلمی که می توانست سرشار از لحظه های جذاب باشد و بیننده را تا لحظات آخر به دنبال خود بکشاند در نهایت در حد یک ایده خوب باقی می ماند.