سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۹ بهمن ۱۳۹۸ در ۶:۲۹ ب.ظ چاپ مطلب

نگاهی به فیلم سینمایی «آتابای»/ روایتگر عشق‌های نافرجام

atabai

نکته مهم فیلمنامه «آتابای» تاکید بر عشق‌های نافرجام و درگیری درونی آدم‌های داستان با خود و عملکردشان در جریان زندگی است.

سوره سینما  – مجتبی محمودی شرق : آتابای ۴۰ ساله به همراه پدر و خواهرزاده‌اش در روستای پیرکندی (خوی) زندگی می‌کنند. او سال‌ها پیش دانشجوی معماری در دانشگاه هنرهای زیبای تهران بوده و یک سال مانده به فارغ‌التحصیلی، به علت مشکلات روحی ناشی از عشق نافرجام به هم دانشگاهی‌اش، ترک تحصیل کرده و به زادگاه خود بازگشته است.

پنجمین ساخته نیکی کریمی که به زبان آذری نیز هست روایتگر عشق های نافرجام است. قصه خیلی دیر شروع می شود روایت به‌سختی پیشروی می‌کند و درام افت‌وخیز چندانی ندارد و نقطه اوج به‌اندازه کافی دراماتیک نیست آتابای در نیمه اول، از قصه‌پردازی طفره می‌رود و شخصیت‌پردازی طولانی و خسته کننده ای را جایگزین قصه‌گویی می‌کند. بیش از نیمی از فیلم، به ترسیم ابعاد شخصیت آتابای می‌گذرد و این مقدمه‌چینی طولانی می‌تواند بیننده را خسته کند.که البته نیز این اتفاق می افتد. اما از نیمه دوم قصه و فیلم جان می گیرد. و همه چیز روان می شود چه روایت، چه ضرباهنگ، چه اوج و فرود ها همه و همه از نیمه دوم هارمونی زیبا و جالبی را می آفرینند که تا حدی بر ضعف های نیمه اول سرپوش می گذارد. نکته مهم فیلمنامه تاکید بر عشق های نافرجام و درگیری درونی آدمهای داستان با خود و عملکردشان در جریان زندگی است. شخصیت پردازی آدمهای داستان به کفایت و خوب صورت گرفته و همین درستی شخصیت پردازی سبب می شود تا مخاطب قصه به شناخت خوبی از آدمها برسد و در بخش های مختلف داستان با آنان همراهی کند و در نهایت نیز فیلمنامه مخاطب را به سمتی میبرد که سینمای ایران تاکنون کمتر به این سمت حرکت کرده است. در واقع در انتهای داستان قرار نیست مخاطب با یک وضعیت تیره و بدبختی ناشی از شکست خوردن و یاس و به بن بست رسیدن قهرمانانش مواجه شود و از طرف دیگر قرار هم نیست با یک پایان خوش کلیشه ای و باسمه ای طرف باشیم که همه به هم برسند و همه چیز هم به  خوبی و خوشی تمام شود. بلکه در انتهای قصه باز هم این جریان و روال عادی زندگی است که می بایست پیموده شود و ادامه دار بودن زندگی برای همه آدمهای داستان نگاه مثبتی است که فیلمنامه نویس در این داستان داشته است.

ساختار نیز نقاط قوت خوبی دارد از لوکیشن های بکر و زیبای منطقه آذربایجان که عمدتا در لانگ شات نیز به تماشاگر عرضه شده تا بازی های روان بازیگران اصلی و حتی فرعی فیلم و از طرف دیگر فیلمبرداری چشم نواز و از همه مهمتر موسیقی بسیار زیبای حسین علیزاده که بسیار ظریف و هنرمندان بر روح و روان مخاطب سوار می شود.

در مجموع اثر جدید نیکی کرمی را باید یکی از آثار قابل تامل جشنواره قلمداد کرد. اثری که بسیاری از اجزایش به درستی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و فقط یک سئوال برای تماشاگر باقی گذاشته اند که چرا دیالوگها به زبان آذری است و چرا بیننده فارسی زبان باید یک فیلم ایرانی را با زیر نویس فارسی بخواند و ببیند؟