سوره سینما – غزاله تنهایی : «شنای پروانه» اولین ساخته بلند محمد کارت در مقام کارگردان، پس از آثار مستند و فیلمهای کوتاه و تحسین برانگیزش، از جمله «خونمردگی»، «بختک»، «معلق»، «آوانتاژ» و «بچهخور» است.
«شنای پروانه» معضلات اجتماعی در کف خیابانهای جنوب شهر، آدمهای هنجارشکن و انسانهایی که جبر اجتماعی آنها را از آرزوهایشان دور کرده و به سمت دیگری برده تا نامتعارف از منظر عرفهای شناختهشدهی اجتماعی به نظر برسند را، به زیبایی و دقت هر چه تمامتر به تصویر کشیده است.
در سالهای اخیر، خرده فرهنگسازیهای جنوب شهری در سینمای ایران رواج بسیاری یافته که از جمله آنها میتوان به آثاری چون: ابد و یک روز، مغزهای کوچک زنگ زده و متری شش و نیم اشاره کرد. اما تفاوت بنیادی «شنای پروانه» با این آثار، لمس ایرانیزه شده و مستندگونه و حقیقی و باورپذیر فضاهی گنگستریِ جنوب شهری در ساخته محمد کارت است.
هر چند که فیلم از جهاتی ادای دینی به وسترنهای کلاسیک و آثاری چون «سگهای پوشالی» و حتی الگوهای امتحان پس دادهی ایرانی و موفقی چون «تنگنا» و «کندو» (شاهکار فریدون گله)، هم محسوب می شود.
اما بیش از همه و با تکیه بر موسیقی زیبای مسعود سخاوتدوست، «شنای پروانه» یادآور نخستین فیلم ایناریتو، از فضای جنوب شهری، عشق سگی میباشد!
فیلمنامهی اثر، محصول همکاری مشترک محمد کارت با حسین دوماری و پدرام پورامیری است که تصویری عریان از واقعیتهای جهان جنوب شهر را بازتاب داده. فیلمنامهای پر فراز و نشیب، پر شخصیت و پر لوکیشن که هر یک از داستانکهایش به صورت پلهای به هم متصل شده و بر اساس تقابل میان جبر محیط و انتخابهای فردی طراحی شده است.
سپس فیلمنامه، با حضور کارگردان، فیلمبردار و تدوینگر اثر، اِستورىبُرد شده و تولید نود و پنج درصد از فیلم به این شیوه انجام شده است، که تسلط مشهود کارگردان در هدایت بازیگران، طراحی میزانسنهای جمعی، تقطیع و نشانهگذاری های تصویری را دو صد چندان کرده است!
فیلمبرداری اثر، بر عهده سامان لطفیان بوده که در جشنواره سال گذشته با فیلم «شبی که ماه کامل شد»، چیره دستی خود را به رخ کشید و مورد تحسین واقع شد و این بار در «شنای پروانه» ، تصویر چرک و پر کُنتراست شهر را با غلبه معنادار لنز تِله، در قاب تصویر ماندگار کرده است.
«شنای پروانه» با طول مدت زمانیِ بیش از دو ساعته خود، صحنه به صحنه، سکانس به سکانس و لوکیشن به لوکیشن بر پرده نقرهای سینما میدرخشد و اتفاقی نو را در ثبت زیباییشناسی جنوب شهر، واقعگراییهای بصری و ثبت دقیق و مستندوار محلههایی چون پامنار و دروازه غار، در سینمای ایران رقم میزند.
ترکیب متفاوت بازیگران، گریم سنگین آنها و حضورهای کوتاه و سکانسگونه اما پر معنا و تأثیرگذار و پر تعلیقشان، یکی از بزرگترین نقاط قوت فیلم «شنای پروانه» است.
میمیک منعطف و نرمش کنترل شدهی جواد عزتی در تغییرهای حسی و لحظهای شخصیت حجت، ستودنی است. لحظه به لحظهی حضور امیر آقایی با آن گریم متفاوت و طرز تلفظ معنادار و پر آکسانِ حروفی چون چ،گ و ژ، یکی از متفاوتترین نقشهای سینمایی کل کارنامه بازیگری او و ماندگارترین و حقیقیترین گنده لات تاریخ سینمای ایران را خلق کرده. حضور بی تکرار و سنگین وزن علیرضا داوودنژاد که برای نخستین بار در مقابل دوربین یک کارگردان دیگر به بازی پرداخته عیار نقشِ پدر پروانه را بالا برده و بازی خارقالعاده و تاثیرگذار آبان عسکری (در سکانس اعتراف گیری داخل گاراژ) نوید دهندهی ورود بازیگری نوظهور به سینمای ایران است. و در آخر حضور کوتاه اما شوک کننده پانتهآ بهرام با سری تراشیده، صدایی کنترل شده و جامهای مردانه، همه و همه صحنه هایی را خلق کرده که گویی تا سالها از ذهن تماشاگر ایرانی پاک نخواهد شد.