سوره سینما – محمد حسینآبادی : «لباس شخصی» قدرنادیدهترین فیلم سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر است! این اصلا اغراق نیست؛ این توصیفی در ارتباط با اولین ساخته سینمایی یک فیلمساز فیلماولی است که میتوانست با حضور در بخش سودای سیمرغ سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر بدرخشد؛ اما سلیقه خاص هیات انتخاب این دوره از جشنواره فیلم فجر و مناسباتی غیرسینمایی از جمله عدم حضور همه آثار ارائه شده از سوی یک سرمایهگذار در بخش مسابقه اصلی جشنواره باعث شد تا این فیلم با وجود همه شایستگیهایش فقط به بخش نگاه نو جشنواره امسال وارد شود.
«لباس شخصی» قصهای درباره نفوذ است؛ قصهای از تاریخ معاصر ایران که روایتی از ماجرای خنثیسازی توطئه حزب توده در زمان جنگ و نفوذ آنها در عالیترین ردههای نظامی کشور است. یک تریلر جاسوسی و معمایی که با فیلمنامهای چفت و بستدار و بازیهای خوب بازیگران تئاتری آن، به خوبی توانسته مخاطباش را تا آخرین لحظه برای کشف معمای نفوذ با خود همراه سازد.
به جرات میتوان «لباس شخصی» را در زمینه دقت در زمینه طراحی صحنه و لباس یکی از بهترینهای تاریخ سینمای ایران دانست؛ اثری که اگر در بخش سودای سیمرغ سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر پذیرفته شده بود، قطعا مدعی جدی گرفتن سیمرغ این رشته بود. ساخت فضایی شبیه به دهه ۶۰ و نماهایی از جلسات حزب توده، داخل زندان و فضای شهری آن دوره به قدری با دقت انجام شده که قطعا میتوانست نظر داوران جشنواره فیلم فجر را با خود جلب کند.
فیلمنامه «لباس شخصی» نیز در دورهای که ضعف اغلب آثار در حوزه فیلمنامه است، میتوانست تبدیل به نقطه اتکا و توجه به این فیلم شود. قصهای پیچیده که برخلاف بسیاری از آثار حاضر در جشنواره که مخاطب را از سالن فراری میداد؛ اتفاقا مخاطبش را تا لحظه آخر و مشخص شدن سرنوشت ماجرا بر روی صندلی خود میخکوب میکرد.
«لباس شخصی» در زمینه بازیگری هم قابل توجه و تامل است؛ درست است که با حضور ستارهها، معمولا بازیگران کمتر شناخته شده تئاتری به چشم داوران و مخاطبان نمیآیند؛ ولی درخشش بازیگران این فیلم به ویژه بازیگر نقش روحانی بازجو میتوانست نظر هیات داوران این رویداد را به شماری از بازیگران این اثر جلب کند و احتمالا شانس مهیار شاپوری برای گرفتن سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل از بازیگرانی سرشناس دیگر کمتر نبود.
البته نباید از این نکته نیز غافل شد که استفاده صحیح از فیلمنامه خوب در کنار گرفتن بازی درست از بازیگران، کاری است که به مدد یک کارگردانی اصولی و حرفهای صورت پذیرفته است و از این نظر «لباس شخصی» در زمینه کارگردانی نیز اثری درخور توجه است. به ویژه آن که این اثر، اولین ساخته سینمایی امیرعباس ربیعی است. این در شرایطی است که در همین دوره از جشنواره فیلم فجر آثاری در بخش مسابقه جشنواره فجر حضور دارند که به هیچ وجه در حد و اندازه حضور در بخش مسابقه این رویداد نیستند و حضورشان در بخش مسابقه نه تنها کیفیت جشنواره را کاهش داده بلکه اعتبار حرفهای جشنواره فیلم فجر را هم مخدوش کرده است.
«لباس شخصی» اگر در حساب و کتابهای غیرسینمایی برگزارکنندگان جشنواره فیلم فجر، از فرصت حضور در بخش سودای سیمرغ جشنواره امسال محروم نشده بود، میتوانست خود را به جمع بهترینهای جشنواره امسال برساند. اما حالا در شرایطی فقط در بخش «نگاه نو» سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد که به نظر میرسد بهترین کار برای جبران فرصت از دست رفته برای این فیلم، تقدیر ویژه هیات داوران از آن باشد. اشتباهی که هیات انتخاب این دوره از جشنواره فیلم فجر آن را آغاز کرد حالا میتواند با نگاه درست و منطقی هیات داوران جشنواره تا حدودی اصلاح شود.
این نکته را نباید از قلم انداخت که در سینمای ما عموما فیلمسازان فیلم اولی از مسیر ساخت فیلمهای اجتماعی و آپارتمانی راه خود را به سمت سینمای حرفهای باز میکنند و سعی میکنند ریسک حضور در سایر ژانرها را انجام ندهند؛ این در حالی است که تیم جوان سازنده «لباس شخصی» به سراغ قصهای تاریخی و پیچیده از جنس سینمای استراتژیک ایران رفته و روایتی از مسئله مهم نفوذ را به تصویر کشیده که البته در نهایت نیز با ارائه یک خروجی قابل قبول ثابت کرده اگر به فیلم اولیها اعتماد شود، میتوانند اتفاقات مهمی را رقم بزنند.
با در نظر گرفتن جمیع این شرایط، به نظر میرسد بهترین راه جشنواره فیلم فجر که به تعبیر بهتر، یک تیر و دو نشان این جشنواره نیز هست، تقدیر ویژه از «لباس شخصی» در اختتامیه این رویداد است. با این کار هم اشتباه هیات انتخاب جشنواره در عدم انتخاب این اثر برای بخش «سودای سیمرغ» تا حدودی اصلاح میشود و هم برای سایر فیلمسازان جوان علاقمند به ورود به سینما از فضایی غیر از آثار اجتمایع تلخ، انگیزه و امیدی ایجاد خواهد شد.