سوره سینما – حسین برکتی : اگرچه سینما به نسبت دیگر هنرها، هنری نو ظهور به حساب میآید، اما به خوبی توانسته با کمک گرفتن از دیگر هنرها امروزه به مهمترین و تأثیرگذارترین هنر تبدیل شود.
در این بین استفاده مناسب از ادبیات مکتوب مانند رمان، نمایشنامه و حتی شعر در سینما بسیار پررنگ است. صنعت سینما به خوبی این امر را پذیرفته که به تنهایی قادر به ادامه حیات خودش نیست و لازم است با امداد از پشتوانه غنی ادبیات جهان به هنری غنی و مردمی تبدیل شود.
اقتباس ادبی در چند دهه اخیر از جمله این تعاملات بین سینما وادبیات بود که توانست به هر دو این هنرها کمک کند و میراثی باشد برای نسل جوانی که در هر کدام از حوزهها جویای موفقیت هستند.
سینمای ایران هم از این قاعده مستثنا نبود و از سالهای آغازین ورود سینما به سالنهای تاریکش، ادبیات بومیاش را به مثابه پشتوانهای قابل اتکا به خدمت گرفت؛ که از معروفترین آنها میتوان به فیلم سینمایی «گاو» اثر داریوش مهرجویی اشاره کرد که اقتباسی از اثر غلامحسین ساعدی است.
این سالها و با گذشت ۴۰ سال از آغاز جنگ تحمیلی هشت ساله عراق با ایران، ادبیات مکتوب که پیشتر و سریعتر از سینما به این پدیده پرداخت، به عنوان طلایهدار روایت داستانی از جنگ، پرچمداری میکند و جای خودش را بین مردم باز کرده است.
حجم تولید آثار ادبی و خاطرهنگاری در حوزه جنگ و دفاع مقدس چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی به قدری وسیع و متنوع است که این موضوع را در ذهن ایجاد میکند که آیا سینمایی که اولین معظل خود را نداشتن قصهها و متن مناسب میداند، نباید نگاهی بیش از پیش به سینمای اقتباس داشته باشد؟
فیلم سینمایی «۲۳ نفر» که در سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر اکران شد، یکی از همان تلاشها در زمینه اقتباس از خاطرهنگاریهای جنگ در حوزه اسرا بود که از کتاب «آن بیست و سه نفر» نوشته احمد یوسفزاده تولید شده است.
احمد یوسفزاده با نگاشتن کتاب «آن ۲۳ نفر» توانست نظر بسیاری از مردم را جلب کند و کتابش بین بسیاری از دولتمردان از جمله مقام معظم رهبری مورد تمجید قرار بگیرد. بعد از این موفقیتها، کارگردانان و استودیوهای گوناگونی پا پیش گذاشتند تا فیلمی را بر اساس داستان حماسی این نوجوانان رزمنده بر اساس کتاب یوسفزاده بسازند و در نهایت قرعه به نام سازمان اوج و مهدی جعفری افتاد که قبلتر هم فیلمی مستند و تلویزیونی نیز بر اساس این رزمندگان ساخته بود.
این فیلم روایتی از ۲۳ سرباز نوجوان ۱۵ تا ۱۸ ساله است که در زمان جنگ ایران و عراق به اسارت گرفته شدند و به جای آنکه به همراه دیگر رزمندگان به اردوگاهها فرستاده شوند، در زندان عراقیها ماندند. صدام حسین و تیم نظامیاش تصمیم گرفته بود که با اسیر کردن این نوجوانان، با آنها یک سری برنامههای تبلیغاتی تلویزیونی به سود کشور خود بسازد و این نوجوانان را دستمایه فریبهای سیاسی خود کند. صدام حسین لباسهای شیک تن این بچهها کرده و آنها را به شهربازی میبرد و با فیلمبرداری و عکسبرداری از این تیم نشان میداد که ارتش عراق با نوجوانان سر صلح و دوستی دارد. او در این فیلمها به دروغ میگفت که این رزمندگان کوچک به زور و فریبِ پول و… به جنگ فرستاده شدهاند.
باید گفت که تمامی این ۲۳ نفر به جز یک نفر از آنها (سید عباس سعادت) همچنان زنده هستند. احمد یوسفزاده که نویسنده کتاب نیز به شمار میرود، کارهای زیادی پیرامون شنیده شدن قصه تلخ خود و دوستانش در بین مردم کرده است.
فیلم «۲۳ نفر» داستان بسیار جذابی دارد و به اصطلاح از Plot بسیار خوبی بهرهمند است. شنیدن داستان اسیر شدن ۲۳ سرباز نوجوان در یک جنگ نابرابر و آزار و ستمی که به آنها داده شده و بدبختیهایی که در دوران اسارت خود کشیدند و بردباریهایی که از خود نشان دادند، تقریبا برای هر مخاطبی در هر جای دنیا جذاب است. داستانی که فیلم روایت میکند، به خاطر حضور قهرمانان نوجوانش به دل همه مخاطبین مینشیند و فارغ از موافق یا مخالف بودن با سیاستهای کشور، میتوان با تک تک کاراکترهای آن همذاتپنداری کرد. این موضوع برگ برنده اصلی فیلم «۲۳ نفر» به شمار میآید و مردمی بودن آن باعث شده که فیلم بتواند جای خودش را پیش دل تماشاگر باز کند. این داستان جذاب به همراهی ۲۳ نوجوان ناشناس بازیگر روایت میشود.
در کنار ۲۳ سرباز نوجوان، فرد فداکار دیگری به اسم ملا صالح قاری نیز حضور دارد که داستان و سرنوشت او نیز به اندازه کافی جذاب است و فیلم البته زیاد روی این قصه مانور نمیدهد. ملا صالح قاری در تاریخ جنگ ایران و عراق، یک اسیر ایرانی بود که به ناچار تبدیل به مترجم عراقیها شده بود و بعدها پس از آزادی به جرم خیانت، چند سالی را در کشور خودش نیز توسط وزارت اطلاعات ایران به زندان افتاد، چرا که تصور میشد او جاسوس عراقیها شده است.
این فیلم به عنوان فیلمی اقتباسی به داستان بسیار متعهد است و سعی دارد تمام ماجرا و اتفاقات را به طورمستند و واقعی روایت کند، که در این زمینه هم موفق بوده و همانطور که گفته شد داستان پر کشش این اتفاق در جنگ هشت ساله مخاطب را با خود همراه میسازد.
اما همینجا باید سوال تاریخی تعهد به متن؟ و یا تعهد به درام؟ را در سینمای اقتباسی دوباره پرسید. معظلی که در این فیلم هم به شکل مشخصی پدیدار میشود. غالبا فیلمسازان در این زمینه اصطلاحا (یا از این ور بوم میافتند یا از اون ور بوم) دچار افراط و تفریط میشوند. یا به قدری به داستان متعهد هستند که جنبههای داراماتیزه کردن آن در سینما را فراموش میکنند و یا به قدری در داستان دخل و تصرف میکنند که اساسا با داستان اولیه فرقهای ماهیتی پیدا میکند.
این فیلم به نظر نگارنده از جنبههای دراماتیزه سینما برای بیان داستان خود کمتر بهره گرفته و تلاش کرده تا میتواند به متن داستان و نه به متن وفادار باشد. تا جایی که خود را موظف میداند برای روایت داستان خود از تصاویر مستند و آرشیوی آن دوران استفاده کند و حتی مصاحبهها و برخی نقل قولها را به طور مستند بیان کند.
این مسئله به نوبه خود اگر یکدستی و ریتم فیلم را از بین ببرد به نوبه خود اشکالی ندارد. و این روزها حتی در سینمای ایران مستند-سینماییهایی را شاهد هستیم(ایستاده در غبار، ماجرای نیم روز) که روایتی مستقیم از زندگی و یا حوادثیست که در گذشته اتفاق افتاده که اتفاقا بسیار مورد استقبال مخاطب هم قرار گرفته است. اما آنچه در این فیلمهای موفق مشخص است، یکدستی در پرداخت سینماییِ شخصیت و یا واقعهی تاریخی است، که متاسفانه در فیلم «۲۳ نفر» شاهد آن نیستیم. در این فیلم حتی در بازسازیها هم کارگردان موفق نشده فضاسازی مناسبی را ارائه دهد و تصاویر و اتفاقات در قاب به شکل کامل تصنعی دیده میشوند.
مشکل دوم فیلم «۲۳ نفر» پرداخت ضعیف شخصیتهای فیلم است. این موضوع در سینمای اقتباس از مشکلات رایج این سینما محسوب میشود، چراکه نویسنده در داستان خود فرصت کافی برای معرفی و شخصیتپردازی قهرمان و شخصیتهای فرعی خود را دارد، اما زمانی که قراراست این شخصیتها در سینما و در زمان محدودی نفس بکشند بیشتر به یک مجسمه شبیه هستند تا یک انسانی که نفس میکشد و زندگی میکند.
کتاب «آن بیست و سه نفر» به طور کاملا مبسوطی به شخصیتهایش پرداخته و ما را با ابعاد مختلف آنها آشنا میکند، در حالیکه در فیلم «۲۳ نفر» همه شخصیتها حتی ملا صالح قاری که میتوانست نقش کلیدی و پیشبرندهای در غنای فیلم داشته باشد، همگی با فاصله از مخاطب ایستادهاند و فیلم شبیه موزههای مردمشناسی به آنها بلیط میفروشد.
مستقیمگویی و شعارزدگی هم که بعد از یک سوم ابتدایی داستان به فیلم وارد میشود، از همان ضعف همیشگی دراماتیزه کردن داستان در سینما نشأت میگیرد که متاسفانه این فیلم هم دچار آن میشود و داستان پر کشش و جذاب فیلم را تحت شعاع خود قرار میدهد.
در هر حال «۲۳نفر» فیلمیست که با داستان پر کشش خود مخاطب را با خود همراه میکند و گاه گاهی عرق ملی و احساس غرورآفرینی را در بیننده زنده میکند.
با این وجود نباید فراموش کرد که داستانهای غنی و ناب در این مقطع تاریخی فارغ از نگاههای سیاسی و ارزشی میتوانند به عنوان منبع مناسبی برای ساخت فیلمهایی نه تنها در ژانر جنگی و حماسی، بلکه در ملودرامهای عاشقانه، خانوادگی و حتی طنز مورد استفاده قرار گیرند.