به گزارش سوره سینما، در این نامه آمده است:
بنام خدای مهربان که مى بخشد
این حدیث ، افسانه نیست
حدیث، حدیث خون است
حدیث عاشقان پاکباخته اى ست
که چه درایام شیرین دفاع، زیررگبار مسلسلها و خمسه خمسه هاى دشمن وچه اکنون که در روزگار سخت وتنگناى اقتصادى ، سربه خاک معبود میگذارد وخالصانه ندا مىدهد.
یارب…. یارب….بارب….
حدیث ، حدیث مجنون هاى عاشقى ست که درفراق شهادت اشک میریزند وطلب وصال میجویند واز ذره ذره طبیعت بوى یار مى شمند.
حدیث ، حدیث تشنگان ترکیده لبى است که در پى جستن آب حیات ، تشنگى را له له میزنند.
یامن اسمه دوا و ذکره شفا…
حدیث ، حدیث مادران رختشویى است که عاشقانه تنها امیدشان را گاه به دشت کربلا و گاه به سوى مدافعین حرم فرستاده اند.
حدیث ، حدیث بوسه فرزند کوچکى ست که برلب هاى خونین پدر نقش مىبندد.
حدیث، حدیث پرواز پرستوهایى ست که بسوى آشیانه نور پر گشوده اند.
حدیث ، حدیث «پرواز درنهایت»، «هور درآتش»، «حماسه مجنون»، «بازگشت از بوداپست»، «مزرعه پدرى»، «پرنده باز کوچک»، «شیخ بهایى»، «اخراجى ها» و «درچشم باد» است که به طرفه العینى میگذرد وآنچه میماند نام است ویاد.
هنر و سینما دوران پر مشقتى را میگذراند همه آنچه از فروش «اخراجى ها» بدست آمد یک دهم بدهى های فیلم هاى قبلى ام را جبران نکرد و سریال فاخر «درچشم باد» که عاشقانه دوستش دارم خرمن هستى ام را به باد داد و هنوز که هنوز است و دهها بار که این سریال خوش نقش از دهها شبکه پخش شده و تحسین هنرشناسان را برانگیخته است کهنه زخمش دلم را به درد آورده وجگرم خراشیده است.
بگذارکه پنهان بود این رازجگرسوز
انگارکه گفتیم ودلى چند شکستیم
محسن جان ودیگرعزیزانم زمانیکه این نامه را میخوانید شاید من در میان شما نباشم.
همواره به همه نیکى کنید و به همه به چشم محبت نگاه کنید چه این دو روز دنیا ارزش گرفتن دانهیى ازدهان مورى را ندارد.
اگر میخواهید در عالم هنر دراین روزگارى که برادر به برادر رحم نمیکند، گام بگذارید با اتکال به خداوند رحمان و مدد از روح عموى شهیدتان «محسن» متعهدانه قدم بردارید که سینماى ارزشى عبادتى است پایان ناپذیر وچشمه یى ست جوشان که تشنگان تاریخ را سیراب خواهد کرد.
به هرکس که از یادى از ما کرد واز ما پرسید بگویید:
حدیث ما حدیث عشق بود وعشق …
عشق به مردم وامتحان الهى
دعا کنید که دراین امتحان الهى سربلند باشم
گرمرد رهى میان خون باید رفت
زپاى فتاده سرنگون باید رفت
تو پاى براه نه و هیچ مپرس
خود راه گویدت که چون باید رفت