فیلمبردار باسابقه سینما از تجربه کار با ابراهیم شیبانی در «هیچکجا هیچکس» ابراز رضایت کرد و این فیلم را گامی رو به جلو برای این کارگردان دانست.
سوره سینما، محمد کارت: حسین جعفریان مدیر فیلمبرداری گزیده کارسینما، جز معدود فیلمبرداران سینمای ایران است که در لیست آثاری که فیلمبرداری کرده با وجود تفاوتشان لحن خاص خود را در آنها داشته است. تبحر، تخصص و نگاهی زیباشناسانه در قاببندی، رنگ و نور هر پلان، از کارهای او مشهود است و آثار شاخص سینمایی چون: «نرگس»، «چهارشنبه سوری»، «درباره الی»، «زیرپوست شهر»، «طلا و مس»، «بوسیدن روی ماه»، «یک تکه نان»، «شب یلدا» و… با زاویه نگاه او و دوربینش به ثبت رسیده است. فیلمهای سینمایی «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا و «رستاخیز» به کارگردانی احمد رضا درویش که مدیریت فیلمبرداری آنها بر عهده وی بوده هم اکنون در مراحل فنی خود را سپری میکنند. جعفریان مدیریت فیلمبرداری فیلم سینمایی «هیچ کجا هیچکس» را به کارگردانی ابراهیم شیبانی بر عهده داشته که هم اکنون بر پرده سینماهای کشور است. با وی درباره این فیلم گفتگوی کوتاهی داشتیم.
همکاری شما با ابراهیم شیبانی در این کار چگونه شکل گرفت؟
حسین جعفریان: من ابراهیم شیبانی را از سالها پیش که در «زیرپوست شهر» و یکی از اپیزودهای «داستاهای جزیره» رخشان بنی اعتماد به عنوان بازیگر حضور داشت میشناسم و با او رفاقت دارم. شیبانی جوان پرتلاش و جستجوگر است. برای دو فیلم قبلی اش نیز با من صحبت کرده بود و دوست داشت که همکاری کنیم اما به دلیل جور نشدن شرایط زمانی این اتفاق نیفتاد. تااینکه برای «هیچ کجاهیچکس» باز به من پیشنهاد همکاری داد، فرصتش بود و برمبنای رفاقت با نیت یاری به یک فیلمساز جوان و مستعد این همکاری را پذیرفتم.
قبل از اینکه فیلمنامه را بخوانید همکاری را پذیرفتید؟
گمان میکنم آن زمان طرح کلی را برایم تعریف کرد.
قابلیت فیلمنامه «هیچ کجا هیچکس» را در چه دیدید؟
اول فیلمنامه ماجرا محور بود. اما بعد شیبانی خواست فیلم را شخصیت محور با نگاه و رویکردی اجتماعی بسازد. با این تعبیر و فرم روایتی اتخاذ شده، ما نباید به سمت جذابیتهای بصری یک فیلم ماجرا محور میرفتیم. فضای کلی فیلمنامه و اشتیاق و پشتکار شیبانی برای من جذاب بود.
نوع قاب بندی و استایل نور و رنگ شما، چقدر برمبنای نوع روایت فیلمنامه طراحی شد؟ آیا نوع روایت غیرخطی فیلمنامه، در کارکرد و طراحی قاب شما تاثیرگذار بود؟
مسلما این گونه روایت به خواست کارگردان برمبنای فیلمنامه و دکوپاژ در همه اجزا فیلم اعم از فیلمبرداری، طراحی صحنه و لباس، گریم، و … تاثیر میگذارد. اما باید در نظر داشت در این شیوه روایت، که سینمای جهان نیز تجربیات زیادی براساس آن انجام داده است، فیلمنامهای منسجم و مهندسی شده و سازو کارمناسبی را برای ایجاد تعلیق میطلبد. تا هر لحظه تماشاگر را با تکهای از یک پازل روبرو کند و در نهایت در ذهن او تابلویی منسجم را بسازد. از این رو شاید فیلمنامه «هیچ کجا هیچکس» آنچنان بر اساس اینگونه روایت طراحی خوبی نداشته باشد و تماشاگر را تا آخر کنجکاو نگه ندارد.
در زمان فیلمبرداری این نکات را به شیبانی گوشزد میکردید؟
ببینید در سینما یک چیدمان و دکوپاژ پلان ساده، از فردی که چند سال منشی صحنه بوده هم بر میآید. تعداد زیادی هم کارگردان داریم که با این رویکرد نگاه سطحی به فیلمسازی دارند. اما حالا که کارگردانی جوان و پرتلاش مثل شیبانی با علم براینکه، کار خود را دراینگونه روایت سختتر میکند، و در تلاش است حرکتی نامتعارف را انجام دهد، من به عنوان فیلمبردار به خواسته او احترام میگذارم. شاید درنهایت فیلمش حفرههایی داشته باشد اما همین رویکرد و تلاش وی قابل تحسین است. مطمئنا در کارهای بعدیاش با توانمندترعمل میکند. من در هر پلان چیزهایی که به نظرم میرسید را به او میگفتم و همفکری میکردم، اما در کلیت فیلمنامه ذهنش را به هم نمیزدم و میگذاشتم کاری که میخواهد را انجام دهد.
قوت و ضعف «هیچ کجا هیچکس» در چه میدانید؟
قوت این فیلم انرژی کارگردان و تلاش برای ساخت یک فیلم متفاوت که تا حدی تجربه خوبی به دست آورد. توانایی بازیگرانی مثل مهناز افشار و صابر ابر. انتخاب لوکیشن و طراحی صحنه و لباس خوب کیوان مقدم و… اما به نظرم چنین روایت متفاوتی در فیلمنامه ساختار و سازو کار منسجمتری را میطلبد. به طوری که اگر بخواهیم به صورت خطی روایتش کنیم، امکانش وجود نداشته باشد. «هیچ کجا هیچکس» تجربه خوبی برای شیبانی است و فکر میکنم با وجود ضعفهایی که دارد نسبت به دو کار قبلی او گامی به جلو محسوب میشود. میتوان پیشبینی کرد که در آینده فیلمهای منسجمتری را بسازد. ما پشت صحنه بسیار خوبی در این کار داشتیم. با وجود سختی کار در زمستان و برف شمال کشور فضای تولید مناسب و کاملا حرفهای بود. من پشتکار و سماجت ابراهیم شیبانی را تحسین میکنم و امیدوارم فیلمهای بهتری را در آینده بسازد.