سوره سینما – فرهاد قائمیان : بازیگری، دنیایی پیچیده است، گاه پر شکوه و گاهی هراس آور. هزارتویی که شاید تنها یک بازیگر یا شیفته بازیگری که بخشی از زندگی خود را با این حرفه گذرانده متوجه دشواریهایش باشد. بازیگری میتواند تو را از خودت دور کند، میتواند تو را مجنون و مفتون کرده و پس از آنکه بهار کوتاه مدت شهرت و محبوبیت گذشت، به گوشهای تبعید کند. تنها و دور از هیاهویی که در جانت رسوخ کرده است.
در میان بازیگران، تعدادی اندک بیتوجه به ماهیت این حرفه حضور پرقدرتشان را بر این «بازی» تحمیل میکنند. در سینما و تئاتر ایران، ستارگانی از این دست درخشیدهاند، محترم و باوقار، نجیب و هنرمند. جمشید هاشمپور یکی از آنهاست. بازیگری توانا، با صدایی گرم، لحنی دلنشین و چشمانی زلال. بازیگری بااخلاق که سالهای متمادی حضورش در عرصه بازیگری، غباری بر گوهر وجودیاش ننشانده. همچنان متواضع، شیفته تجربه کردن، آموختن و هنوز مردمی.
بازیگری محبوب، بسیار محبوب. نه تنها برای یک نسل. نه برای آنان که در دهه هفتاد فیلمهایش را روی پرده می دیدند، حتی برای جوانانی که امروز کمتر اقبال دیدنش روی پرده سینما را دارند، اما حضور غافلگیرکننده اش در «پرده آخر»، «هیوا»، «قارچ سمی» و درخشش در «مزرعه پدری» را از نو درک می کنند، با نقش آفرینی شیرینش در «مادر» می شناسندش و به او دل میسپارند.
بسیار خوش اقبال بودم که در «هیوا»، «سفر به فردا» و «قارچ سمی» کنارش بودم و بسیار از او آموختم. از اخلاق و برخورد حرفهای و شخصیت محترم و آداب دان او فراتر از بازیگری و همکاری یاد گرفتم. از تلاشی که برای اجرای درست نقش داشت و همراهیاش با بازیگر مقابل، درس گرفتم. آقای جمشید هاشم پور، بازیگری است برازنده، سالم و باهوش. بازیگری است بی حاشیه که سینما را زندگی میکند و درگیر گرداب هایش نمی شود. حضوری بیش از پنجاه سال در سینمای ایران داشته و انبوهی فیلم پرفروش در کارنامه دارد، با کارگردان ها و بازیگرانی از نسلهای مختلف کار کرده، در مقطعی ستاره ای بوده که فروش فیلمهایش چرخ این سینما را چرخانده. اما انعطاف در بازیگری هنوز در او وجود دارد، تکراری نشده و با نقشهای تازه قابلیتهایش را دوباره به رخ کشیده است.
بعضی بازیگران جوهری دارند که آنان را همیشه در اوج نگه می دارد. مهم نیست چند ساله اند، هر سال چند فیلم بازی می کنند یا چه تعداد جایزه نصیبشان شده. مهم این است در هر نقش قابل قبولند و در بعضی آثارشان درخشان و به یادماندنی. آقای جمشید هاشمپور، دومان از نفس افتاده «قارچ سمی»، جمال خوش قد و قامت «مادر»، زینال بندری جذاب «تاراج»، ابوعون «مسافر ری»، آقا رحیم باصفای «هیوا» شما و نقشهایتان تا همیشه در دل ما میمانید. برقرار باشید.
…. والبته که تمام خصوصیات و محاسنی که نام بردید، ویژگی های خود شما هم بود اقای قایمیان عزیز و دوست داشتنی… شما هم زنده و پایدار باشید.
آفرین به شما آقای قائمیان، شما خودتان هم از این قاعده مستثنی نیستید. همیشه سلامت و شاد باشید