روزنامه ایران در یادداشتی فیلم سینمایی «هیچ کجا هیچ کس» به کارگردانی ابراهیم شیبانی را بهترین فیلم کارنامه این فیلمساز ارزیابی کرد.
سوره سینما- محمدرضا لطفی در روزنامه ایران نوشت :«هیچ کجا هیچ کس» سومین اثر ابراهیم شیبانی کارگردان جوان سینما پس از «زهر عسل» و «صحنه جرم ورود ممنوع» به حساب می آید که در کارنامه این فیلمساز اثر رو به رشدی به حساب می آید و حکایت حرکتی رو به جلو دارد. بی شک این فیلم بهترین فیلم سازنده است، اما اگر بخواهیم نگاهی فرا کارنامه ای داشته باشیم و فیلم را در متر و معیاری بزرگتر قرار بدهیم «هیچ کجا هیچ کس» بر چه سکویی می نشیند؟ آیا این فیلم توانسته است اثری استاندارد و مورد قبول باشد؟
همواره یکی از بزرگترین معضلات سینمای ایران در شرایط فعلی قطع رابطه (حالادیگر ۹۰ درصدی) مخاطب با سینماست. متاسفانه بزرگترین فیلمسازان ما هم فراموش کرده اند که سینما یعنی جذابیت، یعنی قصه گویی، یعنی چیزی که تماشاگر سرگردان و کم طاقت و گرفتار امروز را از خانه بیرون بکشد و او را مجبور به آمدن به سالن سینما کند و این مهم تحقق نمی یابد مگر با جذابیت های بصری و قصه ای پرکشش.باور کنیم که بازیگر و سوپراستار همه ماجرا نیست و فیلم اگر قصه گو نباشد و ایجاد هیجان نکند تماشاگر به دیدن آن نخواهد رفت. خوشبختانه «هیچ کجا هیچ کس» در حد خود و در سطح سینمای تشنه قصه و جذابیت ما به این عنصر دقت داشته و بنای خود را بر جذب مخاطب گذاشته است.
انتخاب بازیگران شناخته شده و فیلمنامه ای پر پیچ و خم در کنار کارگردانی مخاطب پسند همگی حکایت از این هدف گروه سازنده دارند. اما ظاهراً شیبانی این بار از آن سوی بام افتاده است و فیلم را به حدی پیچیده کرده که باعث سردرگمی مخاطب می شود تا هیجان لذت. اوج این زیاده روی در فیلمنامه اثر به چشم می خورد که همین باعث لطمه زدن به فیلم شده است.داستانی که می تواند خیلی راحت خطی و یکدست تعریف شود توسط فیلمنامه نویس بی دلیل و بی هیچ علت و معلولی به شکلی غیرخطی و گنگ روایت می شود. آن هم تنها برای بالاکشیدن فیتیله هیجان در فیلم که چون در این امر چفت و بست ها و دلایل استفاده از این فرم بی علت است نتیجه ای معکوس داده است.
«هیچ کجا هیچ کس» بی شک یک فیلم سینمایی است. از بازی بازیگران و چینش آن ها تا کارگردانی و میزانسن ها در قد و قواره سینما است، اما بزرگترین ضربه را فیلمنامه و خصوصاً شیوه غلط روایت آن به فیلم می زند. باید دقت داشت که برای هر شیوه و فرمی چه در نگارش و چه در کارگردانی و سایر عناصر باید دلیل داشت و استفاده بی جا منجر به نتیجه ای معکوس می شود.
حال با صرف نظر از عنصر فیلمنامه بد نیست به بازیگران این فیلم اشاره ای داشته باشیم که اتفاقاً همگی از سوپراستاران سینما هم به حساب می آیند و کارگردان توانسته بود آن ها را یکدست هدایت کند، هر چند هیچ یک بازی خارق العاده و متفاوت ارائه نداده بودند و همان چیزی بودند که در گذشته از آن ها دیده بودیم. البته در این بین مهناز افشار بیش از سایرین سعی در ارائه نقشی متفاوت از خود نشان داده است که نه در سطحی عالی و ماندگار، اما تا اندازه ای در این امر موفق بوده است.