به گزارش سوره سینما، پرفسور مسعود سلیمانی صحبت خود را اینگونه آغاز کرد: در دانشگاه تهران بیولوژی خواندم و جزو رتبههای برتر بودم. درعین حال اهل ورزش، کوهنوردی و سینما هم بودم. خانواده مذهبی بودند. من هم به مذهب علاقهمند بودم. با همسرم که دانشجوی پزشکی بود در دوران دکتری ازدواج کردم.
در دوران دانشجویی فوق لیسانس کتابی نوشتم تحت عنوان «درسنامه طب انتقال خون» که کتاب سال شد. اواخر دوره دکتری از آمریکا پذیرش گرفتم. چون بورسیه دانشگاه تربیت مدرس بودم و دوست داشتم برای بهبود زیرساختهای دانشگاه کاری کنم پس قبول نکردم. برای ارایه مقاله به خارج از کشور میرفتم اما ماندگار نمیشدم.
عضو هیات علمی دانشگاه شدم و آزمایشگاه کشت سلولی را راهاندازی کردم. در حال کار کردن روی سلولهای بنیادی بودم که برای پروژه کبد مصنوعی به آمریکا دعوت شدم. ۱۴ کشور باید فرم پر میکردند، چمدانهای من را اصلا نگشتند و از من استقبال کردند.
ما جایگاه خوبی در سلولهای بنیادی داریم. در بحث ژندرمانی سرطان مغز پاسخهای خوبی گرفتهایم. در ژن درمانی جزو نفرات برتر هستیم.
او در ادامه گفت: به ایران بازگشتم و کارم را ادامه دادم. از بهترین بیمارستان آمریکا برای من دعوتنامه آمد. این بار من را در فرودگاه از بقیه مسافران جدا کردند. به من گفتند شما تحریمها را دور زدید. بعضی از دانشجویان من که در آمریکا زندگی میکردند مواد اولیه مورد نیاز برای تحقیقاتم را میخواستند از آمریکا بیاورند که در همان فرودگاه اجازه نداده بودند. از طریق ایمیلهای من متوجه این موضوع شده بودند. من را به بازداشتگاه بردند. در دادگاه هم اجازه حرف زدن به من ندادند.
بیمارستانی که برای من نامه فرستاد، منتظرم بود. با فرودگاه تماس میگیرد و پلیس آمریکا به آنها میگوید که این فرد با هواپیمایی قطری بازگشته است.
بازداشتگاه آتلانتا بدترین بازداشتگاه بود و ممکن بود هر بلایی سر شما بیاورند. دربندی که من بودم، افراد بسیاری از قاچاقچیهای بینالمللی و قاتلان حضور داشتند. پنج روز در سلول انفرادی بودم. واقعا ترسیده بودم من تا آن زمان بازداشتگاه ندیده بودم. هفتهای یکبار اجازه هواخوری میدادند. با زندانیان دیگر ارتباط نداشتم فقط آنها چون نمازخواندن مرا دیده بودند میدانستند که مسلمان هستم.
سلیمانی بیان کرد: کمکم شروع کردیم با مسلمانان آنجا نماز جماعت برگزار کردیم.
به هرکس بیمار میشد کمک میکردم؛ قاچاقچی کلمبیایی بود که بیماری پوستی داشت و من کمکش کردم. به زندانیان گفته بودند من تروریست هستم و در حین بمبگذاری دستگیر شدهام.
از همان ابتدا قرار نبود کسی بفهمد که من بازداشت شدهام اما دو پزشک ایرانی که در بیمارستان بودند از غیبت من متوجه ماجرا شده بودند.
زندانیها هم بعد از اینکه ماجرای من را شنیدند، رفتارشان تغییر کرد. حتی چند نفری به سلول من آمدند، شهادتین گفتند و مسلمان شدند.
ویژهبرنامه تلویزیونی «جاذبه» تولید مشترک شبکه افق و مرکز رسانه سازمان تبلیغات اسلامی است که هرشب ساعت ۲۱ پخش میشود.