به گزارش سوره سینما، سهیل دانش اشراقی طراح صحنه و لباس ِ سینما و تئاتر که این روزها طراحی صحنه و لباس فیلم «روزی روزگاری آبادن» به کارگردانی حمید آذرنگ را برعهده دارد، بهتازگی رمان خود را منتشر کرده. دانش اشراقی زبان نوشتاری این کتاب را به عمد، عامیانه انتخاب کرده؛ چرا که معتقد است این زبان برای فهم روایتش مفید، لازم و تاثیرگذار خواهد بود.
دانش اشراقی طراحی صحنه و لباس را از سال ۱۳۹۵ با تئاترهای لامبورگینی، موزیکال الیور توئیست، مرد بالشی، نفرین قحطیزدگان و… آغاز کرد. از آثار او در سینما در سمت طراح صحنه میتوان به فیلمهای سینمایی «مسخرهباز»، «روز صفر» و «روشن» (روحالله حجازی) اشاره کرد. او برای فیلمهای «مسخرهباز» و «روز صفر» نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر شد. همچنین او را عضو تیم طراحی کانسپ فیلمهای خارجیای همچون Krampus, Godzilla, The Ningyo, و … نیز معرفی کردهاند.
دانش اشراقی در کارنامه خود جوایز دیگری چون جایزه مسابقه دوم کاریکاتور رونان لویه در سازمان ملل در سال ۲۰۰۰، جایزه دوم مسابقه اولنس در بلژیک سال ۱۹۹۸، دیپلم افتخار مسابقه زاگرب سال ۲۰۰۰، دیپلم افتخار مسابقهٔ TWFC-Worldwide BE TOBACCO FREE فلوریدا را دارد.
«نرفتن» در ۲۸۰ صفحه و به قیمت چهل هزار تومان به بازار عرضه شده و قابل دسترسی است. در پشت جلد این کتاب آمده:
دستم به نردهی کنار پله ها بود و آروم تو پله ها میچرخیدم تابه خونهی عبد برسم. چقدر این پلهها عجیب بودن… پلهها جاییه برای فکر کردن و متمرکز شدن روی کاری که میخوای انجام بدی و بعضی وقتا هیچ وقت تموم نمیشن و پلههای جادویی خونهى عبد هم همیشه همین بود. کش میاومدن و ری میکردن و هرچی تلاش میکردی ازشون زودتر عبور کنی، دو تا دو تاهی بچه میکردن و زیاد میشدن. پلهها جون دارن و میفهمن و به هم حسودی میکنن. بعضی وقتا هم قدشون رو همچین میکشن بالا تا نتونی بری روی بعدی، به جنگ با کسی که ازشون بالا میره دارن و یه جنگ داخلی بین خودشون و همیشه منتظرن که بخوری زمین با روشون سکته کنی و قلبت وایسه. و پله برقیها هم که بدترن؟ اونها خیلی موذی و بی سروصدا پشت هم حرکت میکنن و عین گلی گرگها با هم شکار میکنن. فقط کافیه که حواست پرت شه و نوک پات بره لای یکیشون، اونوقت همه با هم متحد میشن و میکشنت اون لا و عین چرخ گوشت چرخت میکنن و تا مامور پلهبرقی سر برسه، هزار تیکه شدی و محو. پلهها هم بیسروصدا به کارشون ادامه میدن. از پلهها بدم میاد.