سوره سینما – سعید مستغاثی : سیونهمین جشنواره فیلم فجر درحالی آغاز به کار کرد که به دلیل شیوع بیماری کرونا، برگزاری بسیاری از مهمترین جشنوارهها و مراسم سینمایی جهان لغو یا به تعویق افتاده و یا بهصورت آنلاین و خیلی محدود برگزار شده و میشود.
فیالمثل جشنواره فیلم برلین که از منظمترین فستیوالهای بینالمللی فیلم در جهان به شمار رفته و همواره در اواسط فوریه هر سال میزبان هزاران نفر از اهالی سینما بود، امسال در دو بخش، به صورت آنلاین و با دو تا چهارماه تأخیر برگزار خواهد شد و جشنواره فیلم کن که مهمترین جشنواره هنری سینمایی دنیا محسوب شده، به جای اواسط ماه مه، با دو ماه تأخیر، در اواخر جولای (اوایل مردادماه) برگزار میشود. همچنین برگزاری مراسم اهدای جوایز آکادمی اسکار از اواخر فوریه با دو ماه تأخیر به اوایل آوریل منتقل شده و به دنبال آن تقریباً تمامی مراسم فصل جوایز سینمایی آمریکا مانند گلدنگلوب و جوایز منتقدین و انجمنها و کانونهای هنری و… با دو ماه تعویق مواجه شدهاند.
این در مورد آندسته از فستیوالها و جشنوارهها و مراسم سینمایی است که برگزاری به موقع، از امتیازات اعتباری آنها محسوب شده و این نظم تقریباً در همه برنامههایشان رویت میگردد. اما جشنواره فیلم فجر که طی سالهای گذشته به دلایل مختلف بارها زمان برگزاریاش جابهجا شده (حتی دورهای در اسفندماه برگزار شد و دورهای در اواخر بهمن یا بخش بینالملل آن که اصلاً به اردیبهشت منتقل گردید) و بینظمی در نمایش فیلمها و برنامه سالنها و حتی زمان دریافت نسخه نهایی آثار و جابهجایی فیلمها و… از جمله خصوصیات آن محسوب گردیده، امسال علیرغم توصیه خیرخواهان و دوستان، با اصرار غریبی تصمیم گرفته کاملاً منظم و سر موقع و بدون حتی یک ساعت تقدم و تأخیر برگزار شود! درحالیکه آمار مبتلایان و فوتشدگان کرونا مجدداً سیر صعودی گرفته و نظر کارشناسان و متخصصین پزشکی از جمله در وزارت بهداشت این است که با این سهلانگاریها و عادیپنداشتنها، موج چهارم این بیماری، بسیار سختتر از گذشته، کشور را گرفتار خواهد کرد.
از طرف دیگر گفته شد که ۱۱۰فیلم برای حضور در جشنواره فیلم فجر، ثبتنام کرده که از آن میان ۶۲ یا در اعلام بعدی ۵۷فیلم پذیرفته شدند ولی آنچه در برنامه نمایش جشنواره برای رسانهها و مردم اعلام شد، فقط ۱۶فیلم بود که گفتند این شانزدهفیلم، آثاری هستند که از سوی داوران کاندیدای دریافت جایزه شدهاند!
در واقع رسانهها و منتقدین و روزنامهنگاران، فیلمهایی را به تماشا خواهند نشست که سلیقه یک هیئت داوران ۷نفره برای اعطای جایزه آنها را تعیین کرده است؛ هیئت داورانی که چندان هم بهروز نیست و برخی اعضای آن، مدتهاست جلوهای در رشته خود و عالم سینما نداشتهاند.
قابل ذکر اینکه یکی از خصوصیات جشنوارهها و فستیوالهای معتبر فیلم در جهان، برخورد و مواجهه مستقل رسانهها و خبرنگاران و منتقدین و همچنین مردم با آثار آنهاست. بدینمعنیکه در بسیاری از این جشنوارهها، نتایج آراء هیئت داوران رسمی تنها بخشی از اهمیت جشنواره یادشده را تشکیل میدهند و بعضاً نظرات و جوایز و جداول و ستارههای منتقدان و نویسندگان نشریات معروف سینمایی، واجد اهمیت بیشتری هستند.
ازهمینروست که مثلاً جایزه فیپرشی به عنوان نظر منتقدان بینالمللی از جایگاه ویژهای نسبت به جوایز رسمی برخی از این جشنوارهها برخوردار میشود یا فیلمهایی که بیشترین ستارهها را در جدول ارزشیابی منتقدان و نویسندگان نشریه اسکرین یا ورایتی دریافت میکنند، بعضاً حتی در میان نامزدهای دریافت جایزه هیئت داوران رسمی جشنواره به چشم نمیخورند.
اما متاسفانه در سیونهمین جشنواره فیلم فجر، منتقدان و خبرنگاران رسانهها و همچنین مردم جشنوارهرو از اینکه بهطور مستقل به تماشا و قضاوت درباره فیلمها نشسته و انتخابهای خود را با برگزیدگان هیئت داوران رسمی جشنواره به محک بگذارند، محروم شده و در واقع این جشنواره است که از نظرات و آراء مستقل جامعه نقد و اهالی رسانه و همچنین انتخابهای مردمی به دور مانده است!
در حقیقت در این دوره از جشنواره، رسانهها و خبرنگاران و منتقدین و مردم، بهطور مبتذلی فیلمهایی را میبینند و قضاوت میکنند که هیئت داوران رسمی جشنواره برای آنها برگزیده است و این جز یک دیکتاتوری سینمایی و استبداد هنری و یک توهین آشکار به جامعه رسانهای و منتقدین و مردم، چه میتواند نامیده شود که یک گروه هفتنفره نهچندان متخصص بهعنوان قیّم، برایشان تصمیم بگیرند چه فیلمهایی را تماشا کرده و چه آثاری را نبیند؟! به چه فیلمهایی رأی دهند و چه فیلمهایی را اصلاً در نظر نیاورند؟! به این ترتیب بهطور خیلی واضح و روشن، امکان قضاوت و داوری و نقد و تحلیل مستقل از جامعه تأثیرگذار منتقدین و خبرنگاران سلب شده است.
یک وجه این توهین و تحقیر صریح جامعه نقد و رسانهای این است که منتقدین و خبرنگاران نمیتوانند فیلمهایی که موردپسند داوران قرار نگرفته را ببینند. بهاینترتیب و براساس سلیقه هیئت داوران، ما هرگز نمیتوانستیم در جشنوارههای قبل فیلمهایی همچون لاتاری، شیار۱۴۳، بوتیک، ماجرای نیمروز و… را دیده و در مقایسه با دیگر آثار حاضر در دورههای جشنواره مربوط، مورد داوری قرار دهیم، چراکه هیچکدام از آنها مورد پسند داوران آن دوره از جشنواره نبودند!
وجه دیگر آن، با توجه به اینکه اعضای هیئت داوران جشنواره سیونهم در بسیاری از رشتههای فنی سینمایی، متخصص نیستند (مانند جلوههای ویژه و چهرهپردازی و صدا) ولی متاسفانه درباره آنها اعلام رأی میکنند (و این همواره یکی از چالشها و آسیبهای سیوهشت دوره جشنواره فیلم فجر بوده)، بنابراین امکان اینکه فیلمهایی علیرغم ضعف روایتی و ساختاری به دلیل همان رأیهای غیرتخصصی به جمع ۱۶فیلم راه یافته باشند، وجود دارد و درعینحال، احتمالاً، آثار قوی و شایسته حضور در میان نامزدهای بهترین فیلم یا کارگردانی به دلیل محدودیت تعداد کاندیداها در آن رشتهها، در میان این ۱۶فیلم نیستند.
به این ترتیب اهالی نقد و رسانه و البته مردم به دلیل همان آراء غیرتخصصی یک جمع محدود داوری، از مواجهه با برخی از فیلمهای قابلقبولِ شرکتکننده در جشنواره باز میمانند و نمیتوانند قضاوت منصفانهای داشته باشند.
حال تصور کنید با این روش و تدبیر مدیران جشنواره فیلم فجر، جشنوارههایی مانند برلین و کن و ونیز و… که تعداد جوایزشان هم محدود است، در هر دوره میبایست تنها چهار، پنجفیلم را در جشنواره به نمایش بگذارند!
اما همه آنچه گفته شد علاوه بر سایر رویکردهای غیراستاندارد جشنواره فیلم فجر است که سالیان سال ادامه داشته؛ مثل همین ریختن فلهای تعدادی فیلم کوتاه و مستند در سبد هیئت داوران فیلم داستانی بلند، درحالیکه هر یک از شاخههای مستند یا فیلم کوتاه، تخصص و کارشناسی ویژه خود را برای داوری میطلبد. یا اعلام برترینهای هر رشته توسط همانها که کاندیداهای آن رشته را اعلام کردهاند و یا تصمیمگیری یک جمع ۵ یا ۷نفره درباره ۱۷رشته تخصصی سینما که در نهایت با دو یا سهرشته آن مربوط هستند. و یا ارائه ملغمهای شترگاوپلنگی از جشنوارههایی مثل کن و برلین و مراسمی همچون اسکار و بفتا و گلدنگلوب و… .