سوره سینما – محمدتقی فهیم : خود را در مرکز جشنواره فیلم فجر تصور کنید؟! لختی چشمهایتان را ببندید. به گذشته برگردید. حوادث و اتفاقات را مرور کنید.
من هم کمکتان میکنم: کشمکشهای سیاسی تشکیلاتی، مدیران ناکارآمد، طماعان در کمین، حسادتها، عداوتها، برپایی جشن موازی، رقیبتراشی، دو شقه کردن، هیئت انتخابهای فاقد استراتژی ملی، داوران جناحی تا دوتابعیتی، تحریمهای شبهسیاسی، حاشیهسازیهای سهوی و عمدی، ناراضیتراشیهای تعمدی، تغییر جایزههای دردسرساز، مشاورپروریهای سلبریتیمآب، عزلونصبهای بعضاً بیمورد مدیران، هزینهکردهای غالباً بیجواب، خرجتراشیهای همواره ناصواب و… .
چشمهایتان را باز کنید.
اگر بخواهم ادامه بدهم، همه این مطلب، تیتر ضعفها و بدکاریها خواهد بود؛ مثنوی صدمنکاغذ.
با این حال جشنواره فیلم فجر به راهش ادامه داده و دارد به چهلسالگیاش میرسد. هیچ تند باد و طوفانی نتوانسته این درخت تنومند را از جا بکند. تکان داده، پوستهاش را خراشیده، جوندگان بهش حمله کردهاند، اما به ریشهاش آسیب نرسیده است. یعنی نتوانستهاند؛ خواستهاند، ولی نشده است.
جشنواره فیلم فجر چنان ریشه در اعماق و عرض دوانده که خشکاندنش غیرممکن شده است، ازهمینرو در برخی سالها به جای هرس فرمی و تقویتاش برای باردهی مثمر، کار را به هرس کلی هم کشاندنند تا میوهای در کار نباشد. یا اگر بود، غیرقابلمصرف باشد. حتی بیرحمی را تا جایی ادامه دادند که به جای قوتبخشی ارگانیک در برابر انواع حشرات، با سمهای وارداتی و پاشش سلیقهای، منبع تغذیهاش را هدف گرفتند، غافل از اینکه این درخت از پایه، با خاک غنی این مرزوبوم گره خورده است؛ فاکتوری که آلودنش کاری عبث و غیرممکن است. که این مهم را تجربه نشان داده است.
یادتان نرفته است که در برخی دورهها، برای تغییر محتوایش، حتی پیوندهایی به این درخت زدند که از اساس خود پیوندک مریض بود تا با ادعای درمان هم که شده تصاحبش کنند، مالکش شوند و زیر سایهاش، به رتقوفتق امور سیاست و دولتمداری بپردازند. به واقع هم هیچ پدیده فرهنگی-هنری به اندازه و قدرت جشنواره فیلم فجر کارآیی مورد نیازشان را نداشته و ندارد تا محل و محمل و میدانی پرزرقوبرق و جذاب برای بروزوظهور نمایش و ماندگار کردن چنتههای خالیشان شود. و حتی بهترین مکان برای جولان نوکیسگیها و مصادره اعتبارش برای هزینه در بالا حتی به بهای حراجگذاری آبرویش در پایین.
خلاصه کنم؛ جشنواره فیلم فجر همواره اهمیت مضاعفی داشته است. پرچالشترین پدیده در مقطع تصمیم برای نشستن بر گردهاش. بروبیایی میشود، جناحها وارد میشوند، بیزنسمنها لشکرکشی میکنند، پروژهبگیرها پوشهبهدست صف میبندند، اما هیچکس –هیچ جماعت و جمعیت و رسته و دستهای- بهاندازه سیاسیون در تکاپو نیستند. ما که در بالا نبودیم، اما شنیدههای درز پیداکرده از بین خواصِ در تقلای صدارت حکایتها دارد. مثلاً نقل شده که در چند روز تا تثبیت تصمیم و اعلام نام مدیر و دبیر جشنواره در دوران معروف و موسوم به دوم خرداد، سینما و صد البته جشنواره فجرش، بهیکباره مهم و حساس تلقی شده و مورد بحث قرار میگیرد. ازاین اتاق به آن ساختمان، تلفنها دائم اشغال، نخوابیدن و کمخوراکی برخی و دادوفریاد بعضی، سفارشهای فردی در خفا، گفتوگوهای سفارشی در رسانهها، توبهازگذشته، نقد و حمله به خاستگاه انقلابی جشنواره، آمارسازیهای بیمبنا برای تضعیف سینمای بومی، از ریل خارج کردن سینمای دفاع مقدسی و از همه مهمتر، فشار و اصرار برای کشاندن چند فیلمساز خوب از جمله مرحوم «سیفالله داد» پای مدیریت. چراکه فیلمساز و هنر فیلمسازیاش در قاموس سیاسیون محلی از اعراب ندارد؛ آنچه مهم است بهرهبرداری از جشنوارههای هنری بهمثابه میتینگ سیاسی و ذبح اعتبار هنرمند به پای مطامع حزبی. اتفاقی که در دوره احمدینژاد در دایرهای دیگر افتاد تا شمقدری به منسب برسد. هیاهوها شد، رفتوآمدها، بدهبستانها، لابیها، قهروآشتیها و در نهایت، تهدیدهای طرفین علیه یکدیگر. تازه اینها نمونههایی بوده از بدنه سینما که دردآشنا و تخصصمدار بودند وگرنه در وقت حاکمیت از فرانسهبرگشتهها که باید کاغذها سیاه کرد.
با همه جفاها، جشنواره فیلم فجر به راهش ادامه داده است. کمااینکه در این دوره میخ قطوری هم به بدنه این درخت کوبیدند تا شیره جانش هم جاری شود. از هیئت داوری بینسبتش با پایگاه این رویداد تا نوع اعلام فیلمها، انگیزهکُشیهای بیمورد تا محدودسازیهای نفسگیر. حتی برای نگارنده که عاشق جشنواره است و به هرقیمتی موافق برگزاریاش، امسال افسردهساز است. بهعبارتواضح، امسال باد و طوفان شوخی است، سونامی آمده است. ولی چه باک؟!
آنها رفتنیاند و جشنواره فیلم فجر، ایستاده در برابر طوفانها، ماندنی خواهد بود.