سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۷ بهمن ۱۳۹۹ در ۵:۰۳ ب.ظ چاپ مطلب

نقد احسان زیورعالم بر فیلم «تک ‌تیرانداز»/ قسم به مقدسات، هالیوود را رها کنید

Tak-Tirandaz

«تک ‌تیرانداز» همانند بسیاری دیگر از فیلم‌های مشابهش نه در گیشه موفق خواهد بود و در جذب مخاطب خارج از چارچوب طرفدارانش. ضعفش هم در همان کلیشه‌هایی است که رنگ دسته‌چندم هالیوودی خورده است.

سوره سینمااحسان زیورعالم :در نشست‌های رسانه‌ای فیلم تک‌تیرانداز یک چیز به خوبی مشهود است، اینکه گروهی فیلم‌ساز با حمایت بخشی از سیستم غیرخصوصی، تمایل داشته فیلمی در قد‌و‌قامت هالیوود بسازد و به هر نحوی نشان دهد در ایران هم می‌شود فیلمی در قدوقواره تک‌تیرانداز «کلینت ایستوود» ساخت. البته ریشه ماجرا به زمانی بازمی‌گردد که مقام معظم رهبری نسبت به فیلم ایستوود واکنش نشان داد. البته گفتار رهبری در نقد فیلم؛ اما به نظر می‌رسد آن سخنرانی مسیرش به تولید تک‌تیرانداز ایرانی شده است. دو داستان با شخصیت‌های مشابه، تک‌تیراندازهایی که در جنگ دست‌نیافتنی به حساب می‌آیند.

اما با وجود تشابه شخصیتی آنچه نسخه ایرانی را نادیدنی می‌کند، همین تلاش برای هالیوودی‌بودن است. جایی‌که کارگردان فیلم مدعی می‌شود تک‌تیرانداز قرار است از کلیشه‌های مرسوم دوری کند. البته او نمی‌گوید این کلیشه‌ها چه هستند؛ اما معرکه تانک‌ها را مثالی از این کلیشه‌گریزی معرفی می‌کند، همان‌جایی که دقیقاً تدوینگر فیلم از آن انتقاد می‌کند.

هالیوودزدگی فیلم کار را به جایی می‌رساند که ذهن شما به سمت شعر مشهور حضرت جامی می‌رود: «کرد فرامش ره و رفتار خویش/ماند غرامت‌زده از کار خویش». دوستان گروه تک‌تیرانداز هالیوودی‌بودن را به انفجار و شلیک و اکشن تقلیل داده‌اند و نتیجه کار یک فاجعه داستان‌گویی با انبوهی سکانس اضافی است. فیلمی که مملو از ضعف‌های نظامی است. به عنوان کسی که خدمت سربازی گذرانده است می‌دانم در خط مقدم، روی خاکریزی که منتهی‌الیه تقابل ما با دشمن است، کسی روی خاکریز، پشت به دشمن نمی‌نشیند و نامه و وصیت‌نامه بنویسد تا تک‌تیرانداز عراقی در یک سکانس عجیب نیروهای ایرانی را یک‌به‌یک پرپر کند. یا می‌دانم در یک درگیری در فاصله نزدیک با اسلحه دراگانوف اقدام به حمله نمی‌کنم؛ از کلت یا کلاشینکف استفاده می‌کنم.

تک‌تیرانداز ایرانی سرشار از این صحنه‌های عجیب و غریب ضدنظامی است؛ چرا؟ چون قرار است همانند هالیوود خون و جنازه از آسمان ببارد. قرار است تعداد کشته‌ها ملاکی برای سطح اکشن فیلم باشد؛ اما نه خبری از قصه درست‌و‌درمانی است و نه خبری از اکشن جذاب. داستانک‌های فیلم هم روی مخ آدمی رژه می‌روند. مثل داستان پسری که می‌خواهد جنازه برادرش را از چنگ عراقی‌ها دربیاورد و وسط فیلم اصلاً فراموش می‌شود. این ‌در‌ حالی است که بخش مهمی از فیلم بر تربیت پسر جوان سپری می‌شود. آیا در هالیوود با داستان فرعی چنین می‌کنند؟ آیا در هالیوود عنصر و مؤلفه‌های تولیدی در ابتدای فیلم به همین سادگی منهدم می‌شوند؟

tak-tirandaz

شاید برای رسیدن به هالیوود بهتر باشد به‌جای هزینه تکنیکی، یک فیلم‌نامه‌نویس وارد کرد. کسی که بداند برای تقابل میان خیر و شر نیاز به شخصیت‌پردازی اساسی است، نه فضاسازی متافیزیکی. یکی از کلیشه‌های رایج در سینمای جنگ ایران در تمام این سال‌ها توسل به متافیزیک برای گره‌گشایی‌های دراماتیک است. فارغ از درستی یا نادرستی، امید زیاد فیلم‌ساز به تصور متافیزیکی منتج به فاجعه می‌شود. همانند صحنه نهایی فیلم که میان متافیزیک و اکشن هالیوودی در نوسان است و در نتیجه تکلیفش هم مشخص نیست. تک‌تیرانداز در نهایت چیزی فراتر از همان ایده یک‌خطی‌ش نیست: «شهید زرین‌تک، قهرمان جنگ پس از نبردی نابرابر و از میان برداشتن قهرمان تک‌تیرانداز بعثی‌ها، با حمله توپخانه به شهادت می‌رسد».

آیا جمله بالا به تنهای دراماتیک است؟ بدون‌شک چنین نیست. آنچه سینمای جنگ را دراماتیک می‌کند به قول «هگل»، تقابل دو سوژه است؛ سوژه‌هایی که هر یک بر جایگاه حقیقت خود تکیه زده‌اند. اگرچه فیلم‌ساز تلاش می‌کند کلیشه «بعثیِ احمق» را تکرار نکند؛ اما از آن سوی بام می‌افتد. آنتاگونیست بعثی بدون داشتن یک خصیصه مثبت، جز آدم‌کشی و جنون به چیز دیگری فکر نمی‌کند. این‌ در‌ حالی است که در هالیوود بَدمن‌ها هم برای ثانیه‌ای خصیصه‌ای مثبت از خود نشان می‌دهند. یک‌دست بد بودن یعنی از دست دادن فرصت شخصیت‌پردازی و در دام تیپ افتادن. همان اتفاقی که برای پروتاگونیست فیلم هم رخ می‌دهد. او آدمی است که اصلاً خطا نمی‌کند و با همین استدلال تیم فیلم‌سازی قصد دارند اثری تراژیک بیافرینند.

برخی از منتقدان موافق فیلم، تک‌تیرانداز را اثری استراتژیک نامیده‌اند؛ اما پرسش مهم این است استراتژیک برای چه کسی؟ برای آنان که سنشان به دوران جنگ می‌رسد و تصویری از جنگ دارند؟ یا برای کسانی که هیچ تصویری از جنگ تحمیلی ندارند؟ اگر برای گروه اول است که دیگر مفهوم استراتژیکی ندارد، آنان باورشان نسبت به جنگ با واقعیت جنگ شکل گرفته است. اگر ملاک برای متولدان پس از جنگ است که با این فیلم اتفاقی رخ نخواهد داد. جوان دهه هفتاد و هشتاد خودش را با همان جنس اصل هالیوودی اقناع می‌کند.

تک‌تیرانداز همانند بسیاری دیگر از فیلم‌های مشابهش نه در گیشه موفق خواهد بود و در جذب مخاطب خارج از چارچوب طرفدارانش. ضعفش هم در همان کلیشه‌هایی است که رنگ دسته‌چندم هالیوودی خورده است. کاش همان نگاه اشراقی به سینمای جنگ دهه شصت حفظ می‌شد و پخته‌تر. همان چیزی که در دیده‌بان «ابراهیم حاتمی‌کیا» تجربه کرده بودیم.