سوره سینما – سیدحسن حسینی :«مصلحت» در برابر «مفسدت» قرار میگیرد اما خوانش چند دهه گذشته از آن تفسیری نادرست از آن ارائه داده که گاه به ضد خود بدل میشود. آنجا که مصلحت به جای آنکه روشنگر حقیقت باشد، خود خاموشکننده آن میشود؛ آن هم با داروی بیهوشی وجدان.
مصلحت فیلمی قابلتحسین است نه در فرم (هرچند برای یک فیلماولی فیلمی قابلقبول به نظر میرسد) بلکه در نوع روایتی که از مصلحت دارد و پرداخت بسیار دقیقی که در آسیبشناسی آن ارائه میکند.
پیرنگ فیلم «وجدان» است؛ وجدانی که گاه به مسلخ گاه نفس میرود. نفسی که برای سرپوش گذاشتن بر آن به مصلحت تعبیر میشود؛ شخصیتهای بَدمن فیلم، فساد را بهزعم خود مدفون میکنند تا افکارعمومی همچنان همان لوح سفیدی که از ابتدا از افراد نظام ترسیم شده را در ذهن پرورش دهد؛ اصولاً مشکل از همینجا آغاز میشود؛ آنجا که افراد در سیبل نظام قرار میگیرند و بنابراین هرگونه زیر سؤال رفتن آنها به معنای زیر سؤال رفتن نظام است. درحالیکه ارکان نظام، اصولی است که بر پایه آن استوارشده که یکی از آنها عدالت است؛ آنچه در فیلم بهدرستی بیان میشود. فیلم مصلحت چونان پادزهری است که میتواند در عمق ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بهویژه در هرم قدرت نفوذ کند.
اگر امثال این فیلم در دهههای گذشته ساخته میشد؛ شاید کمتر شاهد بروز فسادهای کلان بودیم؛ هنگامیکه فساد در ساختارهای مختلف سانسور شود بهمرورزمان و پس از چند دهه تبدیل به هیولایی میشود که هر آنچه بلعیده را بالا میآورد. آنچه اکنون شاهد آن هستیم.
البته در فیلم نوعی تقلیلگرایی و سادهاندیشی نیز مشاهده میشود؛ اول آنکه کسانی که مصلحت را برای پوشاندن فساد عنوان میکنند اصولاً افراد ناآگاهی هستند؛ یعنی جاهلان یا با کمی تسامح غافلانیاند که گویا نیّت و هدفشان درست است اما راه را گم کردهاند درصورتیکه اگر بخواهیم کمی واقعنگر باشیم حداقل بخشی از کسانی که مابِازای واقعی بَدمنهای فیلم هستند آگاهانه دست به این کار میزنند که یکی از تکنیکهای نفوذ همین است؛ همان افرادی که خود را دایه نگرانتر از مادر نشان میدهند.
ثانیاً قهرمان فیلم که گویا در اینجا «آیتالله مشکاتیان» است قطعاً تا حدودی مقصّر است چراکه مدیری که افراد زیردست خود را بهدرستی انتخاب نکند یا از عملکردشان اطلاعی ندارد یک پای مدیریتش میلنگد.
کارگردانی فیلم مصلحت هرچند ازلحاظ اجرا کمبودهایی دارد اما در صحنههایی از فیلم پرتوان و جسور عمل میکند؛ یکی از آنها مهمترین سکانس فیلم است؛ آنجا که برخورد خانواده مقتول با مشکاتیان با بازی قابلقبول «فرهاد قائمیان» (آیتالله مشکاتیان) و «نازنین فراهانی» (ناهید آریا، مادر مقتول) شکل میگیرد و دیگری صحنه اعدام است. هرچند مونولوگ پایانی مادر مقتول کمی شعارگونه و گلدرشت به نظر میرسد.
اثر غایی فیلم میتواند همان بازسازی پله خانه توسط مشکاتیان باشد؛ اصلاح پلکانها، مسیرها و رویههای غلط گذشته، تنها راه رسیدن به مقصود موردنظر است.
درنهایت، فیلم مصلحت یک گام روبهجلو برای نقد درون ساختاری و اصلاح رویههای غلط موجود است. برای اولین بار است که در یک فیلم خانواده یک ضدانقلاب بر سر یک مقام بالای حکومتی فریاد میزند و خشم فروخفته خود را بروز میدهد؛ آنچه سیره ابوتراب بود تا همه افراد جامعه بتوانند بدون لکنت با مقامات حکومتی صحبت و عریضه خود را بیان کنند.