سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۹ بهمن ۱۳۹۹ در ۱:۱۰ ب.ظ چاپ مطلب

نقد یاسر عرب بر فیلم «مصلحت»/ پناه بردن به سرچشمه‌ها

Maslehat

«مصلحت» نمی‌گوید وضعیت عدالت امروز در قوه قضاییه ما این است. بلکه «مصلحت» می‌گوید «باید چنین باشد» و این «باید» تمامی سخن است.

سوره سینمایاسر عرب : شاید بهتر بود به‌جای «مصلحت» نام این فیلم گذاشته می‌شود «کاش این‌گونه می‌بود!» کاش واقعاً دنیای واقعی و آنچه در حوزهٔ عدالت بر سر این مردم رفت همین‌قدر با نظامِ «علی و عقیل» برابری می‌داشت. کاش عدالت رسانه‌ای چنین بود که یک ملی-مذهبی هم می‌توانست در مورد عدالت با نگاه خودش فیلم بسازد و نمایش دهد و کاش او هم به منابع مالی حوزه هنری دسترسی داشت. کاش یک‌دهم پرونده‌های قوه قضاییه این‌گونه با عدالت علوی هم‌سنخ بود و کاش و کاش و کاش و همهٔ سخن نگارنده در مورد همین «کاش» است… .

یک‌لحظه مصلحت را کنار بگذاریم تا به یاد بیاوریم، جامعه‌شناسان «واقعیت» را به‌مثابه آنچه هست و «حقیقت» را به‌مثابه آنچه باید باشد استخدام می‌کنند. و این‌گونه است که سینمای داستانی وظیفه دارد واقعیت را به سمت حقیقت تعالی دهد. سینمایی داستانی رسالتی جز نشان دادنِ آرزوی بشری و بازسازی جهان مثل‌ها ندارد. این سینما باید واقعیت را در استخدام حقیقت درآورد و «آرزو» بسازد. دقیقاً به‌عکس سینمای مستند که قرار است مسئله‌شناسانه واقعیت را کنکاش کند و پیچیدگی پدیده‌های اجتماعی را واکاوی نماید. هرچقدر سینمای مستند باید افشا‌کننده، تلخ، پرامبلماتیک، و ضربه‌زننده باشد سینمای داستانی باید بتواند «جهان نو» خلق نماید و «رؤیا» تولید کند.

ازاین‌رو مصلحت دقیقاً سر جای خود نشسته است. مصلحت با فرمی مستند نمی‌گوید وضعیت عدالت ما در ابتدای انقلاب لزوماً این‌گونه بوده است. در ابتدای تیتراژ خود نمی‌نویسد «بر اساس یک داستان واقعی». هرچند می‌توانست به پرونده فرزند «آیت‌الله گیلانی» اشاره کند. مصلحت نمی‌گوید وضعیت عدالت امروز در قوه قضاییه ما این است. بلکه مصلحت می‌گوید «باید چنین باشد» و این «باید» تمامی سخن است. مصلحت این «باید» که رسالت سینمایی داستانی است را به بهترین شکل ترسیم می‌نماید!

maslehat3

تقصیر مصلحت نیست اگر سینمای مستند ما «مصلحت» نمی‌بیند که در سال ده‌ها اثر مسئله‌مندانه در حوزهٔ عدالت تولید نماید. تقصیر مصلحت نیست اگر مستند‌سازانِ ِما دغدغه‌های اجتماعی‌شان سانتی‌مانتالیزه شده و یا گُر گرفته است. تقصیر مصلحت نیست اگر محاکم ما به روی اهل رسانه نوعاً بسته است و از این باب فریاد چپ و راست درآمده است. تقصیر مصلحت نیست اگر «قاضی منصوری» لیز می‌خورد تا پوست خربزه زیر پای بسیار یاز حضرات نرود. مصلحت را باید در چارچوب سینمای داستانی با سینمای داستانی و کارکرد ذاتی آن (قصه‌گویی و جهان‌سازی) دید… .

هیجانِ ایدئولوژیک، روانِ تکانه‌ای انسان ِایرانی، تند‌روی‌های مذهبی و فرقه‌گرایی‌های شخصی و تشخیص‌های دینیِ «من‌عندی» این آسیب‌شناسی شاید به مصلحت ِ مصلحت نبود اما مصلحت در اینجا مصلحت‌اندیشی نکرده و بی‌پروا دست به خود‌انتقادی زده است.

بازتولید چرخه‌های خشونت و جدایی جهان‌های اجتماعی و دیگری‌سازی از کسی که قصه‌اش را نمی‌دانیم (که هنوز هم جزو عمده مشکلات جامعهٔ ماست) این‌ها هرکدام بارهایی بوده که مصلحت صادقانه به دوش کشیده تا کلامش سدید باشد.

مصلحت فیلمی است که اعتدال دارد. سازنده می‌دانسته به آوردنِ زمانِ فیلم به امروز وزنه‌های مصلحت چنان پای او را خواهد بست که امکان پرواز را از فیلم‌ساز می‌گیرد پس مصلحت دیده به سرچشمه‌ها پناهنده شود و در تاریکی روزافزونی که عدالت قضایی و اجتماعی ما را به محاق می‌برد این راهی است که همه باید برگزینیم. پناه بردن به سرچشمه‌ها.. سرچشمه آب عدالت جایی است که حقیقت و مصلحت هر دو از آن می‌جوشد.