به گزارش سوره سینما به نقل از روابط عمومی موزه سینما، جمشید مشایخی با اشاره به دوران کودکی خود گفت: پدرم نظامی بود به همین دلیل من را هم به دبیرستان نظام فرستاد. مدتی که در دبیرستان بودم متاسفانه فعالیت تئاتری نداشتم وارد دانشکده افسری شدم اما اصلا علاقه نداشتم .
خاطره مشایخی از غلامرضا تختی
جمشید مشایخی درباره زنده یاد «غلامرضا تختی» بیان داشت: یادم میآید رستورانی سر کوچهمان بود و زنده یاد تختی را آنجا دیدم. با یک دستش روزنامه مطالعه میکرد و با دست دیگرش غذا میخورد. به خودم اجازه ندادم سلام نکرده از تختی بگذرم زیرا مثل همه مردم ایران که عاشق تختی بوده و هستند من هم او را خیلی دوست داشتم از طرفی هم فکر کردم که او جای خلوتی پیدا کرده است و خلوت او را بهم نزنم به همین دلیل دودل بودم اما دل را به دریا زدم و به او سلام کردم و تختی هم انگار که سالهاست من را میشناسد ، در آغوشم گرفت و گفت بشنیم و هر غذایی دوست داری بگو برایت بیاورند (این درحالی بود که هنوز کسی من را به عنوان بازریگر نمیشناخت) وقتی خداحافظی کردم و از او جدا شدم با خودم گفتم خدایا اگر روزی در کارم شهرتی پیدا کردم ازت میخواهم همانند «تختی» فروتن و متواضع باشم و هنوز بعد از سالها لحظهای که تختی را دیدم فراموش نمیکنم.
دیدار با ابراهیم گلستان برای «خشت و آیینه»
مشایخی با اشاره به حضورش در فیلم «خشت و آیینه» نیز افزود: روزی ابراهیم گلستان همراه با مرحوم فروغ فرخزاد برای دیدن نمایش مردهها که من در آن ایفای نقش داشتم آمدند و بعد از دین نمایش من را به یک مهمانی دعوت کردند و گفتند میخواهند فیلمی بنام «خشت و آیینه» بسازند البته علاوه بر من در این مهمانی آقایان پرویز فنی زاده، محمدعلی کشاورز، منوچهر فرید، اکبر مشکین، مسعود فقیه و جلال مقدم نیز حضور داشتند که با ما صحبت کردند و در نهایت آن فیلم ساخته شد.
وی درباره حضورش در فیلم سینمایی« گاو » نیز گفت: سال ۱۳۴۸ زنده یاد عزت الله انتظامی به منزل من آمد و گفت جوانی بنام داریوش مهرجویی از آمریکا آمده است و میخواهد یکی از قصههای دکتر ساعدی بنام «گاو» را به شکل فیلم سینمایی درآورد. البته آقای والی این داستان را در تلویزیون به شکل نمایشنامه اجرا کرده بود .
قرار بود من نقش فرمان را بازی کنم
مشایخی با اشاره به اینکه داریوش مهرجویی بعد از «الماس ۳۳» فیلم سینمایی گاو را ساخت، بیان داشت: این فیلم بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت و بعدها در جشنوارههای زیادی درخشید و موفق به کسب جایزه نیز شد. در همان سال (۱۳۴۸) بعد از اتمام فیلمبرداری« گاو»، مسعود کیمیایی برای فیلم سینمایی« قیصر» از من دعوت کرد. در ابتدا قرار بود نقش فرمان را بازی کنم و نقش خان دایی را محمدعلی کشاور ایفا کند که ایشان نیامد و مسعود کیمیایی نقش را عوض کرد و نقش فرمان را به ناصر ملک مطیعی و خان دایی را به من داد و این شروع کار من در سینمای حرفهای بود.
توصیه به جوانان علاقمند به بازیگری
وی درباره توصیه اش به جوانان علاقمند به بازیگری گفت: آنچه که همیشه به جوانان نصیحت کردم و بازهم روی آن تاکید دارم اینکه هیچ چیز از تواضع و فروتنی بالاتر نیست. گاهی با برخی جوانان برخورد میکنم متوجه میشوم که به خاطر شهرت میخواهند وارد این حرفه شوند اما همه ما باید بدانیم زمانیکه هدف شهرت باشد انسان به فساد کشیده میشود و هدف یک هنرمند نباید شهرت باشد. هدف از راه هنر باید به جامعهای باشد که به آن خدمت میکند و اگر خیلی والا باشد می تواند به جوامع بشری نیز خدمت کند. مانند: حافظ، فردوسی، شکسپیرو دیگر بزرگان جهان.
مشایخی در پایان صحبت هایش بیان داشت: بنده خاک پای ملت ایران بوده، هستم و خواهم بود.
گفتگوی زنده یاد جمشید مشایخی به مدت ۸ ساعت در سال ۱۳۸۷توسط زنده یاد زاون قوکاسیان انجام شده است و فیلم کامل این گفتگو برای ثبت در تاریخ در بخش تاریخ شفاهی موزه سینمای ایران نگهداری میشود.
یادآور میشود، موزه سینمای ایران به عنوان مجموعهای فرهنگی و تاریخی که روایتگر سیر تاریخ و تحولات سینمای ایران است خود را موظف میداند نظرات و دیدگاههای سینماگران باتجربه و پیشکسوت را جمع آوری کرده تا نسلهای آینده با نگاه و مسیر زندگی و نحوه خلق وشکل گیری آثار هنرمندان و صاحب نظران هنر سینما آشنا شوند .
انتشار این مطالب به معنای تایید و یا رد نظر اشخاص نیست و صرفا جنبه پژوهشی و ضبط تاریخ شفاهی داشته وهدف پرداختن به سرگذشت و تاریخ سینمای ایران است.